عاصفه اله وردی در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: همسران بسیاری به دفتر مشاوره مراجعه میکنند که معمولا یکی از آنها وابستگی خاصی به طرف مقابل دارد. افراد اجتنابی درست در مقابل افراد وابسته هستند وقتی که شما رابطه عاطفی را با فردی اجتنابی شروع میکنید، کسی را میبینید که شما را به طور ذاتی فردی انتقادگر و طرد کننده میداند. او از هر نوع رابطه عاطفی با شما هراس دارد. مگر آنکه شما او را به صورت غیر مشروط بپذیرید و به طور دائم به او اطمینان بدهید. معمولاً از کارهای جدید خودداری میکند، چراکه احساس بیکفایتی یا ترس از تمسخر یا انتقاد از جانب شما یا دیگران را دارد.
ترس از تحقیر
چنین فردی به طور دائم تصور میکند که شما یا دیگران نیتهای شومی درباره او دارید و به طور کلی از ترس اینکه مورد تمسخر و تحقیر واقع شود، از حضور در موقعیتهای اجتماعی دوری میکند.
امکان ندارد
چطور میشود که افراد وارد یک رابطه عاطفی با فرد اجتنابی میشوند؟ بهنظر میرسد که بودن در کنار فردی که قادر به برقراری رابطه صمیمانه نیست و تلاش برای برقراری این رابطه، در آغاز بسیار جذاب و سرگرم کننده باشد. در واقع خواستن چیزی که نمیتوان آن را داشت و جذب شدن به چیزی که به آسانی به دست نمیآید در نهاد تک تک انسانها دیده میشود، اما وقتی شما عاشق یک فرد اجتنابی بشوید چنین چیزی حقیقت پیدا میکند.
با اجتنابیها
او خودش را خوار میشمارد و در عین حال به دیگران بسیارشکاک است. از صمیمی شدن با شما اجتناب میکند، اما در عین حال گاهی اوقات که با تلاش بسیار زیاد او به شما اعتماد میکند و توجه نشان میدهد، به عنوان یک پاداش تصادفی، شما را تشویق به ادامه چنین رابطهای میکند. یک بار برای همیشه از خود بپرسید: «آیا این نوع الگوی رفتاری برای شما لذت بخش است؟ آیا همیشه این گونه است که شما جذب افرادی کمرو، سرد و نچسب میشوید؟ آیا مسئولیت حفظ و تداوم این رابطه را بر عهده میگیرید؟ چه چیزی در این رابطه شما را به وسوسه میاندازد؟»
تاثیرات فرهنگی
از آنجا که تمایل داریم الگوی رابطه با والدین خود را بارها در زندگی با دیگران تکرار کنیم، احتمالاً این الگوی ارتباطی نیز از کودکیها ریشه گرفته است.
آسان نمود اول
فرض کنید فردی به صورت سیریناپذیر نیاز به اطمینان دهی و تائید از سوی شما دارد و وظیفه شما این میشود که به طور مداوم او را تائید کنید. اعتماد او را جلب کنید و او را آرام کنید. وظیفهای که برای شما پایانی نخواهد داشت. چیزی که در ابتدا برای شما مجذوب کننده به نظر میآمد اکنون به صورت نیازی بیمارگونه جلوه میکند.
عدم مهارت
ترک رابطه با یک فرد اجتنابی بسیار سخت است. چراکه باعث ایجاد احساس گناه در فرد میشود و فرد مقابل معمولاً به سرعت وابسته به شما میشود. دلیل این وابستگی سیستم حمایتی ضعیف و شبکه ارتباطی اندکی که این افراد برقرار میکنند، به خاطر همین بهصورت بیمارگونه به شما میچسبند. دلیل دیگر این است که چون معمولاً مهارتهای اجتماعی لازم را ندارند، در روابط اجتماعی کسب مهارت و راهنمایی تمام تمرکزشان معطوف به شریک زندگی میشود و دلیل احتمالی دیگر این است که فرد اجتنابی در یک رابطه، تمام نیازهایش برآورده میشود و مشتاق به ادامه آن است. در حالی که برای طرف مقابلش این رابطه بسیار خسته کننده به نظر میرسد.
آیا تغییر میکند؟
اگر با فردی اجتنابی ازدواج کردهاید و قصد دارید که رابطه را با او ادامه دهید، بهتر است بدانید که این اختلال شخصیت بسیار قوی و غیر قابل درمان است.
صادق باشید
سعی کنید از او توقعات واقع بینانه داشته باشید. اضطراب اجتنابی او و عدم اعتماد به دیگران به عنوان بخشی از زندگی او تا همیشه همراهش خواهد بود. توجه داشته باشید که حضور در موقعیتهای اجتماعی جدید و یا توجه به نیازهای عاطفی خودتان برای شریک شما سخت و دلهره آور خواهد بود. پس تلاش کنید که نیازهای خود را مؤدبانه و صادقانه با او مطرح کنید. روی لحن خود کار کنید. اگر لحن شما نگرانکننده باشد، نتیجه عکس میدهد و هراس او را بیشتر میکند.
فعالیتهای مشترک
میتوانید مودبانه و صمیمانه او را ترغیب کنید که با بیرون آمدن از پیله خود برخی از نیازهای شما را برآورده کند. مثلاً با هم به پیادهروی بروید یا در یک رستوران غذا بخورید. اگر بخواهید که این رابطه را حفظ کنید، نیاز به انجام فعالیتهای مشترک با هم دارید. رفتن به نمایشگاه هنری، کنسرت و یا انجام کارهای فرهنگی همراه با هم و اگر سعی کنید که برخی افراد جدید را به گروه دو نفره خود اضافه کنید، ممکن است با مخالفت او مواجه شوید اگر میتوانید او را قانع و راضی کنید در غیر این صورت برای تفریح خود به تنهایی وقتی را اختصاص بدهید. چرا که تنها چیزی که میتواند زندگی مشترک شما را حفظ کند، برآورده کردن نیازهای شخصی شماست.
مراجعه به روانشناس
اگر میتوانید از او بخواهید که تحت درمان قرار بگیرد البته که او مقاومت و مخالفت میکند، اما به هر حال امیدهایی برای تغییرات وجود دارد. این افراد حس اضطراب شدیدی دارند که زندگی را برای آنها خستهکننده میسازد. ممکن است انگیزه کافی برای کاهش درد و رنج خود نداشته باشند و این نقش را مشاور یا روانشناس برای او بازی کند.