اطلاعات نوشت: نامش با نام برادرش که در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رسید، گره خورده است. او سیاستمداری اصولگرا و نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم بودهاست.
محمدرضا باهنر، از دیگر نمایندگان ادوار مجلس است که این بار فقط چند روز مانده به انتخابات مجلس، با او به گفتگو نشستیم. نتیجه این گفتگو را در ادامه میخوانید.
مردم به دلیل شرایط حساس کشور، این روزها دائم به حضور در انتخابات مجلس تشویق می شوند. آیا صرفاً حضور گسترده اهمیت دارد؟ آنچه انتخاب میشود یا آنانکه معرفی میشوندمهم نیستند؟
در رابطه با حضور مردم و میزان مشارکت مردم صریح بگویم، چون مقام معظم رهبری از ابتدای سال بر مشارکت ، رقابت ، سلامت و امنیت انتخابات تاکید داشتهاند، باید توجه کرد که پشت این حرف و تکرار مکرر ایشان، فلسفه و منطق قوی نهفته است .
در یک کلام ،میزان مشارکت بعد از روز انتخابات میتواند به تدریج در ساحت سیاست، اقتصاد ،دیپلماسی و جنگهای نرمافزاری و حتی تحریمها اثر بگذارد و اگر این مشارکت خوب نباشد خیلی از موشکها و تیرهای( مقصودم نظامی نیست) رسانهای، جنگهایی ترکیبی شناختی و با نقطه زنیهای هدفمند علیه ما شلیک خواهد شد. اما اگر مشارکت معقول باشد بسیاری از موضعگیریها را خنثی میکند وسطح امنیتی ،سیاسی، اقتصادی ودیپلماسی و راه پیشرفت کشور باز میشود. من از موضع خودم اعلام میکنم که مشارکت مهمتر از نوع انتخاب است.
کسانی که ثبت نام کردند بعد از بررسی توسط هیاتهای اجرایی ونظارت وشورای نگهبان تائید شدهاند واین افراد انتخابهایشان ضرر امنیتی اقتصادی و سیاسی نخواهد داشت، البته ممکن است بعضی بهتر و قویتر و برخی هم ضعیفتر عمل کنند، اما نوع انتخاب از اهمیت دوم و مشارکت از درجه اهمیت اول برخوردار است.
اگر شرایط کشور حساس است پس لاجرم با عدم احراز صلاحیت افراد باتجربه و صاحب تفکر آنان امکان نمییابند وارد مراکز قانونگذاری و تصمیمگیری شوند. آیا این عملکرد نقض غرض نیست؟
صفر و صد را نمیتوانیم ببینیم. سیاه و سفید هم نمیشود دید .من هم به این مساله نقد داشتم فکر میکنم که هیاتهای نظارتی و اجرائی با سعه صدر بیشتر باید صلاحیتها را بررسی و اظهار نظر کنند. البته اگر بخواهیم نمره صفر یا صد بدهیم باید بدانیم در تحلیلهای سیاسی و انسانی صفر و صد نداریم و طیفهای وسیعی از رنگها داریم.
البته من هم برداشتم این است که بهتر میشد عمل کرد اما این عملکردها هم مردود نیست .امسال با این پیش ثبت نامها حضور تا نزدیک به ۵۰هزار نفر دیده شده است .البته بسیاری هم ثبت نام قطعی نکردند اما اکنون تعداد مناسبی تائید شدهاند که امید است کار را جلو ببرند .من هم کسانی را در ذهن دارم که اگر تائید میشدند شاید بهتر و بیشتر سطح مشارکت را میتوانستند بالا ببرند اما تصمیم گیریها و تصمیم گیرندهها ساختار دیگری است که خودشان این تصمیمها را گرفتند.
وقتی از بسیاری از مردم بهویژه جوانان در مورد انتخابات میپرسید چندان انتخابات را مسأله خودشان نمیدانند، البته این موضوع نیازمند کنکاش و بررسی دقیق است. دلایل و عوارض این رخداد از نظر شما چیست؟
در این قضیه نیاز به جهاد تبیین داریم. جایگاه مجلس و نماینده باید تبیین شوند به ویژه برای نسل جوان که مجلس چه کارهایی را میتواند انجام دهد و جلو چه مشکلاتی را میتواند بگیرد؟ اگر بخواهیم از عملکرد یک مجلس دفاع کنیم باید بگوییم هر مجلسی یک نمرهای دارد. یکی شاید 14 و دیگری 18 و نمرهها با هم فرق میکند .این بستگی به افرادی دارد که این ساختار را تشکیل میدهند. بزرگترها باید برای جوانترها تبیین کنند و در این زمینهها با آنها بحث و گفتگو داشته باشند.
