بهرام امیراحمدیان: با وجود امضای موافقتنامه آتش بس ابداعی از سوی رئیس جمهوری روسیه در نوامبر سال ۲۰۲۰، روند امور نشان می دهد که این سازوکار نه تنها نتوانسته آرامش را به منطقه باز گرداند، بلکه موجب تشدید و تعمیق بحران شده است. این بحران در متن موافقتنامه نهفته است. جایی که در بند ۶ آمده است که جمهوری آذربایجان برای تسهیل شرایط زندگی ارامنه بومی ساکن در قره باغ که پس از جنگ ۴۴ روزه نوامبر سال ۲۰۲۰ و آزاد سازی اراضی اشغالی قره باغ و شهرستانهای پیرامون از دست ارتش ارمنستان، دالانی را به نام «دالان لاچین» برای امکان ارتباط آنان با خاک ارمنستان به عرض ۵ کیلومتر ایجاد می کند، که تحت حمایت و نظارت نیروهای پاسدار صلح روسی مستقر در منطقه قرار خواهد داشت.
متاسفانه جمهوری آذربایجان نتوانست در برپایی این دالان جدید داشته باشد و امکان بهره برداری از آن برای ارامنه بومی ساکن در قره باغ فراهم نشد. از طرفی بر اساس گزارش خبرگزاریها، نیروهای شبه نظامی آذربایجانی ارامنه قره باغ را در محاصره قرارداده و از رسیدن کمک های بشردوستانه از جمله غذا و دارو در فشار قرار دادند. در نتیجه ارامنه قره باغ به تعداد ۱۲۰ هزار نفر از کودک و بزرگسال، ناگزیرخانه و کاشانه خود را ترک و به هر وسیله ممکن به ارمنستان مهاجرت کردند(بنا به ادعای ارمنستان پاکسازی قومی از سوی آذربایجان).
ما به ازای دالان لاچین برای امکان تردد آزادانه ارامنه قره باغ به ارمنستان بر اساس مفاد بند ۶، در بند ۹ از ارمنستان خواسته شده است که امکان تردد آزادانه مسافر و وسیله نقلیه شهروندان جمهوری آذربایجان بین جمهوری خودمختار نخجوان(برونگان جمهوری آذربایجان) در غرب ارمنستان با خاک اصلی جمهوری آذربایجان در شرق ارمنستان و بالعکس را با نظارت نیروهای نظامی امنیت ملی روسی(FSB)فراهم سازد.
در مفاد بند ۹ سخنی از «کریدور» نشده است و این آذربایجان و ترکیه بودند که با تاسی از یک نقشه کروکی راههای ارتباطی منتشره از سوی یک سایت روسی(کامرسانت) در همان زمان امضای توافقنامه، این مسیر را «کریدور زنگه زور» نامیدند. زنگه زور نام رشته کوهی در ارمنستان در مرز با جمهوری خودمختار نخجوان است که از شمال به جنوب به طول ۱۳۳ کیلومتر تا رود ارس کشیده شده است. هر چند در دوره امپراتوری روسیه در نقشه منتشره در سال ۱۸۰۳ در وزارت جنگ روسیه در منطقه سیونیک کنونی ارمنستان و پیرامون، بخشی اداری به نام «زنگزور» برقرار بوده است.
ترکیه و جمهوری آذربایجان از همان زمان امضای توافقنامه آتش بس و با برداشت غیر واقع و مصادره به مطلوب از بند ۹، از در اختیار گرفتن و تصاحب این مسیر سخن گفته و آن را حق خود می دانند. ترکیه و بویژه رئیس جمهور آذربایجان حتی ارمنستان را در صورت مخالفت با استقرار این مسیر تهدید به عملیات نظامی برای در اختیار گرفتن آن می کند. در حالی که اگر کریدور یا هر مسیری برای ترانزیت، نظارت، کنترل و عبور و مرور باشد، اجازه بهره بداری و مالکیت در اختیار کشور مسیر یا کریدور است.
در افق آینده جمهوری آذربایجان و ترکیه، بهره مندی از این مسیر امکان ارتباط مستقیم زمینی ترکیه با نخجوان، آذربایجان و از آنجا با گذر از دریای خزر به چهار جمهوری ترک زبان آسیای مرکزی را برقرار می سازد. در این راستان ایده «جهان ترک»(تورک دنیاسی) ترکیه تحقق می یابد.
