محسن دانشگرنژاد در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات میزبان استاد میرحیدر موسوی هنرمند خوشنویس و مدیرعامل انجمن خوشنویسان ایران بوده است.
متن گفت وگوی وی را با استاد موسوی می خوانید:
*استاد، با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید؛ بهعنوان مدیرعامل انجمن خوشنویسان ایران بفرمایید که این انجمن چه اهداف و برنامههایی را دنبال میکند؟
ـ انجمن خوشنویسان ایران بر اساس اساسنامه این انجمن که در سال 1346 به ثبت رسیده است، آموزش و ترویج هنر خوشنویسی را اهمّ اهداف و برجستهترین برنامهها و سرلوحه فعالیتها و اقداماتش قلمداد میکند.
گفتنی است که از سال 1329 تا اکنون، آموزش خوشنویسی، اصل اصیل و برنامه اصلی انجمن خوشنویسان بوده و در حال حاضر هم شاهد آن هستیم که در سطحی گستردهتر و در شعب متعدد سراسر کشور و در شهرهای خرد و کلان به این مهم میپردازد.
نگاه عزیزان در هیأتمدیره، چه شورای ارزشیابی و چه شورای عالی، بسط و ترویج هنر خوشنویسی در همه سطوح و در همه خطها است. به گونهای که علاقهمندان در هر نقطهای از مملکت که هستند، امکان بهرهمندی و برخورداری از آموزش صحیح را داشته باشند.
مدتی است که فضای مجازی همهگیر شده و شرایطی را پدید آورده که امکان آموزش مجازی را فارغ از بعد مسافت، فراهم کرده است. بنابراین، آموزش مجازی هنر خوشنویسی، یکی از برنامههای پیش روی انجمن خوشنویسان میباشد.
*مهمترین صفت یک خوشنویس چه میتواند باشد؟
-من نمیدانم منظورتان از صفت یک خوشنویس، ویژگیهای اخلاقی او یا منش هنریاش در راستای کسب کمالات هنری و رسیدن به جایگاهی شایسته در سلسله مراتب هنر خوشنویسی است؛ اما به هر دو میپردازم و امیدوارم پرسش شما پاسخ داده شود.
در مبحث ویژگیهای اخلاقی و فضایل انسانی، لازم میدانم که بر اخلاقمداری یک خوشنویس تاکید بکنم. اگر چه اخلاقمداری، یک فضیلت انسانی به شمار میرود و در همه انسانها یک صفت مؤکد مشترک است و هر انسانی میباید اخلاقمدار باشد، ولی با توجه به این که متون اخلاقی و ادبی، دستمایۀ ارایۀ آثار خوشنویس است؛ انتظار میرود که در وهله اول، تاثیرپذیری از این مضامین عالی در شخص او تجلی یابد و نمود بیرونی داشته باشد و متعاقب آن به محبوبیت و مقبولیت هنرمند منتهی شود.
اما در مورد منظر دوم این پرسش باید بگویم که ضرورت دارد یک خوشنویس، حس هنرجویی را در وجود خود پرورش دهد. این صفتی است که زمینه پیشرفت او را مهیا میکند. دارا بودن حس هنرجویی، یعنی این که هرگز مغرور نشود. یعنی این که هنرمند در همه مراحل هنری خود حس نکند که همه چیز را فرا گرفته است؛ بلکه همچنان جوینده و پرسشگر باقی بماند و خود را بینیاز از تجربیات دیگر و تجربیات دیگران نداند.
هنرجو بودن یعنی این که یک خوشنویس، بعد از به دست آوردن پیشرفتها و رسیدن به مرحلههای خوبی در هنر، به آن سطحی که قرار دارد، بسنده نکند یا گمان نکند که حد خط همین بوده و به پایان رسیده است. چرا که مسیر خوشنویسی، یک مسیر پرپیچ و خم و صعب و دشواری است و انتهایی بر آن متصوّر نیست و هرچه خوشنویس در این گذرگاه پیشتر برود، باز هم افقهای جدیدی در پیش روی دارد.
از آنجا که خوشنویسی یک هنر دیریاب است، اگر حس هنرجویی در نهاد یک هنرمند زنده نگه داشته نشود، تا یک مرحلهای پیشرفت میکند که خیلی از خوشنویسان هم تا آن مرحله را به خوبی طی میکنند، ولی از آنجا به بعد، واقعاً حس هنرجویی است که خوشنویس موفق را از دیگر خوشنویسان متمایز میگرداند.
