جمهوری اسلامی نوشت: به دور دوم کشیده شدن انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، مفاهیم زیادی با خود دارد که نشاندهنده پیچیده بودن شرایط سیاسی کشور است.
۱- این انتخابات نشان داد فعالان سیاسی ایران، هنوز پختگی لازم را در عرصه سیاست ندارند و به همین دلیل فاقد قدرت حرکت کردن با اقتضائات جامعه هستند.
۲- جناح اصلاحطلب در این انتخابات، بسیار عجولانه و بدون مطالعه تصمیم گرفت بطوری که احساس میشود طمع دستیابی به قدرت در بخشی از حاکمیت را بر آنچه اقتضای منافع ملی و مصالح کشور است ترجیح داده است. در این واقعه، سران این جناح بیش از بدنه عجله کردند و بدون سنجیدن جوانب مختلف ماجرا به تصمیمی ناپخته رسیدند و به منتقدان خود برای راسختر شدن در مورد منافعمحور بودن اصلاحطلبان کمک کردند. این یک خسران تاریخی است که جبران آن به سالیان طولانی وقت و تلاشهای عمیق تجدید نظرطلبانه نیاز دارد.
۳- فقدان ثبات تحلیل و عدم پایبندی به اصول در جناح اصلاحطلب برای صاحبنظران، امری بدیهی بود، ولی در این انتخابات بیش از گذشته روشن شد. آنها در چند انتخابات گذشته برای حق به جانب بودن موضع قهر با صندوق آراء به آیات، روایات، سخنان بزرگان دین و حتی مشاهیر غربی متوسل میشدند، ولی در این انتخابات برای نادرست بودن قهر کردن با صندوق رای باز هم به آیات، روایات، سخنان بزرگان دین و مشاهیر غربی متوسل شدند! این دوگانگی و تضاد عجیب، ما را به یاد موضعگیری بعضی علمای دینی درباره کنترل جمعیت انداخت که وقتی در دهه ۷۰ مسئولان نظام اعلام کردند به صلاح کشور است که تولید مثل در کشور کاهش یابد، آن حضرات نظر فقهی دادند که کنترل جمعیت واجب است و در سالهای اخیر که مسئولان نظام متوجه اشتباه خود شده و بر ضرورت تولید مثل و افزایش جمعیت تاکید میکنند، حضرات نظر فقهی میدهند که ازدیاد جمعیت واجب است. این تضاد، در هر نظام حکومتی جایز باشد، برای نظام جمهوری اسلامی شایسته نیست. قطعاً یکی از علل وضعیت نامناسب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور، همین بیثباتی در موضعگیریهاست.
۴- سطح مشارکت در این انتخابات نشان داد مردم همچنان به شیوه مدیریت کشور اعتراض دارند. در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، علاوه بر تمام آنچه در انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ۱۴۰۲ و دو انتخابات قبل از آن یعنی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و مجلس یازدهم در سال ۱۳۹۸ برای ترغیب مردم به شرکت در انتخابات بکار گرفته شده بود، جناح اصلاحطلب هم با تمام توان و خدم و حشم به میدان آمد و اعلام کرد این یک انتخابات سرنوشتساز است و همه بیایند تا تکلیف کشور روشن شود. به عبارت دیگر، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدند تا مشارکت بالا برود بطوری که رسانه ملی تقریباً تمام وقت خود را برای تبلیغات انتخابات گذاشت، ولی سطح مشارکت پائینتر آمد و به ۹/۳۹ درصد رسید. این، یعنی هنوز بیش از ۶۰ درصد مردم با صندوقهای رای قهرند بطوری که نه مسئولین نظام و نه هیچیک از جناحها نمیتوانند آنها را به آشتی کردن با این صندوقها راضی کنند.
۵- در تبلیغات انتخاباتی چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، بداخلاقیهای زیادی مشاهده شد. علاوه بر مناظرههای رسانه ملی و بعضی میزگردهای آن که در آنها بعضی از نامزدها به تخریب همدیگر پرداختند، یا اطلاعات غلط به مردم دادند و یا گرفتار جدال بیحاصل شدند، ستادهای بعضی از نامزدها نیز به اقدامات خلاف اخلاق زیادی متوسل شدند که با شان نظام جمهوری اسلامی و جایگاه کسانی که مدعی تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری در این نظام هستند تناسبی نداشت. ترتیب دادن طومارهای حمایتی با قرار دادن اسامی افرادی که اطلاعی از چنین طومارهائی نداشتند و یا اصولاً قصد ورود به موضوع حمایت از کاندیداها را نداشتند، ازجمله اقدامات خلاف این ستادها بود. این اقدام خلاف وقتی برجستهتر و شرمآورتر شد که طومارهائی از روحانیین ترتیب داده شد که در آن اسامی افراد زیادی بدون اطلاع آنها قرار داشت. عناصر فعال در ستادها متاسفانه مرتکب اقدامات خلاف دیگری از قبیل بکار بردن کلمات و جملات زشت علیه رقبا شدند که علاوه بر ضدیت با اخلاق، عواقب شرعی و مکافات اخروی هم دارد؛ و حالا در دور دوم هم یکی از ستادها گفته سخنان این نامزد درباره کورش را پخش کنیم تا قشر خاکستری به او جذب شود. این، یعنی به جای حل مشکلات مردم، آنها را با تبلیغات بفریبیم!
۶- آن ۶۰ درصدی که در این انتخابات علیرغم آنهمه تبلیغات به پای صندوق رای نیامدند، میدانند که شرایط سیاسی کشور بقدری پیچیده است که با این ترفندها و این نامزدها هیچ مشکلی از کشور حل نخواهد شد. آنها به کشورشان علاقمند هستند، ولی این را هم میدانند که حل مشکلات کشور از عهده جناحها برنمیآید، اگر در سیاستهای کلان کشور تغییراتی به وجود بیاید، مشکل فاصله گرفتن مردم از صندوقهای رای هم برطرف خواهد شد. پشتوانه مردمی حکمرانی را با ایجاد این تغییرات تامین کنید.