این در حالی است که کریدور تراسکا همین ارتباط را از طریق گرجستان فراهم می سازد که از سالهای دهه ۱۹۹۰ در حال بهره برداری است. سیاست خارجی جمهوری ارمنستان دایر بر این تحولات خروج از مدار روسیه و لغو عضویت در پیمان امنیت دسته جمعی به زعامت روسیه (که روند قانونی آن را طی کرده و موجب خشم روسیه شده است) و پیوستن به ساختارهای اروپایی است. در این راستا فرانسه در فضای سیاسی ارمنستان و تامین نیازهای تسلیحاتی و فنی این کشور حضور پیدا کرده است. هم چنین ارمنستان با روابط نزدیک با هندوستان بخشی از سامانه های دفاع هوایی را نیز بدست آورده است.
همه این اقدامات برای پاسخ به عدم توجه روسیه به هم پیمان خود(ارمنستان) در چارچوب پیمان امنیت دسته جمعی است. ارمنستان در این راستا با عدم تحقق امنیت «دالان لاچین» از سوی روسیه و آذربایجان و مهاجرت اجباری ارامنه قره باغ به ارمنستان علنا توافقنامه آتش بس را ملغی شده ارزیابی می کند.
مهمتر اینکه بحران قره باغ از سال ۱۹۹۲ از سوی شورای امنیت سازمان ملل به «سازمان امنیت و همکاری در اروپا» محول و این سازمان با تشکیل «گروه مینسک» با ترکیبی از کشورهای مختلف و ریاست مشترک سه عضو دائم شورای امنیت: شامل روسیه (کشور همسایه قفقاز جنوبی)، فرانسه (از اتحادیه اروپا) و ایالات متحده(از خارج از منطقه)، رصد منطقه و تحولات خط تماس را بر عهده داشته اند. موافقتنامه آتش بس تنها از سوی روسیه و بدون موافقت دو عضو دیگر گروه مینسک به امضا رسیده و سند شورای امنیت نمی توان باشد. بنابراین اجبار ارمنستان از سوی ترکیه و آذربایجان هیچ وجاهت قانونی ندارد. بنابراین مقاومت ارمنستان در عدم تمکین از مفاد موافقتنامه آتش بس، محمل قانونی دارد.
روسیه با تجاوز نظامی به اوکراین، و ناگزیر به فراخوان نیروهای نظامی حافظ آتش بس از قفقاز، عملا از صحنه قفقاز جنوبی خارج شده است. اگرچه هنوز دو منطقه اداری از جمهوری گرجستان (اوستیای جنوبی و آبخازیا) را در اشغال نظامی و تشکیل دولت خودخوانده در اخیتار دارد، ولی هیمنه روسیه در قفقاز جنوبی در حال فروکش است که سفر اخیر رئیس جمهور پوتین به باکو و تاکید وزیر امور خارجه روسیه بر اجرای کریدور به اصطلاح زنگه زور موجب اعتراض جمهوری اسلامی ایران شده است که با موافقت جمهوری آذربایجان در حال احداث و تکمیل «کریدور ارس» از داخل خاک ایران برای ارتباط نخجوان و جمهوری آذربایجان طراحی واجرا می شود که بخشی از آن منطبق بر همان مسیری است که از زمان فروپاشی شوروی، جمهوری اسلامی ایران اجازه تردد از آن را برای ارتباط آذربایجان و نخجوان فراهم کرده است . روسیه بدنبال استراتژی دستیابی به اندیشه سیاسی«جهان روسی(روسکی میر) در صدد گسترش قلمرو خود در مرزهای اتحاد شوروی سابق است و از دست دادن اوکراین، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی که با حضور ترکیه، ایران و چین و اتحادیه اروپا به بازیگران فعال در فضای مورد ادعای جهان روسی حضور دارند.
از همه مهمتر آنکه چین با حضوری فعال در آسیای مرکزی در محدوده «ابتکار کمربند و راه» از سال ۲۰۱۳ و حتی خیلی پیشتر از آن، خواب آشفته «تورک دنیاسی» ترکیه و «روسکی میر» روسیه را بر هم زده است و با وجود عبور یکی از شش کریدور اقتصادی ابتکار کمربند و راه از ایران، آن را عملیاتی نکرده است. پیشتر در باره تحولات قفقاز از «قفقاز کمربند شکننده قرن ۲۱» سخن گفته ایم و ادامه روند تحولات را بعدا دنبال خواهیم کرد .