اعتماد نوشت: در گذشته هم مربيان خارجي كارنامه داري مثل آري هان، مانوئل خوزه، وينگادا، ساپينتو، رولند كخ و... به ليگ ما آمدند و در تيمهاي مختلف مربيگري كردند اما موفق نبودند. اما چرا مربيان خارجي كه در كشورهاي ديگر كارنامه خوبي دارند در فوتبال ما موفق نميشوند؟ به همين بهانه با جلال چراغپور تماس گرفتيم.
جلال چراغپور يكي از كارشناسان قديمي فوتبال كشورمان در این باره، گفت: ما در عالم مربيگري يك بخشي داريم به نام تطبيق تمرين و نگرش و تفكر و ذهنيات بين مربي و تيم. مربي زماني كه تيم را تمرين ميدهد يك برنامهاي درست ميكند كه مدت آن يا يك هفته است يا دو، سه هفته است يا يك يا دو ماه است. بعضي قبل از فصل است و بعضي ميانه فصل و بعضي هم پايان فصل. حالا مربياني كه وارد ايران ميشوند با يكي از اين روشها كار را شروع ميكنند و بدون اينكه چندان حق انتخابي براي بستن تيم در اختيار داشته باشند بايد كار كنند. مربي كه به ايران ميآيد گوارديولا نيست كه مشخص كند كدام بازيكن را ميخواهد يا نميخواهد يا بگويد برويد از برزيل يا دورتموند فلان بازيكن را بياوريد. مثال ديگر؛ شما الان رئال را ببينيد چطوري بازيكنان را با چه سني انتخاب ميكند يا بارسا از دفاع راست ۱۷ ساله استفاده ميكند. خب اينها يكسري مسائل پيچيده است اما ما در اولين گام اين مساله تسلط مربي در جريان معماري تيم را نداريم.
چراغپور ادامه داد: نكته ديگر اينكه در فوتبال ما تسلطي بر Lifestyle بازيكنان نداريم و مورد ديگر اينكه مربي تسلطي بر تغذيه تخصصي بازيكنان ندارد. يعني بازيكنان در حالت عادي شام را در منزل ميخورند و ميخوابند و ما تسلطي بر تغذيه و آبميوه و اضافه كنندهها و تكميل كنندهها و... نداريم. از طرفي ما در نژاد خاصي تعريف ميشويم كه در اين نژاد خاص توانایيهاي ميداني ما در محدودهاي كه در جغرافياي خاورميانه قرار ميگيرد، تعريف ميشود كمااينكه ما پاور ميداني نداريم در نتيجه امثال امباپه بازيكن سرعتي نداريم يا پرش رونالدويي نداريم و اگر باشد يكي يا دو تا هستند و بیشتر بازيكنان ما اين طور نيستند .
مربي اسبق تيم ملي نتيجهگيري كرد: با اين مجموعهاي كه در اختيار نداريم، سراغ مربي خارجي ميرويم. شما مربي باش برو در بنگلادش مربيگري كن با اين تغييرات و كمبودها نتيجه كار شما صفر ميشود اينها تجربه مربياني است كه از خارج به فوتبال ما ميآيند اما اگر به آنها فرصت بدهيم و آنچه آنها در اين چرخه لازم دارند را در اختيارشان بگذاريم و Lifestyle بچه هايمان هم شبيه به خارجيها باشد، ميتوانند موفق باشند. بازيكن خارجي براي يك ربع در ديسكو ديده شدن قراردادش را فسخ كردند. اين ميشود Lifestyle!
چراغپور در پاسخ به اينكه چطور در كشورهاي عربي به مربيان خارجي فرصت چنداني نميدهند اما گاهي نتيجه ميگيرند،گفت: در كشورهاي عربي روي Lifestyle تيمشان تسلط دارند و تيمهايشان كمپ، اردو و خوابگاه دارند و حتي آنهايي كه متاهل هستند برنامهريزي دارند كه چه وقتي با خانواده باشند و... به همين خاطر مربي بايد style خودش را با آنها جور كند! مثلا وقتي گاس هيدينگ را به عربستان بردند در بازي سوم به او گفتند نيازي به تو نداريم، اين مفهومش نيست كه هيدينگ مربي خوبي نيست بلكه در عالم تطبيق شايد نتوانسته با روش عربستانيها كار كند. بعد آنها اين را نميگويند او نتوانسته با روش عربستانيها كار كند بلكه ميگويند ما نخواستيم. بيشتر مواقع اين طور است و پول اين مربيان را ميدهند و قطع همكاري ميكنند.
كارشناس باسابقه فوتبال ما درباره دليل موفقيت برانكو در فوتبال ايران گفت: او چندين سال در فوتبال ما كار كرده و با ساختار نژادي و اخلاق بچههاي ما عميقا آشنا است. او با مربيگري در تيم المپيك ما با ژنوم ما آشنا شد و از زماني كه مربي پرسپوليس شد، يادتان ميآيد ميگفت مثلا ۶ بازيكن را نميخواهم. او احمدزاده و نوري و چند بازيكن را نخواست و ميدانست چي ميخواهد. چراغپور تصريح كرد: برانكو شاهبيت اسكلت را درست كرده بود و يحيي هم وقتي آمد خيلي زود تغييرات انجام نداد اما براي بقيه خيلي سخت است كه نحوه كار او را پيدا كنند.
چراغپور سابقه همكاري مورايس با مورينيو را دليلي بر داشتن كارنامه موفق او نميداند و در اين خصوص گفت: من به عنوان يك تئوريسين كوچك بروم دستيار مورينيو شوم؟ به نظر شما چند درصد حرف من را گوش ميدهد؟ هيچي! مثلا الهويي چند سال دستيار قلعهنوعي بوده الان به عنوان نفر اول چه نتايجي گرفته يا قطبي در كره قيف ميچيد و از دور ميپرسيد درست قيف چيدم و در جواب با انگشت به او اشاره ميدادند آره يا نه! اما مطبوعات و ايجنت و جريانات ميگفتند او دستيار گاس هيدينگ بوده اما بايد گفت يك مربي به تنهايي چند سال در فلان تيم سرمربيگري كرده و چند مقام آورده وگرنه مربيان بزرگ از بس بزرگ هستند كه اين افراد كنار اينها جا نميگيرند! مورايس هم به همين شكل دستيار مورينيو بوده و اين نقطه ضعف او است تا نقطه قوت. بهتر است مثل مورينيو از تيمهاي كوچك سرمربيگري كنيد و بعد بزرگ كه شديد در تيمهاي بزرگتر هم سرمربيگري كنيد.