*جایگاه نقاشیخط در خوشنویسی معاصر را چگونه ارزیابی میکنید؟
_مسیر خوشنویسی، جدا از نقاشیخط است. امروز نقاشیخط با برخورداری از اقبال عمومی، با سلیقه مردم سازگار بوده و به دیوار منازل راه یافته است. البته رنگ و لعابی که تابلوهای نقاشیخط دارد، در این کشش و جاذبۀ ایجاد شده، نقش اساسی را دارد.
چنین رویکردی در عالم خوشنویسی، بیگمان مسرّتبخش است که مردم به ارزش آثار هنری پی برده و نسبت به چهار دهۀ پیش علاقهمندان به نقاشیخط بیشتر شدهاند و این موجبات رشد و شکوفایی خوبی را در حوزه نقاشیخط به وجود آورده است.
اما باید اذعان داشت که خوشنویسی یک هنر بسیار ریشهدار است که همچنان طریق تعالی را طی میکند. هنرمندی که به سراغ خوشنویسی سنّتی میرود، مسیر خیلی سخت و طاقتفرسایی را در پیشرو دارد که گذر از آن نیازمند یک عزم راسخ است. در واقع، خوشنویسی یک هنر ناب و کامل است؛ بدون آنکه وامدار رنگ و لعابی باشد.
در اینجا لازم است خاطر نشان کنم که نه تنها از علاقه مندان به خوشنویسی در هیچ مقطعی کاسته نگردیده، بلکه همواره رو به افزایش نیز بوده است. هنرمند خوشنویس، قادر است با سادهترین لوازم و امکانات، آثار هنری ارزشمند و بیبدیلی پدید آورد و از یک آرامش درونی خاص که این هنر را برای هنرمند به ارمغان میآورد، برخوردار شود.
*آیا میتوان تفاوتی میان خوشنویسی با خطاطی قائل بود و اگر پاسخ شما مثبت است، این مرزبندی را چگونه ترسیم میکنید
ـ اگرچه میتوان این پرسش را به نوعی بازی با واژگان تلقی کرد، ولی به نظر میرسد که درونمایه آن یک طبقهبندی درستی را صورتبندی میکند. از اینرو پرسش درستی است و میتوان برای خوشنویسی با خطاطی تفاوتهایی را قائل شد. در قدیم حتی افرادی که اندک سوادی داشتند، حداقل خوشخط و به نوعی خوشنویس بودند. بدین معنی که خوشنویسی در لایههای جامعه ایرانی ریشه دوانده بود. هر کس که قلم در دست میگرفت و با سواد نوشتاری آشنایی مییافت، در حین فراگیری سواد، همزمان خوشنویسی را هم فرا میگرفت و به درجهای از خط خوش، به فراخور ذوق و استعدادش دست مییافت.
هنر خوشنویسی، حوزه گستردهای را در بر میگیرد و حتی میتواند خط تحریری را هم شامل شود. اما در حوزه مشق و قلمرانی با مرکب، افرادی را میتوان خوشنویس دانست که خود را به مرحلهای از خط خوش که برای همه دست یافتنی است، برسانند. به عنوان مثال، بسیاری از مردم توان آن را دارند که تا مرحله ممتاز و یا حتی فوقممتاز پیش بروند؛ اما خطاط که بر وزن فعال است، به هنرمندی اطلاق میشود که مسیر حرفهای شدن را طی میکند و با یک عزم راسختر و همت بلندتر و برنامهریزی دقیقتر و انگیزه فراتر، وارد میدان خوشنویسی میشود.
او تمام ابزار فنی خوشنویسی را تدارک میبیند. شرایط مناسب، وقت کافی برای مشق زیاد و ممارست طولانی را در زندگی هنری خود مهیا میکند تا یک اتفاق خوب در کارنامه هنریاش رقم بخورد. نزد استادان بزرگ رفتن و ارتباط مستمر و مفید با خوشنویسان فعال و عیارمند و شرکت در جشنوارههای متنوع، همه از راهکارهایی است که باید برای خطاط شدن در پیش گرفت.
*به نظر میرسد که با برپایی جشنوارههای خوشنویسی متعدد به مناسبتهای گوناگون، پدیدهای نوین با عنوان «جشنوارهنویسی» در سطح ملی، پا گرفته است. بنابراین جا دارد از حضرتعالی دربارۀ «آداب جشنوارهنویسی» بپرسم.
