سه‌شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۰۶:۱۵
نظرات: ۰
۰
-
فرزند ایران در آغوش مام وطن

آیین بدرقه زنده‌یاد استاد محمدعلی اسلامی ندوشن، صبح دیروز با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در محل روزنامه اطلاعات برگزار شد.

اطلاعات نوشت: آئین نکوداشت و بدرقه پیکر استاد محمدعلی اسلامی ندوشن صبح دیروز با حضور شماری از شخصیت‌های فرهنگی و جمع کثیری از علاقه‌مندان آن مرحوم در موسسه اطلاعات برگزار شد.

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده، پژوهشگر، شاعر و مترجم برجسته پنجم اردیبهشت سال گذشته در کشور کانادا از دنیا رفت. پیکر او به صورت امانت به خاک سپرده شد و اکنون علاقه‌مندان آن مرحوم بر آن شده‌اند تا به وصیت آن مرحوم، یعنی گذر از دانشگاه تهران و آرام گرفتن در موطن عطار نیشابوری جامه عمل بپوشانند. 

به همین روی، صبح دیروز پیکر ایشان در دانشگاه تهران تشییع شد و در موسسه اطلاعات مراسم تکریمی برای نویسنده شیفته و شیدای فرهنگ ایرانی برگزار شد.

سیدعباس صالحی، سرپرست موسسه اطلاعات، در  این مراسم ضمن خیرمقدم به حاضران و با بیان این‌که موسسه اطلاعات خانه دوم استاد بود، اظهار کرد: موسسه اطلاعات این افتخار را داشت که میزبان این شخصیت عظیم‌الشأن باشد. باید یادی کنیم از مرحوم دعایی که چنین فضا و پناهگاهی را برای اصحاب ادب و فرهنگ ایران ساخت.

او ادامه داد: امروز سوگ‌مندانه مفتخریم که باز دکتر اسلامی ندوشن اینجاست؛ گرچه پیکر اوست اما روح او همیشه با ایران خواهد بود.

صالحی خاطرنشان کرد: دو واژه «ایران» و «انسان»، پربسامدترین واژگان گفتاری و نوشتاری دکتر اسلامی ندوشن بودند. او به راستی فرزند ایران بود و دلسوز انسان. در باب ایران‌دوستی او سخن بسیار گفته شده‌است. به نظر می‌آید او مکتبی از ایران‌شناسی را قوام و کمال داد و ایران را به عنوان یک پدیده تاریخی و عینی مورد مطالعه پیوسته قرار داد.

مدیرمسئول روزنامه اطلاعات افزود: استاد اسلامی ندوشن ایران هزاران ساله را به گفته برخی استادان، یک واحد متصل تاریخی می‌دانست. او ایران هزاران ساله را قطعه قطعه نمی‌کرد، او ایران قبل از اسلام و ایران بعد از اسلام را متصل به هم می‌دانست. گرچه ایران در دوره‌ای امپراتوری سیاسی و نظامی داشت اما به تعبیر خود استاد، پس از اسلام، ایران یک امپراتوری فرهنگی پیدا کرد که اگر گسترده‌تر از دوره هخامنشی نبود، کم‌وسعت‌تر هم نبود. او فراز و نشیب در تاریخ ایران را قبول داشت اما ایران را یک رود جاری و در جریان می‌دید.

صالحی یادآور شد: در مکتب ایران‌شناسی ندوشن، واقع‌گرایی ایران‌شناسانه را شاهد هستیم. او نه خودشیفته ایران بود و نه خودتحقیرکننده آن. او به راستی توجه داشت که در هر تمدنی ازجمله تمدن ایران، سه ضلع یعنی وجوه زنده و مانا، وجوه مندرس و وجوه معیوب وجود دارد. او توجه داشت که وقتی از جوهر ایرانی صحبت می‌کند، منظور بخش اول است؛ یعنی آن‌چه بوده، مانده و باید بماند. او از وجوه مندرس سخن نمی‌گفت، وجوه معیوب را نقد می‌کرد و واقع‌گرایی ایران‌شناسانه‌اش به او یک نگاه عینی به یک پدیده اجتماعی و تاریخی داده بود. او نسبت به ایران همیشه خوش‌بین و امیدوار بود، واژه‌هایی که در مورد ایران به‌کار می‌برد واژگان حماسی است. دکتر اسلامی ندوشن در اوج ناامیدی‌ها دریچه امید را به روی ما می‌گشود.

مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در پایان، سخن را با دو بند از سخنان دکتر اسلامی ندوشن به پایان برد: «رسالت ایران به پایان نرسیده‌است و شکوه و خرمی به ایران بازمی‌گردد. من یقین دارم ایران می‌تواند قد راست کند، کشوری زیبا و سعادتمند گردد و آن‌گونه که درخور تمدن و فرهنگ سالخوردگی اوست، نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد. و در سخن دیگر، «در عین دلسردی‌هایی که زاییده تاریخ ایران است، من همواره نسبت به تاریخ این کشور خوش‌بین بوده‌ام.»


در ادامه محمدجواد حق‌شناس، وکیل خانواده اسلامی‌ندوشن، پیام دکتر شیرین بیانی، همسر دکتر اسلامی ندوشن را قرائت کرد. در این پیام آمده است:
 «با سلام خدمت بانوان، آقایان، دوستان گرامی، خویشاوندان محترم و عزیز، همکاران ارجمند، دانشجویان گرانقدر و تشکر فراوان از زحمات جناب آقای دکتر سیدعباس صالحی که ترتیب گردآمدن دوستان و آشنایان که قدم‌رنجه فرمودند را در سالن بزرگ روزنامه اطلاعات فراهم آورد و همچنین با یاد شادروان سید محمود دعایی که علاقه خاص به همسرم داشت و اکنون جایشان بسیار خالی است. رامین و مهران، فرزندانمان در این درودها و سپاس‌ها با من شریکند. و اینک سخنان خود را با یک رباعی از کلیم کاشانی آغاز می‌کنم که وصف حال ماست:

بدنامی حیات دو روزی نبود بیش

آن هم کلیم با تو بگویم چه‌سان گذشت

یک روز صرف بستن دل شد به این و آن

روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت

همسرم، دکتر محمدعلی اسلامی‌ندوشن، این روزها از غرب ابرآلود و سرد با گذر از یک بیماری طولانی، راهی شرق با آسمان آبی و درخشانش شده‌است زیرا به قول حضرت مولانا «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش» او نیز در حال پیوستن به اصل خود است تا در مام وطن، خاک ایران عزیز، در خراسان بزرگ و شهر پرتاریخ نیشابور، در نزدیکی حکیم عمر خیام و جوار فریدالدین عطار نیشابوری برای همیشه آرام گیرد.

می‌دانیم که عطار، این عارف نامی و والامقام در کتاب ارجمند منطق‌الطیر خویش سیمرغ اساطیری را وصف نموده که گاه بال می‌گشاید و با خبری خوش بر فراز آسمان ایران ظاهر می‌شود.

شاید سفرکرده ما نیز که از طریق آسمان می‌رسد، مژده‌ای به همراه داشته باشد. باید سرافراز باشیم که سرانجام، خواست همسرم با همه مشکلاتش به سرانجام رسید که این نبود مگر با کوشش خستگی‌ناپذیر یاران وی که همه امکانات را فراهم ساختند تا این سفر به انجام رسد. زیرا او خیام و نیشابور را بسیار می‌ستود که هر دو ستودنی هستند.

او در این‌باره در یکی از سفرنامه‌های خود می‌نویسد «نیشابور در زمان خیام یکی از آراسته‌ترین شهرهای خراسان بوده‌است؛ شهری بوده دارای هوای خوش، آب فراوان، کوچه‌های وسیع و زیبا و میدان‌ها و بازارهای پر متاع، کتابخانه‌های پرکتاب.»

 این روزها ایران، در فصل پاییزی و برگ‌ریزان منظره‌ای زیبا و بدیع ایجاد کرده است؛ برگ‌ها رنگ می‌بازند و بیشتر طلایی‌رنگند. این فصل از کهولتی خبر می‌دهد که دیرپا نیست بلکه زودگذر است. زودگذر است چون نوشته‌های دکتر اسلامی ندوشن که پربار و پیوسته در حال شدن‌‌اند و رو به آینده دارند. روانش آرام و شاد باد. شیرین بیانی (اسلامی ندوشن) آبان 1402.

