جهان مانا نوشت: شیخ حسین انصاریان گفت: گفت: مردم عالم از گذشته تا امروز گرفتار دروغ بودند امروز هنرمندانه تر از گذشته دروغ را به مردم تزریق میکنند.
حسین انصاریان گفت: هر نوع سمی در عالم مادی پادزهر دارد. در عالم معنا، تربیت، دینداری و معنویت سمهای خطرناکی وجود دارد، اما برخی سعی میکنند از این سموم هلاک کننده در ظرف دین، قلب، وجدان و اخلاق آنها چیزی نریزد.
انبیا الهی، ائمه طاهرین (ص) و اولیا الهی در بالاترین درجه از مراقبت نسبت به پرهیز از سموم هستند، که همه آنها در کنار کتاب الهی پادزهرهای هر نوع سمی را در این زمینه معرفی کردند. از زمان حضرت آدم (ع) تا امروز هرکس خواهان هدایت بود از این پادزهرها استفاده کرده و سلامت خود را به دست آورده است.
وی با بیان یک داستان در خصوص اینکه سوءظن نداشته باشید، اظهار کرد: یک عالم واجد شرایط و چهره علمی و معنوی معروف به آخوند گزی، وجود داشت که روزی افراد محلی خدمت او آمدند و گفتند که ما همه اهل دین و دینداری هستیم شخصی به نام فرج در محله ما اهل تار زدن است از گمراهی فرزندان خود ترسان هستیم.
این عالم رفت وارد خانه فرج تار زن شد گفت یک بار برای من تار بزن، وقتی دو دقیقه زد گفت یکی از تارهای تارت مشکل دارد. از او پرسید چند فرزند داری، فرج پاسخ داد شش فرزند و یک همسر دارم.
گفت فرج تارت را کنار بگذار و با تار وجود خدا پیوند بخور، برای تأمین مخارج خانواده هم، میدان کهنه اصفهان به فلان آدرس برو حواله میکنم که روزی یک تومان پول و چند کیلو آرد به شما بدهد که خرج خانواده را تأمین کنی.
فرج توبه کرد مدتی پس از آن از افراد شایسته شد و پس از آن دنبال تأمین مال حلال رفت. این عالم سرشناس آبروی خود را به حراج گذاشت وارد خانه فرج شد اینجا است که ما نباید گمان بد داشته باشیم.
وی با تاکید بر اینکه طبق آیات قرآن ما باید از هرگونه ظن بد پرهیز کنیم، ابراز کرد: همه میدانستند در شهر ناصریه فلسطین چهارمین پیامبر اولوالعزم خدا حضرت عیسی (ع) همسر ندارند، در این شهر زنی فاسد وجود داشت، روزی حضرت مسیح (ع) به خانه آن زن مراجعه کرد وقتی از منزل آن زن فاسد خارج میشد، شخصی او را دید خطاب به آن شخص گفت من رفتم که بیماری فکری این خانم را علاج کنم. این خانم بیماری است که بیماری او را کرخ کرده بود نمیفهمید بیمار است و خیال میکرد کار درستی انجام میدهد من پشت در اتاق نشستم با او صحبت کردم و او موفق به توبه واقعی شد. اگر آن شخص سوظن داشت صحبتهای پیامبر (ص) را نمیپذیرفت.