محمد لطیف کار*در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: مطبوعات محلی در دهههای اخیر رشد چشمگیری داشتهاند. دلایل این رشد، عمدتا گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها و همچنین پیچیده شدن روابط نهادها و مؤسسات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مستقر در این نقاط جمعیتی است.
اگر زمانی کشور ما در شهر بزرگی مثل تهران خلاصه میشد و بقیه شهرها کوچک و کماهمیت بودند، اینک اما شاهدیم که تعداد کلانشهرها با همه پیچیدگیهای یک زندگی اجتماعی رو به گسترش است که باعث میشود وجود مطبوعات و رسانههای محلی به یک نیاز و ضرورت عینی تبدیل شود، در حالی که کیفیت زندگی شهری در مناطق مختلف کشور یکسان نیست و رشد متوازنی ندارد. همین امر موجب شده است تا ما در کشور با انواعی از مطبوعات محلی با کیفیتهای متفاوت مواجه شویم.
به همان میزان که یک منطقه توسعه یافته است انتظار میرود مطبوعات محلی آنجا هم از کیفیت و کمیت بیشتری برخوردار باشند.
بنابراین وقتی از چالشهای مطبوعات محلی صحبت میکنیم باید دقت کنیم که این چالشها با میزان توسعهنیافتگی این مناطق ارتباط معناداری دارند.
در مناطق کمتر توسعهیافته که سطح تکنولوژی و مدیریت پایینتر است مطبوعات در سطح نازلتری قرار دارند. در این مناطق نیروی آموزشدیده کمتری یافت میشود، سطح سواد پایینتر است و رغبت کمتری به سرمایهگذاری و تأسیس یک بنگاه مطبوعاتی وجود دارد. از بنگاههای اقتصادی بزرگ که به وجود رسانه نیازمند باشند یا به صرف توجه به مسئولیت اجتماعی خود از مطبوعات حمایت کنند نیز خبری نیست. سازمانهای اداری، گستردگی و پیچیدگی لازم را ندارند تا به اهمیت نقش و کارکرد رسانهها وقوف داشته باشند. حوزه سیاست و فرهنگ از تنوع و کیفیت لازم برخوردار نیست تا مطبوعات در نقش واسط و تسهیلگر امور، ایفای نقش کنند.
میخواهم تأکید کنم که رسانههای محلی، تافته جدابافتهای از جامعه پیرامونی خود نیستند. این رسانهها زمانی توسعه مییابند که جامعه یا پیشرفته باشد یا دستکم آهنگ رشد و توسعه در آن بهطور جدی در حال نواختن باشد.
در اینگونه جوامع مطبوعات و انواع رسانهها میتوانند به نوبه خود نقش مهمی در پیشبرد پروژهها و برنامههای توسعه ایفا کنند. این که امروز میبینیم مطبوعات محلی در توسعه درجا میزنند یا دچار بنبست هستند، عمدتا به خاطر آن است که کل پروژه توسعه در کشور دچار چالش شده یا دستکم نظام حکمرانی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، اهمیت ناچیزی قائل است.
بهعنوان کسی که حدود دو دهه است مستقیما درگیر مطبوعات محلی هستم معتقدم شوربختانه، فعالان اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در جایجای کشور، کمترین بهره را از توان و ظرفیت واقعی مطبوعات محلی را میبرند. قدرت سهمخواهی و مطالبهگری آنها در امر توسعه غالبا به قدری اندک است که به حساب نمیآیند.
هیچکدام از این گروههای اجتماعی و حتی نهادهایی که به عنوان یک نهاد مدنی شناخته میشوند از ظرفیت رسانهها برای ارتقای سطح دانش اجتماعی این مناطق بهره نمیبرند و به گمان من تا این نوع نگرش تغییر نکند این مناطق مهیای رشد نشدهاند.
در این گونه جوامع که عموما جامعه مدنی بسیار ضعیف است و احزاب، جمعیتها و انجمنها هم تقریبا هیچ نقشی ندارند، مطبوعات محلی میتوانند به عنوان یک انرژی قابلملاحظه در آگاهیبخشی به مردم و تسهیل روابط اجتماعی نقش مهمی داشته باشند.
از این رو به نظر من فعالان و دلسوزان این مناطق نباید اهمیت رسانههای محلی را در پیشبرد برنامههای توسعه محلی دستکم بگیرند و نقش مطبوعات را به تسهیل پیامرسانی قدرتهای سیاسی محلی و روابط عمومی ادارات تنزل دهند.
باید یک نهضت سرمایهگذاری و ارتقای سطح مطبوعات محلی در کل کشور شکل بگیرد تا در سالهای آینده باز هم افسوس نخوریم که چرا جامعه ایران با وجود همه ظرفیتهایش برای توسعه، همچنان عقب مانده است.
* روزنامهنگار، مدیرمسئول پایگاه خبری فردایکرمان و سردبیر هفتهنامه محلی استقامت