 در ادامه مراسم دکتراصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی با طرح این پرسش که تخصص محمدعلی اسلامی‌ندوشن در چه زمینه‌ای بوده است؟، اظهار کرد: پاسخ به کوتاهی این است که تخصص ایشان در زمینه‌ای بوده است که نمی‌گوییم دیگران تجربه نکردند یا نیازمودند، اما چون او، هیچ‌کسی این میزان کوشش نکرده و بدیهی است که تخصص ایشان در ایران‌شناسی بوده است آن هم با نگرش ویژه‌ای که سخن‌ها می‌توان درباره آن گفت.
وی افزود: برای پاسخ به پرسش درباره تخصص ایشان، به ابیاتی از یک غزل حافظ اشاره می‌کنم که مورد علاقه ایشان و نشان‌دهنده تخصص وی بود:

خاک می‌بوسم و عذر قدمش می‌خواهم

من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا

بندۀ معتقد و چاکر دولتخواه‌ام

بسته‌ام در خم گیسوی تو امید دراز

آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم

ذره خاکم و در کوی توأم جای خوش است

ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم

این استاد دانشگاه یادآور شد: این گیسوی دراز در گزارش ایشان، گیسوی دراز فرهنگ ایران زمین است؛ مسأله‌ای که در تمامی عمر از آن سخن گفت؛ از آغاز تا انجام. گفتند که پربسامدترین واژه‌ها در کلام او ایران و انسان بوده و خود او گفته است ایران و فرهنگ. به هر حال فرهنگ از انسان آغاز می‌شود و انسان است که فرهنگ می‌سازد. در اشارات ابن‌سینا در اثبات نفس، فرضیه انسان معلق در فضا یا انسان پرنده طرح شده تا بگوید انسان در هیچ حالی از «خویشتن» یا «خود» غافل نیست و آن «خود»، همان نفس است. اسلامی ندوشن تا جایی که من می‌شناختمش، اگر دقایقی از خویشتن هم غافل بوده، هرگز از ایران غافل نبوده است؛ ایرانی که فرهنگی در آن پرورده شده که حرف حسابی برای گفتن دارد .

دادبه خاطرنشان کرد: موضوع تحقیق هر محققی به مثابه معشوق او است و موضوع تحقیق اسلامی ندوشن، مهم‌ترین، دوست‌داشتنی‌ترین و ضروری‌ترین مسأله‌ای است که ما با آن مواجهیم؛ یعنی ایران و فرهنگ ایرانی. همیشه این سخن را می‌شنویم که مگر یک قطعه خاک دوست‌داشتنی است؟ بله؛ قطعه خاکی که به تعبیر این بزرگ‌مرد، یادگارهایی در آن است. این‌ها یادگارهای فرهنگی است، این خاکی است که مردمی بر آن زیسته‌اند و یادگارهای انسانی و الهی از خود برجای نهاده‌اند. وقتی از ایران سخن می‌گویند، از چنین قطعه خاکی سخن می‌گویند؛ قطعه خاکی که فردوسی و نظامی و مولوی و سعدی و حافظ و ده‌ها بزرگ دیگر همچون ابن‌سینا و سهروردی و ملاصدرا را در خود دارد. حتی شاعران و محققان درجه دو و سه ما در قیاس با بسیاری از بزرگان جهان، درجه اولند. نگاه دکتر اسلامی‌ندوشن و هرکسی که این‌گونه عاشقانه به معشوق نگاه کند و عمر بر سر او بگذارد، یک نگاه انسانی است.

وی با تأکید بر این‌که مظروف بی‌ظرف نداریم، گفت: ظرفی که ما امروز از آن صحبت می‌کنیم، دارای ارزش‌های ملی و دینی است. ممکن است بگویند ظرف این ارزش‌ها جهان است ولی زمانی که حکومت حضرت ولی‌عصر (عج) تشکیل شود. تا وقتی که آن اتفاق جهانی نیفتاده است، ایران ظرف ارزش‌های ماست و این چیزی است که استاد اسلامی ندوشن به دنبالش بوده‌است.