بالاخره این مجلس نقشه راه دولت را طبق قانون اساسی معین میکند و اگر در راه دولت خطراتی باشد مجلس متضرّر می شود. اعضای مجلس باید همراه و همدل باشند وگرنه مزاحم کار یکدیگر خواهند شد و باعث کاهش بهرهوری میشوند. مجلسیان میتوانند از امکانات کشور استفاده کنند و با منابع انسانی که داریم باعث همافزایی و پیشرفت کشور شوند .
اکنون با قشری از جوانان و نسل بالغ جامعه مواجهیم که تقریباً هیچ تحولی در جامعه را قبول ندارند. به عبارتی گویا اصلاً اینجا کشورشان نیست و علاقهای به ورود به هیچ حوزهای از مسائل کشور ندارند و گویی کشور را سپردهاند به آنهایی که در هر شرایطی بهره مندند. برای آینده این نوع نگاه قشر بالغ و جوان جامعه چه پیشبینیای دارید؟
جوانان ممکن است ایدهآلهایی در ذهن داشته باشند که بعضی در دسترس و برخی دور و تعدادی هم غیر ممکن هستند و اینها باید تبیین و تفکیک شوند که این هنر رسانهها ، مدیران و تریبونداران است.
مثلاً ما کشوری هستیم که تولید ناخالص داخلیمان ممکن است ۵۰۰میلیارد یورو باشد وگاهی یکدیگر را تحریک میکنیم که باید مانند یک کشور ۱۰۰۰میلیارد یورویی زندگی کنیم آیا امکان دارد؟
حال اگر شخصی بیاید در زمان انتخابات بگوید رفاه را برای همه خانواده ها فراهم می کنم،آیا این امکان دارد ؟ البته میتوان اوضاع را بهتر کرد که همه اینها راه حل هایی دارد . باید سفره خودمان را به اندازه منابع خودمان پهن کنیم. البته جوانها مطالبات زیادی دارند که آنها را به سه گروه تقسیم میکنیم؛ بعضیشان ممکن است فوری، بعضی زمان بر و برخی هم غیر ممکن، باشندکه باید از ذهن دور شود وگرنه باعث افسردگی و ابهام برای آینده در ذهن همه، به ویژه جوانان میشود.
اتفاقاتی بهویژه از سال 88 به اینسو افتاد که سبب جدایی بخشی زیادی از مردم از حاکمیت شده است. به طور مثال، کسی که مخالفان خود را خس و خاشاک مینامید، اکنون در جایگاه اپوزیسیون تندترین سخنان را مطرح میکند. چه عواملی در بروز این وضع مؤثر و چه جریاناتی مقصرند؟
در تحلیلهای سیاسی نباید دنبال صفر و صد باشیم .اگر بخواهیم طومار خدماتی را که در طول این ۴۵سال ارائه شده و به نتیجه رسیده است رابیان کنم، بسیار بلند بالاست . در ۸سال دفاع مقدس در حالی که دشمن تحت حمایت کشورهای دیگر قرارداشت و نظام ما هم نوپا و نهالی کوچک بود ، اما نگاه کنید این ملت با دشمن چه کرد؟ این درحالی است که در طول ۲۰۰سال گذشته هر زمانی که با یکی از همسایهها درگیر میشدیم بعد از جنگ تکه بزرگی از خاک کشور ما جدا میشد.
جوانان اگرجستجو کنند متوجه خواهند شد که نقشه کشورمان چقدر کوچک شده است ،اما بعد از ۸سال جنگ بین ایران و عراق، این تنها جنگی بود که یک وجب از خاکمان جدا نشد و این کاری فوق العاده بود و هیچکس باور نمیکرد که نظامی نوپا بتواند این گونه از مام وطن دفاع کند.
بعد از دوران جنگ ، دوران سازندگی داشتیم که به تعبیر شورای امنیت سازمان ملل که قطعنامه ۵۹۸را پیشنهاد داد و امام راحل پذیرفت، حدود ۱۰۰۰میلیارد دلار به زیر بناهای کشور خسارت وارد شده بود و جوانان نمیدانند در زمان جنگ با عراق ۵استان کشورمان شخم زده شد، نیروگاهها ، پالایشگاهها و بنادر کشور و بسیاری از تاسیسات زیربناییمان ازبین رفت. اگر توجه کنید ویتنام هنوز بعد از ۷۰سال آثار جنگهایش را نتوانسته است جمع کند، اما ما همه آثار جنگ را جمع کردیم و حتی پیشرفتهایی را هم داشتیم.