ـاگر نیمنگاهی به تاریخچه جشنوارههای خوشنویسی بیندازیم، این جشنوارهها از دهه هفتاد آغاز گردید، اما در دهه هشتاد، شکل کامل تری به خود گرفت و تعداد آن هم بیشتر شد و موجبات رشد کیفی و کمی هنر خوشنویسی را پدید آورد.
جشنواره از یک مقطعی به بعد، عامل رشد هنرمند میشود. حضور در جشنوارهها به علت فراهمآوردن بستر مناسبی برای رقابت و ایجاد انگیزه، باعث میشود که هنرمندان با جدیت بیشتری در مسیر هنری خود گام بردارند و ارائه آثار با کیفیت بهتری صورت بگیرد.
در باب آداب جشنوارهنویسی، میتوان به مواردی اشاره کرد. هنرمندی که در جشنواره شرکت میکند، در وهله اول، نخست باید ژانر اصلی و قالب تخصصی را بشناسد و آگاهی داشته باشد که در چه قالبی موفقتر است. مرکز قلم خود را پیدا بکند و در ادامه، تنها در آن مرکز قلم تمرینات و اجراهایش را متمرکز نماید. چون اگر در دانگهای مختلف بنویسد، موفقیتی به دست نخواهد آورد.
بنابراین، یکی از مهمترین عوامل موفقیت، انتخاب دانگ است. دیگر آن که لوازم مشق و متریال حرفهای، یک شرط مهم و اساسی به شمار میرود. انتخاب کاغذ، مرکب و تراش قلم باید آگاهانه و هماهنگ با شیوه خوشنویسی صورت بگیرد. یک خوشنویس معاصرنویس باید به تراش قلم معاصر اشراف کامل داشته باشد.
نکته بعدی که میخواهم و جا داشت که به لحاظ اهمیت فراوانش به عنوان اولین آیتم میگفتم، نا امید نشدن و مغرور نشدن است.
اگر خوشنویسی در جشنوارهای حائز مقام شد، میباید مراقب باشد که مغرور نشود. چون غرور مانند سد حائلی جلوی موفقیتهای بعدی را میگیرد. در فرد ایجاد شائبه میکند که با کسب این مقام، در جشنوارههای دیگری هم این اتفاق تکرارپذیر است و این امر از تلاش و تکاپوی لازم او میکاهد. و این در حالی است که افراد دیگری هم در تکاپو و تلاش اند و میتوانند برگزیدههای جشنوارههای پیش رو باشند.
از طرف دیگر، وقتی که هنرمندی در جشنوارهای مقام و رتبهای به دست نیاورد، نباید ناامید شود. بلکه بابد آن شکست را به اهرمی برای بالارفتن و رشد و به عامل ایجاد انگیزه مضاعف تبدیل بکند و با جدیت بیشتر، در جشنوارههای دیگر، از جایگاه خود در هنر خوشنویسی دفاع نماید.
نکته مهم دیگری که حائز اهمیت بسیار است، انتخاب یک استاد صاحبنظر و موفق است و حتماً باید هنرمند، مطابق نظر یک استاد زبده، هنر خوشنویسی را مرحله به مرحله به سرانجام مقصود و مطلوب برساند و اگر متکی به شناخت خود از این هنر پر رمز و راز و دیریاب باشد، قطعاً پیشرفتش متوقف خواهد شد. حتی اگر تمامی نکات و فاکتورهای گفته شده را به خوبی رعایت کرده باشد.
نکته دیگر آنکه اگر خوشنویسی در جشنوارهها شرکت میکند، لازم است که آثار ارائه شده در جشنوارهها را خوب ببیند و نظارهگر خوب آثار خوشنویسان دیگر باشد و به قیاس این آثار با اثر شرکت داده شده خود بپردازد و نقاط ضعف خود را شناسایی بکند و مدام کارهای خود را در معرض نقد قرار بدهد.
*روند تولید آثار خطی کلاسیک و سنتی با جشنوارهنویسی، چه تفاوتهایی با هم دارد؟
ـ پرسش بسیار مهم و خوبی را مطرح کردید. روند آمادهسازی اثر خوشنویسی کلاسیک با اثر جشنوارهای، تفاوتهایی اساسی دارد. در جریان جشنوارهنویسی، با توجه به این که خوشنویس واقف است که اثرش زیر تیغ داوری قرار خواهد گرفت و به رقبای سرسختی هم شرکت کردهاند و همه آنها با یک تلاش صددرصدی وارد میدان شدهاند؛ جدیتر به اجرای آثار خود میپردازد و سعی میکند برای رسیدن به رکورد نهایی خود، نهایت اهتمام را به کار گیرد. اما برگزاری نمایشگاه اختصاصی، فاقد این رقابت سازنده است و خوشنویس میتواند به یک ضریب هفتاد درصدی از توان هنری خود قانع باشد و البته انتظار میرود که در میان همان آثار، چند اثر صددرصدی هم دیده شود و وجهۀ هنری نمایشگاه را تامین کرده و برای هنرمند آبروداری بکند.