این نویسنده و پژوهشگر تصریح کرد: اسلامی‌ندوشن در گفتگوی آخر خود با وجود اوج کهولت و عدم تمرکز در پاسخ به پرسشگری که می‌پرسد از خراسان و توس به شما سلام می‌رسانند، پاسخ می‌دهد که «ایران هرگز تنها نخواهد ماند». این یعنی ذهن و فکر او آکنده از ایرانی است که آن یادگاری‌ها انسانی و اسلامی در آن شکل گرفته‌است. ایران باید بماند، ارزش‌هایی که از آنها حرف می زنیم، ظرفش اینجاست.

سپس، دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان این‌که استاد ندوشن شش دهه با کتاب‌ها و مقالات خود چهره مؤثر و بزرگ ایران‌شناسی بود، اظهار کرد: زندگی او و نسبتش با ایران یادآور این ابیات سعدی است:

از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم

همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم

همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش

تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم

او ادامه داد: ایران‌دوستی و ایران‌شناسی محور همه فعالیت‌های مرحوم اسلامی‌ندوشن در سراسر عمرش بود. او در ایران‌دوستی گفتمانی عقلانی داشت و به جز ایران که وطنش بود، یک وطن ذهنی و قلبی دیگر هم داشت که در آن زندگی می‌کرد و آن زبان فارسی بود. او همه عمر در وطن زبان فارسی زندگی کرد و مدافع فرهنگ ایران بود. او ایرانی را فرهیخته می‌خواست و با قلمش، فرهیختگی را برای فرهنگ ایرانی آموزش می‌داد.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی خاطرنشان کرد: عشق به ایران در تمامی کلمات او مشهود بود و تمامی افکار او را می‌توان در این ابیات نظامی خلاصه کرد:

همه عالم تن است و ایران دل

نیست گوینده زین قیاس خجل

چون‌که ایران دل زمین باشد

دل ز تن به بود یقین باشد

حداد عادل یادآور شد: اسلامی‌ندوشن نثری مایه گرفته از هزار سال شعر فارسی و بهره‌مند از قریحه سرشار ادبی داشت. نثر او در خدمت فرهنگ بود و این دلبستگی خود را جایی نشان می‌دهد که ایشان وصیت می‌کند در نیشابور در کنار عطار و خیام دفن شود؛ نیشابوری که نگین انگشتری تمدن ایران است. حالا نیشابور ارزشمندتر می‌شود .

وی افزود: دکتر اسلامی ندوشن اهل سفر بود و بخشی از آثارش سفرنامه‌ است و از هرجایی بازدید می‌کرد یادگاری برای ایران می‌آورد. به فکر ایران بود و اینک از آخرین سفر به دامن میهن بازمی‌گردد.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ضمن تشکر از روزنامه اطلاعات برای برپایی این مراسم تصریح کرد: از مرحوم دعایی هم باید تشکر کرد که روزنامه اطلاعات را به فرصتی برای بیان اندیشه‌های اسلامی ندوشن مبدل کرد و از آقای سیدعباس صالحی هم تشکر می‌کنیم که همان محبت را دنبال می‌کند.
حداد عادل گفت: اسلامی ندوشن دین خود را به وطنش ادا کرد و باید همه در خدمت ایران باشیم، ضمناً باید نسل جوان را که در خطر بی‌هویتی قرار دارد با ارزش‌ها، تمدن و فرهنگ ایرانی آشنا کنیم.

در بخش دیگری از این مراسم، دکتر ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی، ضمن خوش‌آمدگویی به مرحوم ندوشن برای ورود به ایران، نوشته‌ای را به شرح زیر خواند:

 «دکتر اسلامی عزیز به خاک ایران که تمام عمرت دوستش داشتی خوش آمدی .
 و اکنون خطابم به این سرزمین بزرگ است. ایران عزیز! گوهر گرانبهایت که در سرزمین کویری‌ات زاده شده بود و عشق به تو با وزش بادهای کویری در وجودش جا گرفته بود، به آغوشت بازگشته تا با تو بماند، با تو عجین شود و همراه با تو به هزاران جوانه‌ای که از خاک سر برخواهند آورد راه و رسم وطن‌دوستی و وفاداری را بیاموزد. این فرزند صالح و خلف تو کوه‌ها، دره‌ها، کویرها، دشت‌ها و جنگل‌های تو را، خلیج فارس، دریای مازندران و دریاچه ارومیه رنج‌کشیده تو را، نهرها و رودهای پر آب و کم‌آب تو را، کوه‌های سرسبز و خشک تو را عاشقانه دوست داشت.