ما قبل از انقلاب با ۳۵میلیون جمعیت که 70درصدشان روستا نشین و 35 درصدشان شهرنشین بودند روبرو بودیم ، اما انگار روستا نشینان شهروند کشور نبودند چون آب ،برق، مدرسه و مراکز بهداشتی حتی جاده مناسب نداشتند، اما بعد از انقلاب هیچ روستای بالای 10 خانوار بدون برق و امکانات ضروری وجود ندارد. دولتها از همان اول انقلاب تا به امروز برای فراهم ساختن این امکانات تلاش کردند و همه اینها به دست همین دولتها و ۱۱مجلس انجام شد ه است.
البته ناگفته نماند طومار کارهای انجام نشده هم زیاد است ،چرا که مطالبات مردم بیش از امکانات کشور رشد کرده است . همان روستاهایی که از امکانات اولیه و ضروری زندگی محروم بودند اکنون خواهان اینترنت هستند چرا که مشکل دیگری ندارند. در تحلیلی کلی باید بگویم در همه کارهای انجام شده همه دولتها تلاش کردند و همه شریک بودند. البته معضلاتی هم در کشور داریم که نتیجه تلنبارشدن اشکالات دولتهای گذشته است.
دولت احمدی نژاد، روحانی و غیره.....همه و همه هم اشکالات و هم خوبیهایی داشتند .هر دولتی نمرهای دارد .خلافها که روی هم جمع میشوند مشکل ایجاد میکنند .ممکن است بسیاری از جوانان بگویند، در طول ۴۵سال هر دولت و کشوری بود همین کارها و پیشرفتها را داشت که در جواب این قشر از جامعه باید بگویم که ما در سال 57 رتبه ای داشتیم و اکنون هم رتبه ای داریم که باید از سازمانهایی مانند بهداشت جهانی و صندوق بین الملل پول و غیره پرسید که اکنون چه رتبهای داریم ؟ ابتدای انقلاب در شاخص بهداشت و درمان بین کشورهای آسیایی از آخر سوم بودیم. حتی در آن زمان در تهران، پزشکان بنگلادشی و هندی مردم را طبابت می کردند، یعنی سطح پزشکی آنها بالاتر بود اما در شاخص بهداشت و درمان اکنون در آسیا رتبه سوم را داریم که نشاندهنده این است که خیلی کار انجام شده است تا به این مقطع رسیدهایم .
انتخابات در همه جای دنیا یک کارکرد مهم و ارزشمند دارد و وسیله و ابزاری است که با آن ملت با حاکمیت سخن میگوید و من آن را «صدای مردم» مینامم. اما این صدا در ایران سالهاست که پژواک چندانی ندارد و در حالی که بیش از 60 میلیون واجد شرایط رأی دادن داریم معلوم نیست چه بخشی از این واجدین رأی میدهند. اگر انتخابات پژواک صدای ملت نیست اشکال کار در کجاست؟
مساله فروکاستن میزان مشارکت را اگر بخواهیم در نرم جهانی در نظر بگیریم میبینیم که بعضی از کشورها قوانینی در این زمینه دارند. مثلاً در کشور ترکیه کسانی که رای ندهند از حقوق اجتماعی محروم میشوند. حال از اینها که بگذریم در کاهش مشارکت عوامل متعددی اثر دارد که تبیین این مساله است که مجلس تاکنون چه کرده است. اگر کارهای منفی را برجسته کنیم ناامیدی را به جامعه و افکار عمومی تزریق کردهایم. یکی از دلایلی که رای دولت فعلی فروکاسته شد، بخشی مربوط به اعتراض مردم نسبت به عملکرد دولت گذشته بوده است.
مشارکت مردم پاشنه آشیل و تحول است و فروکاستن امکانات کشور به میزان مشارکت بستگی دارد که من هم اشاره کردم برای بنده نیز میزان مشارکت اهمیت بیشتری دارد.
اگر ملت احساس کند که باید برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد و آن هم با انتخابات ممکن است، آیا نیازی به دعوت و تبلیغات است؟ به نظر میرسد بیش از آنکه ملت را دعوت به انتخاب کنند باید کمک کنند شناخت مردم از کاندیداها وسیع و عمیق شود در حالی که چنین شرایطی حاکم نیست و مردم نوعاً با تعدادی اسم مواجهند که شناختی از آنها ندارند.
هر مساله و کاری نیاز به تبلیغ دارد. در شرع مقدس دو مورد از فروع دین، امر به معروف و نهی از منکر است. هر کاری چه خوب و چه بد نیاز به تبلیغ دارد. تبلیغ از عناصر اصلی اقدامات انسانهاست که تحت تاثیر قرار میگیرند. تبلیغات حتی میتواند ذائقه انسانها را تغییر دهد. تبلیغ عنصر مهم و قوی است و بسیاری از تریبونهایی که خلق شدهاند وظیفهشان فقط تبلیغ است.
