سیاست روز نوشت: این روزها شبکه خانگی ثروتمند که کم کم دارد قدرتمند هم میشود با ورود و گردش سرمایههای کلان و حمایتهای صداوسیما و اسپانسرها در تولید و پخش، گوی سبقت را از سینما و تلویزیون ربوده است.
فعالیت مستمر جمعی از هنرمندان حرفهای و گروههای کم توان که حاصل آن، یک، دو سریال سراپا خوش ساخت و دهها سریال ضعیف و بدون محتوا و فاقد استاندارهای سینمایی است، سبب شده عده زیادی از بازیگران درجه یک و دو به شدت و سرعت در تولیدات شبکه خانگی مشغول کار باشند و بعضی تا پایان سال جاری قرارداد بازی در سه سریال و یک فیلم سینمایی را هم بستهاند و سر دیگران هم آنقدر گرم و شلوغ است که فرصت بازی در آثار سینمایی و تلویزیونی و تاتری را نمییابند. نبود برخی محدودیتها و محرومیتها به وسعتی که در سینما و تلویزیون وجود دارد، در شبکه خانگی و پولهای درشت که معلوم نیست منشا برخی از آنها از کجا است، باعث گرمی بازار هنرپیشهها شده است. این روند پرکاری و پارو کردن پول، شرایط بدی را به سینمای بیمار و یتیم کشور تحمیل کرده است، به گونهای که چند پروزه سینمایی که برای تولید از هفتاد خان؛ ارشاد، ممیزی و تهیه سرمایه عبور کردهاند، در گردنه شبکه خانگی گرفتار آمده و با مشکل نبود بازیگر روبرو شدهاند. این رخداد سه مساله مهم را یادآور میشود.
یک؛به جز بازیگرانی که به دلیل نگاههای دگم و انحصارگرایی و اتهامات سلیقهای، اجازه فعالیت در سینما و تلویزیون و شبکه خانگی را ندارند و هنرپیشههایی که درجه یک و دو نیستند، سایر بازیگران دیگر نه فقط بیکار نیستند که به یمن سرمایه سالاری شبکه خانگی، امروز در کنار پول و ملک داران ایستادهاند.
دو، برای اغلب اینان و شبکه خانگی و تولید کنندگان، این مساله که آیا آنچه تولید میکنند با فرهنگ و سلیقه مردم ایران همخوانی دارد یا نه زیاد مهم نیست، همین قدر که از روی آثار درجه چندم عاشقانه و سراسر خشونت ماهوارهها و تلویزیونهای خارجی کپی شده باشد، کافی است.
سه، حرکت غیر شفاف تولیدی و مالی شبکه خانگی، گرچه به ظاهر دست گروهی از هنرمندان را گرفته و آنها را از بیکاری نجات داده، اما در خاموشی چراغ سینما سهیم است. وقتی یک تهیه کننده یا کارگردان به سراغ فلان و بهمان بازیگر میرود، آنها میگویند، وقت ندارند و شبکه خانگی بیشترمیدهد و تیِغ ارشاد هم بالای سر آن نیست، هر چند در این عرصه هم ممیزیهای ساترایی کارکرد دارد، اما برای ما مهم نیست، مهم کسب درآمد و بیکار نبودن است. با این وصف، باید افزون بر انواع فقرهای مادی و معنوی و مدیریتی سینما، فقر بازیگر را هم افزود.
نکته دیگراینکه، اگر اغلب بازیگران و عده زیادی از هنرمندان برای فعالیت به شبکه خانگی روی آوردهاند، این امر، دلیل بر موفقیت شبکه خانگی نیست، بلکه نمایشگر بی حمایتی و نامدیریتی و بیسامانی سینما و تلویزیون و وجود ملوک الطوایفی در فرهنگ و هنر کشوراست.
بد نیست در پایان،از یک واقعه جالب! هم پرده برداری کنیم. اگرخدا قسمت کرد و پول و جا و امکانات نصیبتان شد و به شمال کشور مسافرت کردید، در یکی از شهرهای شهیر بین راه، مجتمعی را خواهید دید که بر روی آن، تصاویر بزرگ دو سلبریتی نصب شده است. پرس وجوها نشان داد که، سرمایه داران آن مجتمع، برای رضای خدا به یکی از سلبریتیها دو واحد و به دیگری یک واحد آپارتمان لاکچری هدیه کردهاند تا در عوض آنها اجازه دهند از تصاویرشان برای جلب مشتری و فروش آپارتمانها استفاده شود.
به راستی که فقر و بیکاری از سر و روی برخی بازیگران درجه یک و دو و سلبریتیهای مملکت میبارد!