او فرزندان دلبند تو، شعرای گرانقدرت، متفکران والامقامت، دانشمندان بی‌مانندت را بزرگ داشت و به ما آموخت که بزرگشان بداریم. او در حسرت تو، دور از تو و با یاد تو در غربت ظاهراً چشم فروبست ولی چشمانش نیمه‌باز و نگران بود تا زمانی که چشم دلش را در آغوش تو برای همیشه ببندد. او آرامش را زمانی خواهد یافت که جسم بی‌جانش در خاک تو به زندگی جاودانه برسد. ایران! سرزمین ما! چگونه عشقی است عشق به تو که چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم، در دل ما ایرانی‌های خودگم‌نکرده و حتی خودگم‌کرده نهفته است، گاه سر برمی‌آورد و گاه خاموش است.

 اسلامی ندوشن تو را دوست داشت ولی تنها به دوست داشتن بسنده نکرد. او کوشید که ایران را با عیب‌ها و حسن‌هایش بشناسیم، دوستش داشته باشیم و به ایرانی بودنمان ببالیم. او چون به این احساس رسیده بود، نوشت و گفت و در آثارش به ما آموخت که دوست داشتنمان معقول و مستند، به دور از خودبزرگ‌بینی و تعصب باشد.

او با آثارش به ما فهماند که فرهنگ غنی تو همیشه از میان تندبادها جان به در برده است. هیچ رویدادی، نه یورش، نه اشغال، نه استثمار فرهنگی، نتوانسته‌است و هرگز نخواهد توانست ریشه ژرف تو را قطع کند چون به قول اسلامی، این فرزند صالح تو، تا ریشه در آب است، امید ثمری هست. او در رده فرزندان برومند سده درخشان و زرین گذشته توست که همگی به پیشبرد تو می‌اندیشیدند و با هر تخصصی که داشتند برای پیشرفت این سرزمین و در راه اعتلای فرهنگ تو تلاش می‌کردند.

دکتر اسلامی هرگز فرهنگ تو را از وسط نبرید، به انقطاع این سرزمین نیندیشید، او به تداوم ایران ایمان داشت و میان فرهنگ تو، از دیربازان تاکنون، هرگز دیوار نکشید. او به برکشیدگان والای تو، به فردوسی تو، به مولوی و سعدی و حافظ تو، چنان حرمتی گذاشت و مزایای آنان را چنان با استدلال قلم زد و در «چهار سخنگوی ایران» به اثبات رساند که کل فرهنگ ایران را در چهار کتاب این بزرگان می‌توان یافت.

و البته از دیگر فرزندان برجسته نیز غافل نشده‌بود و با کتاب «از رودکی تا به حال» و دیگر مقالاتش، مقام آنان را نیز ارج نهاد. او تاریخ ادبیات سرزمین تو را ننوشت ولی بهتر از هر تاریخ ادبیات‌نویسی به تحلیل شعرهای شاعران تو پرداخت. او با دلیل و برهان، در آثار ارزنده‌اش فردوسی، شاهنامه، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «ایران و جهان در شاهنامه» و دیگر آثارش، به ما ثابت کرد که چرا فرزند نامدار تو، فردوسی، شاعر و حکیم و حماسه‌سرایی بزرگ و جهانی است.

ما با مقاله‌های «حافظ»، «تأمل در حافظ»، ماجرای پایان‌ناپذیر حافظ، این فرزند شیرین‌سخن تو را بهتر شناختیم. ما از مقاله او درباره سعدی، پی بردیم که این استاد سخن، سعدی، فرزند بزرگوار تو چگونه معلم عشق است. او به ما گفت که سعدی تو ضمیر خودآگاه ایرانی و حافظ تو ضمیر ناخودآگاه ایرانی است.