کیفیت انتخابات شاید بسیار مؤثرتر از کمیت شرکتکنندگان باشد. به این معنی که کسانی باید وارد عرصه انتخابات شوند که در پیشبرد برنامههای راهبردی کشور مؤثر باشند. تاکنون تا چه حد چنین نتایجی بهدست آمده است؟
کشور با چهار انتخاب روبروست، ریاست جمهوری، شوراهای اسلامی ،مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان. انتخاب حق عمومی هر شهروندی است وهر شهروند این حق رادارد که از آن استفاده کند. گاهی انتخاب در یک صنف ،مربوط به تعداد اندکی از انسانهاست ،ولی اکنون اشخاصی باید انتخاب شوند که سرنوشت ۸۰میلیون نفر در دستشان قرار میگیرد. اینکه بعضی از رای دهندگان حذف شوند، حق ملیشان را از دست میدهند و میگویند مشارکت چه فایدهای دارد، باید بدانند کسانی که رای نمیدهند حق شهروندی خود را به دیگران واگذار می کنند و این حق را از خودشان سلب میکنند و اجازه میدهند کسانی به جای آنها رای دهند و تصمیم گیری کنند که آنها حتی آنها را قبول هم نداشتند که به جایشان تصمیمگیری کنند.
تعدادی از مردم بر این باورند که اصلح پیدا نمیکنیم که رای بدهیم. آیا فرد صالحی هم نیست ؟ آیا فردی که مضر نباشد هم نیست؟ آیا بین بد و بدتر نمیتوانید شخصی را انتخاب کنید و به او رای بدهید ؟ عدم مشارکت هیچ توجیه حقوقی ندارد و حتی منافع شخصی هم در پی آن نیست.
آیا مجلس یازدهم از نظر کیفی بالاتر از مجالس اول و دوم است؟ در حالی که انتظار طبیعی بر این است که چنین باشد.
بله متاسفانه این مشکل وجوددارد. مجلس اول و دوم حالت خاصی داشت. در مجلس اول عموماً همه چهرهها کاریزما بودند . افرادی بودند که در لبه جلویی انقلاب حضور داشتند. آنها کسانی بودند یا زندان رفته یا در خط مقابله و مخالفت با شاه حضور داشتند و اینقدر کاریزما و محبوب بودند که در مجلس دوم از هر کس میخواستیم کاندیدا شود میگفت من را چه به نماینده مجلس شدن؟ خودشان را در حد نماینده مجلس با آن همه ابهت و اهمیت نمیدانستند اما اکنون ۲۴هزار نفر ثبت نام کردند که تعدادی از آنها علت ثبت نامشان را بیکاری اعلام میکنند و نماینده شدن را شغلی برای خود میدانند. مجلس باید قویتر باشد و چهرههای بهتر به مجلس وارد شوند.
متأسفانه در همین پیوند شاهدیم کسانی وارد مجلس میشوند که کمترین اطلاعی از مثلاً برنامههای پنجساله، اسناد بالادستی و شرایط کنونی کشور و جامعه جهانی ندارند و پیش از آنکه ملی فکر کنند، منطقهای و حتی محلی فکر میکنند؛ در حالی میتوان در شورای شهر و شهرستان هم به این امور پرداخت و نیاز نیست این افراد به مجلس بیایند ولی گردونه تأیید صلاحیت به سمت انتخاب این افراد همواره چرخیده است. آیا این مسأله در درازمدت خسارتبار نیست؟
در بسیاری از کشورها دو مجلس داریم (ملی و محلی ) و نامهای مختلف دارند که مقوله قابل مطالعه ای است که کشورهای پیشرفته چرا و به چه علت دو مجلس دارند؟ خاصیت دو مجلس داشتن چیست؟ من فکر میکنم یکی از راه حلها همین است که دو مجلس داشته باشیم .
کسانی که میخواهند برای استان و منطقهشان خدمتی کنند نظرشان بر این است که امکانات ملی را به مناطق خود ببرند. در مجلس ما افراد ملی کمتر دیده میشوند، در حالی که منافع ملی باید در رده اول باشد.
من معمولاً منافع استانی را که مخالف منافع ملی باشد قبول ندارم، چون منفعت ۸۰میلیون نفر به خطر میافتد وشرعاً و عرفاً حق نداریم دنبال مخالفت با منافع ملی برویم. باید منافع استانی با ملی همسو باشد. بسیاری از نمایندگان ممکن است به دنبال کارهای منحصر استانی باشند، اما باید کاملاً به دنبال منافعی بود که کشور را به سمت پیشرفت سوق دهد.
گفتگو:شیما فتح نجات خبرنگارروزنامه اطلاعات- کرمان