به گزارش اطلاعاتآنلاین، در دنیای سینما، ادبیات و سریال نوشته شدن داستان و یا ساخته شدن فیلم و سریالی که با بخشی از حقیقت زندگی خالق و هنرمندان اثر شباهت داشته باشد امری رایج و پذیرفته شده است. البته که نویسنده، بازیگر و یا کارگردان و... آنچه که در اثر هنری و گاهی هم در بخش تجاری هنر، عرضه می کنند و به نمایش می گذارند، حاصل در هم آمیزی تخیلات، دغدغه های فردی و اجتماعی و متاثر از وقایع و تجربیات زندگی خود و آنچه که در اطرافشان دیده اند، است.
در رابطه با جنجال اخیر منوچهر هادی و یکتا ناصر بخوانید:
- شرح بازی رسانه منوچهر هادی و یکتا ناصر که جنجالی شد
- واکنش منوچهر هادی به درگیری با یکتا ناصر/ جز توهین دروغ مظلونمایی از شما چیزی ندیدم
اساسا هنگام خلق اثر هنری، خالق اثر، تمامی تروماها، استنباطها و تجربیاتش را در قالب اثر هنری برون ریزی میکند.
از طرفی دیگر بسیاری از روانشناسان معتقدند هنر، توانایی تعدیل و حتی برطرف کردن برخی از مشکلات روانی انسان را دارد. یونگ معتقد است که هنرمند، مفسر رازهای زمانه خویش است. فروید نیز به عنوان نخستین فردی که به طور تخصصی به رابطه روانشناسی عمقی و هنر پرداخت، گفته است که رویاها تصاویر امیال تغییر شکل یافته ای هستند که با هنر، برونفکنی می شوند.
بنابراین فعالیت های هنری را مانند ابزاری نیرومند جهت تحلیل روانکاوانه شخصیت فرد به کار برد. او گفت، فرد می تواند برای دفاع از خود در برابر اضطراب از طریق هنر، بسیار پخته و سازگارانه عمل کند.
البته در مورد بازیگران، قضیه کمی متفاوت است. یک بازیگر به تنهایی فضاو اثر هنری را خلق نمی کند. او متنی را که نویسنده نوشته تحت نظر و هدایت کارگردان به نمایش درمی آورد؛ اما ویژگی های روانی و فیزیکی یک بازیگر که تا حد بسیار زیادی متاثر از زندگی شخصی اوست، مسائلی هستند که در انتخاب بازیگر به عنوان یک گزینه مناسب برای ایفای یک نقش در نظر گرفته می شوند. قطعا یک بازیگر هنگام ایفای یک نقش اگر تجربیات مشابه و نزدیکی در زندگی واقعی اش داشته باشد، بازی واقع گرایانه تری را نمایش می دهد.
شاید لازم باشد که در اینجا اشاره کنیم که شباهت ها با نقش و اثر هنری، نسبی و ترکیبی است و به هیچ عنوان مطلق نیست.
قطعا مثال نقض در خصوص مطالب فوق در همه شاخه های هنری به خصوص در عالم سینما به وفور یافت می شود اما مثال هایی که موید مسائل عنوان شده در سطور بالا باشد را نیز به همان میزان می توان یافت.
مثلا زنده یاد داریوش مهرجویی که در گفتگویی اظهار داشته بود داستان فیلم هامون را بر اساس ماجرای طلاق از همسر اولش ساخته است؛ یا آنکه رامبد جوان نیز در جایی دیگر به شباهت داستان فیلم سینمایی نگار با زندگی واقعی نگار جواهریان اشاره کرده بود.
هنرمندان و چهره های مشهور غربی اساسا از طریق عکس های خصوصی و یا ماجراهای خصوصی زندگیشان در قالب مصاحبه و یا حتی فیلم مستند آشکارا به کسب درآمد و افزایش شهرت می پردازند.
البته اشاره به مثال های بیشتر در این مقال نمی گنجد و شاید به نوعی زیاده گویی تلقی شود. در واقع آنچه که قرار است جوهره این یادداشت را شکل دهد داغ ترین موضوع حاشیه ای در روزهای آغازین نوروز امسال یعنی شباهت حواشی جنجالی یکتا ناصر و منوچهر هادی با آخرین فیلم سینمایی این دو به نام "حدود هشت صبح" است.