او با آثارش درباره مولوی ما را آگاه کرد که چگونه مولانای تو ما را از زمین فراتر برده‌است. او همراه عشق به تو به زبان فارسی نیز عشق می‌ورزید. دکتر اسلامی در نوشته‌هایش ثابت کرد که زبان فارسی راز ماندگاری هویت ایرانی و عامل گسترش فرهنگ ایران‌زمین در دیگر سرزمین‌ها است. او با نثر شیوا و رسای خود این زبان را به اوج رساند و با نثر طناز خود، زیبانویسی و درست‌نویسی را باهم آمیخت. او بود که به ما گفت تو ای ایران، چه حرفی برای گفتن داری. او بود که گفت ایران ما برای عرضه در عرصه جهانی به عنوان یک کشور کهنسال با چندهزار سال تاریخ و به دلیل موقعیت حساس جغرافیایی‌اش تجربه فراوان اندوخته است و حرف بسیار برای گفتن دارد. او تو را و تمدن و فرهنگ تو را ارج می‌نهاد ولی خردمندتر از آن بود که فراموش کند دیگر تمدن‌ها نیز شایسته توجه‌اند.

او سال‌ها پیش در خطابه‌ای جهانی از همه دولت‌ها خواست که تریبون آزاد بگذارند و به دور از مداخله دولت‌ها، کشورها با فرهنگ‌های مختلف از طریق نمایندگانشان باهم روبرو شوند و برای سرگردانی این جهان چاره‌ای بیندیشند. ولی کسی به این پیشنهاد سازنده فرزند تو توجهی نکرد که جهان این‌چنین است.

دکتر اسلامی ندوشن در ایران و تنهایی‌اش به ما یادآوری کرد که گاه تو چقدر زیبایی. و اکنون سرزمین عزیز ما، این فرزندت را که هرگز نتوانست از تو دل برکند و در آخرین دمی که دور از تو فرو برده‌ است، به تو اندیشیده‌است، به سویت باز آمده است. در آغوش مهربانت جایش ده که تو با چنین فرزندانی هرگز تنها نخواهی ماند. ما تو را ای ایران عزیز، به قول این فرزند بازگشته‌ات، از یاد نخواهیم برد.

در بخش دیگری از این مراسم کامیار عابدی، منتقد ادبی و پژوهشگر، با ذکر خاطره‌ای از اسلامی ندوشن از انتخابات دوم خرداد و مقاله‌ای که در این زمینه در روزنامه اطلاعات با عنوان «چند و چون رأی دوم خرداد» نوشته شده بود، بیان کرد: یکی از اصلی‌ترین پایه‌های فکری اسلامی ندوشن را در توجه به ایران و توجه به انسان باید جست. این پایه فکری در اغلب آثار وی مشاهده می‌شود.

وی افزود: به نظر می‌رسد در آثار ندوشن ناسیونالیسم ایرانی در پرتو نگاهی فرهنگی و انسانی تعدیل می‌شود اما با توجه به مفهوم میهن، نگاه فرهنگی و انسانی هم تمایزی خاص خود می‌یابد. ایران‌وطن و جهان‌وطن به نحو مسالمت‌آمیزی در کنار هم به آرام و قرار می‌رسند.

عابدی تصریح کرد: آثار اسلامی ندوشن دعوت به سنجیدگی و خردمندی است و از نگاه بنیادستیز یا رادیکال پرهیز می‌کند. او می‌کوشید تا در فضایی دور از بی‌انضباطی، اغتشاش و انقلابی‌گری، از فرهنگ و شبه‌فرهنگ بنویسد و با تکیه بر انسان‌دوستی و اخلاق‌گرایی، میهن‌گرایی معتدل و فرهنگ‌مدارانه‌ای را به هم‌عصران خود پیشنهاد کند. گرایش فرهنگی در جوار رویکرد تمدنی یکی از نکته‌های بارز در مقالات و کتاب‌های او بود و پیوند خجسته او با بانوی تاریخ‌دان، استاد شیرین بیانی در گرایش توأمان تاریخی-ادبی او تأثیرگذار بوده‌است.

