روزنامه آرمان ملی نوشت: اردیبهشت دیوان عالی کشور با صدور رأی نهایی در پرونده اختلاس از سازمان تدارکات پزشکی جمعیت هلالاحمر، رأی دادگاه تجدیدنظر مبنی بر تبرئه «یاسین رامین» را نقض و وی را به حبس و جریمه 873887 یورویی محکوم کرد.
در دادنامه صادره از سوی شعبه نوزدهم دیوان عالی کشور آمده است: «... متهم آقای یاسین رامین را به اتهام خیانت در امانت به تحمل سه سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم مینماید و در مورد دعوای مطروحه از سوی سازمان تدارکات پزشکی جمعیت هلالاحمر به طرفیت متهم فوقالذکر بهخواسته مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم هم دعوای مذکور با توجه به احراز انتساب جرم خیانت در امانت به شرح فوق وارد و ثابت میباشد لذا مستندا به مواد 9 و 14و 17 قانون آئین دادرسی کیفری متهم فوقالذکر را به پرداخت مبلغ 873887 یورو بابت اصل خواسته به علاوه هزینه دادرسی پرداختی و حقالوکاله وکیل طبق تعرفه قانونی محکوم مینماید ...» پس از آن مهناز افشار به اعتراضات نامتعارفی در واکنش به حکم یاسین رامین پرداخت البته پیش از آن هم نشان داد متعلق به چه جریانی است و به توهین پرداخته بود. او چند روز قبل ازاعلام حکم شوهرش با انتشار عکسی از یاسین رامین بههمراه دخترش به تعریف و تمجید از او پرداخت و نوشت:«ما به یاسین رامین افتخار میکنیم» با توجه به اینکه رای دیوان عالی در بهمن ماه سال ۱۴۰۲ صادر و تنظیم شده است و حدود ۳ ماه از این حکم میگذرد، «تسنیم» موضوع صدور «اعلان قرمز» این مجرم که در حال حاضر در خارج از کشور به سر میبرد را از پلیس اینترپل پیگیری کرد. بر اساس پیگیریها از پلیس بینالملل فراجا تا به امروز درخواستی از سوی قوه قضائیه برای صدور اعلان قرمز این مجرم به پلیس ابلاغ نشده است.
*بالاخره رامین واکنش نشان داد
محمدعلی رامین، مقام دولت احمدینژاد، در واکنش به حاشیههای یاسین رامین فرزندش و مهناز افشار، برائت نامهای نوشته که متن آن در فضای مجازی درحال دست به دست شدن است. در این نامه آمده است؛ یاسین سادهلوح! چرا فکر میکردی که خیلی زرنگ هستی و بهتر از بزرگترها زندگی را میفهمی!؟ ازدواج شماها، برای بهرهبرداری از موقعیت همدیگر بود، نه برای تشکیل یک کانون امن و آرام زندگی خانوادگی! اما مهناز افشار بعد از با فروپاشاندن خانوادهات، طبق تربیت خود، گام به گام تو را به سوی سقوط اعتقادی و سیاسی کشانید و تو نفهمیدی که ملاک دنیا و آخرت پدرت، ولیفقیه و ایستادن با انقلاب اسلامی در برابر اشرارجهانی بوده و هست! مهناز که با پذیرشِ مأموریتِ ترویج بیحجابی و بیحیایی، مُحَرِک هر شایعه و کینهتوزی علیه تو بوده، حالا ظاهرا برای دفاع از مظلومیت تو، با دریدگی تمام «لعنت به جمهوری اسلامی» میگوید؛ که البته یقینا و حتما، همین «لعن»، در دنیا و آخرت رهایش نخواهد کرد؛ بنابراین اگر هنوز ذرهای از اصالت و شعور در خودت سراغ داری، بفهم که بعداز سقوطِ کاملِ تو، مهناز رهایت میکند! آنچه میبینم، باید بگویم: مهناز، واقعیت و مجازی را درهم ریخته و میخواهد با جذابیت زنانهاش، نقش «مریم رجوی زیبا» را بازی کند؛ اما تو «مسعود رجوی» او نیستی و کس دیگری نیاز خواهد بود که بتواند دست به کشتار ملت خود بزند؛ اما در ابتدای عطشناک کینهجوییها، هردوباهم تحریکپذیر در خدمت دشمنان ایران پادویی خواهید کرد؛ هم بهخاطر رنج مشترکتان و هم به خاطر پیوندتان! کاش میتوانستی، شعله تنفرش را کم کنی تا مجبور به انتخابی سخت نباشی! نگارش این رنجنامه، برای «منِ پدروپدربزرگ» بازگویی تلخترین کابوس وحشتناکی است که 10 سال از بیان آن اجتناب کردم تا زندگیتان آسیب نبیند؛ اما امروز ادامه سرنوشت مشترکتان را پرتگاه مُهلکی میبینم که شاید جدا از هم، با درک خطر، هردو/ هرسه نجات بیابید!
به ما فشار میآورند بچههایتان را طرد کنید
مادر یاسین و همسر محمدعلی رامین اما دیدگاههای دیگری در سال گذشته داشت چنانکه 17 آذر 1402 خبر اظهاراتی داشت که نشان از تفاوتها دارد. خبر آنلاین در آن تاریخ نوشت: سوسن صفاوردی گفت: « یکی از آقایان گفته بود چرا بچهتان را طرد نمیکنید و میگفت اگر بچه من بود او را اعدام میکردم. این چیزی است که کاملا مغایر با آموزههای دینی ماست. تا آخرین لحظه وظیفه هر فرد جذب افراد است نه دفع آنها.» وی افزود: فرزندان من در مدارس مختلف تحصیل کردند و همیشه میگفتند که چرا اینها تبعیت نمیکنند؟ از مدارس امام صادق(ع) و فرهنگ گرفته تا ... من واقعا پشیمان هستم که بچههایم به آن مدارس رفتند چرا که برخی از تغییرات از همانجا شروع شد، تضاد با آنچه ما در خارج از کشور از قشرهای انقلابی مذهبی به آنها گفته بودیم و آنچه آنها عینا دیدند و لمس کردند، در همین مدارس دیده شد. اندیشه انسان زمانی به اندیشیدن وادار میشود که انسان سوال کند و پرسشگر باشد اما ما درست برعکس عمل میکنیم و مخالف پرسشگری هستیم و بیشتر مروج حفظ کردن اندیشهها هستیم.» صفارودی همچنین اظهارداشت: هر وقت دیکتاتوری از همسرم دیدم، ورود کردم. شما باید در نظر بگیرید که بهعنوان اینکه میخواهید یک هسته را حفظ کنید، نوع تسهیلگری و نوع حفظ و ارتباطاتی که ایجاد میکنید متفاوت است. زیرا یک جاهایی مجبور به همراهی هستید و اصلا این همراهی به معنای همعقیده بودن یا تغییر دیدگاه نیست. مادران همواره مدیریت بحران قوی دارند و سعی میکنند با این مدیریت، آن هسته را حفظ کنند و این موضوع شامل من هم بود. جامعه هم نیازمند مدیریت عاطفی مادران در مواقع بحران است.