منوچهر هادی و یکتا ناصر در سکانسی از فیلم «حدود هشت صبح»
این حواشی از سوی اقشار مختلف با واکنش های گوناگون و متفاوت و حتی متضادی به لحاظ حقوقی و اجتماعی همراه بود که برخی از آنها ارتباطی با این یادداشت سینمایی ندارد ولی آنچه که در خور توجه است شباهت برخی از وقایع در شکل کلی (البته با جزئیاتی کاملا متفاوت) با فیلم سینمایی حدود هشت صبح است.
محور کلی این فیلم سینمایی پیرامون مسائلی مانند خیانت، مشکلات و تعارضات حضور یک عروس مستقل و مدرن در خانواده ای سنتی و کودک ربایی (ربوده شدن فرزند نقشی که یکتا ناصر ایفاگر آن بود) شکل گرفته است.
قطعا اگر در جریان پست های به اشتراک گذاشته در جریان حواشی اخیر در فضای مجازی از سوی افراد خانواده منوچهر هادی و یکتا ناصر باشید به راحتی پی می برید که این کارگردان از خانواده ای سنتی و مذهبی آمده که به این جهات، اینطور به نظر می رسد با عروسشان که گویا تا حدودی از فرهنگی متفاوت آمده، دچار مشکلاتی شده اند.
در این فیلم شاهد دعوای جدی عروس با خانواده همسر هستیم و منوچهر هادی نیز در دنیای واقعی ادعا کرده بود که مکالمات تند و دعواآمیزی بین یکتا ناصر و مادرش رخ داده است. نمایش سکانس های کودک ربایی و حضور مادر کودک در کلانتری، با وجود آنکه جزئیات بسیار متفاوتی با حواشی اخیر دارد باز هم می تواند یادآور ادعای ناصر در خصوص اینکه به جرم فرزندربایی از هادی در کلانتری شکایت کرده، باشد.
البته ماجرا به اینجا ختم نمی شود. تمامی وقایع پرشمار فیلم، حول محور موضوع خیانت گردش می کند. در جریان همین حواشی، دو یا سه روز پیش، منوچهر هادی در یک استوری ضمن تبلیغ فیلم حدود هشت صبح نوشته بود که «خیانت بدترین و کثیف ترین حس دنیا است؛ خواهشا خیانت نکنید.» یکتا ناصر نیز چند وقت پیش نوشته بود که «ابتدا فکر می کردم به من خیانت کردی اما زمانی که دیدم چه آدم هایی در اطرافت هستند فهمیدم به خودت خیانت کردی...»
بررسی این مساله که مطرح کردن مسائل خصوصی در فضای مجازی آیا کمکی به رفع معضلات اجتماعی می کند یا رفتاری ناشایست است از جمله مواردی نیست که در اینجا قصد واکاوی آن را داشته باشیم؛ زیرا این مسائل به حوزه جامعه شناسان مربوط می شود که با توجه به نقدهای اخیر نوشته شده در اینباره، مشخص شد که حتی از سوی متخصصین این امر نیز دیدگاه واحدی وجود ندارد و حتی نظریات از برخی جهات متناقض یکدیگرند.
ولی این نکته را نمی توان نادیده گرفت که از دیدگاه برخی از مردم، ریختن مسائل این چنینی در فضای مجازی به قصد جلب توجه و یا فروش و دیده شدن بیشتر آثارشان است که با توجه به اینکه سود حاصل از فروش بیشتر فیلم به جیب یکتا ناصر نخواهد رفت و منوچهر هادی و خانواده اش که به اصولی خاص معتقدند نیز هرگز حاضر نیستند که برای دیده شدن یک اثر، چنین جنجالی را به جان بخرند.
در پایان به دور از هر قضاوت و یا برچسب زدنی، به ذکر این نکته می توان بسنده کرد که برای عموم مردم و حتی منتقدان سینمایی این حجم از شباهت کلیات فیلمِ اخیر این دو هنرمند به حواشی اجنجالی اخیر، اتفاقی قلمداد نخواهد شد.
منوچهر هادی در سکانسی از فیلم «حدود هشت صبح»