*لطفاً بفرمایید که تاثیر خوشنویسان دوره قاجاریه و میرزا غلامرضا اصفهانی بر جریان خوشنویسی معاصر چیست؟
ـ خوشنویسی دوره قاجاریه و میرزا غلامرضا، بر هنر خوشنویسی معاصر بسیار تاثیرگذار بوده است. نظر به این که در دوره صفویه، تمرکز بر روی دانگهای پایین بود و در نهایت میرعماد چلیپانویسی را ارتقا داد و این ژانر مورد اقبال خوشنویسان این دوره واقع شده بود؛ این رویکرد هم به نوبه خود موجب استحکام چلیپا گردید و هنر خوشنویسی نیز در دوره تیموریان پیشرفت معتنابهی را تجربه کرد و به ظهور خوشنویسان بزرگی انجامید.
به تبع این که در دوره معاصر، به دانگهای بالا تمایل بیشتری نشان داده شد و خوشنویسان به فراخور این رغبت عمومی، به قطعهنویسی و دانگهای درشت روی آوردند؛ این رویکرد موجب فاصلهگرفتن از سبک و سیاق دوره صفوی گردید و خوشنویسان معاصر کمتر به سراغ خوشنویسی صفویه رفتند. چون نیاز زمانه چیز دیگری را میطلبید.
میرزا غلامرضا که در دانگهای مختلف به خلق آثار ماندگار پرداخته و خوشنویسان تاثیرگذار دیگر مانند میرحسین که حتی بر میرزا غلامرضا تاثیر فراوانی داشته است، یا میرزا کاظم، خوشنویس زبده دوره قاجاریه، یا میرزا محمدرضا کلهر، خوشنویس مشاق و کاتب اواخر دوره قاجاریه، درخوشنویسی معاصر تاثیرگذار بودهاند.
به عنوان مثال، کلهر مکتبی را ایجاد کرد که هنوز هم خوشنویسی امروز وامدار مکتب اوست. اتفاقات خوبی که در خط کلهر به وقوع پیوست، توانست به تکامل هنر خوشنویسی بینجامد و تناسب شاکلۀ حروف و اندام کلمات خط نستعلیق را تکامل ببخشد.
* استاد، خوشنویسان سراسر کشور از جشنواره دو سالانه ملی خوشنویسی قزوین میپرسند.
ـ جشنواره دو سالانه ملی خوشنویسی قزوین، بزرگترین رویداد خوشنویسی در سطح کشور است و شش دوره با موفقیت برگزار گردیده در هر دوره نیز اتفاقات بهتری را نسبت به دوره قبل در عرصه خوشنویسی رقم زده است.
هفتمین دورۀ آن با یادبود استاد برجستۀ خط نسخ، علاءالدین تبریزی در دیماه 1402 در قزوین، پایتخت خوشنویسی ایران، برگزار میشود و فراخوان آن هم منتشر شده که از هم اکنون تکاپوی پویا و ارزشمندی را در جامعه خوشنویسی کشور پدید آورده است.
در ششمین دوره، گزینش چهارصد اثر جهت راهیابی به نمایشگاه به دویست اثر تقلیل یافت و در هفتمین دوره هم شورای سیاستگذاری دو سالانه در نظر دارد که باز هم این دویست اثر را به یکصد اثر محدود کند تا هم نمایشگاه از استانداردهای بالایی برخوردار باشد و هم تنها زبدۀ آثار خوشنویسی، به این بزرگترین رویداد ملی خوشنویسی راه یابد.
در بخش خط نستعلیق، با توجه به این که خلق آثار در قالبهای متعدد انجام میشود و داوری تمامی آثار به صورت یکپارچه است؛ آثار راهیافته در سه قالب جداگانه چیلپا، سیاه مشق و قطعه دستهبندی شود تا هر خوشنویسی در قالب تخصصی خود به ارائه اثر بپردازد و کیفیت بالاتری از عصاره خوشنویسی معاصر را شاهد باشیم.
* از بذل توجه و عنایت جنابعالی در پاسخگویی به پرسشهایی که طرح شد، کمال امتنان را دارم.