وی یادآور شد: حوزه سیاست در کشورهایی چون ایران، در طول تاریخ پر فراز و نشیبش، از یک طرف قرین آرمان‌خواهی‌ها و شهرت‌های عجیب، پایدار و ناپایداربوده و از طرف دیگر همراه با حبس، تبعید، محرومیت، دار و درفش. در این میان اسلامی‌ندوشن کوشید تا با وجود برکنار نگاه داشتن خود از حوزه سیاست، سخن خود را که مبتنی بر مصالح ایران است، به ظریف‌ترین و کنایی‌ترین شیوه ممکن در اختیار همه هموطنانش از هر گروه و گرایشی قرار دهد. آراء او در نقد وضعیت موجود در پرتو دو اصل «سخن‌ها را بشنویم» و «ایران را از یاد نبریم» همواره بر چشم و دل میهن‌دوستان خردپیشه جای داشته است.

عابدی خاطرنشان کرد: اسلامی‌ندوشن از ایران، ادبیات، اسلام، شعر و فرهنگ نوشته است. دو کتاب از ادبیات کهن ما در نوشته‌های او نفوذ ژرف‌تری داشته اند: شاهنامه و دیوان حافظ. شاهنامه برای او کتاب سرنوشت ایران است و دیوان حافظ چکیده دردآلودی از تاریخ ایران. شاهنامه نشانه‌ای است از هویت آشکار ایران و جهان ایرانی که در موقعیتی بسیار خطیر به روایتی شعرگونه تبدیل شده‌است. دیوان حافظ نیز در سده بسیار غم‌انگیز هشتم هجری، لایه‌هایی ترس‌خورده از منابع قدرت را به زیبایی به ثبت تاریخ رسانده است. از این رو خواننده در شاهنامه با هویت آشکار ایرانی و در دیوان حافظ با هویت پنهان ایرانی روبروست.

اسلامی‌ندوشن هویت ایرانی را یک کلیت انسانی، همبسته و منسجم می‌داند که از دوره اسطوره‌ای به دوره تاریخی پیوسته و در دوره‌های قبل و بعد از اسلام، قبل و بعد از حمله مغول و غیره، با هزار رشته باریک‌تر از مو در آثار او به هم مرتبط شده‌است.

وی گفت: پیکر استاد اسلامی ندوشن اکنون در برابر ماست، نویسنده توانمندی که بیش از هفت دهه از زندگی‌اش به کشف گذشته، اندیشیدن در امروز و امید به ساختن آینده گذشت. او از شهرک ندوشن در چند کیلومتری یزد برآمد و پس از عمری قلم‌زنی اکنون قرار است در نیشابور باستانی آرام گیرد .

در بخش دیگری از این مراسم دکتر حسن انوری، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اشاره به خاطراتی از اسلامی ندوشن گفت:  این پاییز، ۶۰سال است که من با استاد ندوشن همکاری و دوستی داشتم. نخستین ‌بار در سال 42 در دفتر  مجله یغما همدیگر را دیدیم و به ایشان گفتم که من در زمینه کتاب‌های درسی کار می‌کنم و برخی از آثار شما را برای آنها انتخاب کردم و شما هم تأیید کنید و دوستی ما از آنجا شروع شد.

او ادامه داد: در طول این ۶۰سال چند مقاله در مورد آثار ایشان نوشتم که به خود ایشان هم مقالات را می‌دادم و استاد تعیین می‌کرد در کدام مجله چاپ شود. یک مقاله درباره «روزها» و یک مقاله درباره نثر اسلامی‌ندوشن نوشته بودم.

انوری خاطرنشان کرد: اسلامی ندوشن علاوه بر نثر شیوا، در موارد مختلف دقت نظر  فوق‌ا‌‌لعاده‌ای داشت. وقتی «سفرنامه در کشور شوراها» منتشر شد و من خواندم آن را به یکی از دوستانم که در شوروی زندگی کرده بود دادم. او بعد از مطالعه به من گفت من در شش سال زندگی خودم درآن کشور، آنقدر شوروی را نشناختم که ایشان در یک ماه شناخته است. نثر شیوای اسلامی ندوشن واقعاً انسان را به وجد می‌آورد. او در رباعیاتیش بسیار از ایران صحبت کرده‌است.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه این رباعی اسلامی‌ندوشن را خواند:

«بر بستر ناز آن‌که خفته است تویی

رؤیا بــه‌ دو زلــف نهفــته است تویـی

با مژه ره نیاز رفته است تویــــی

وین راز نگو به کس نگفته است تویی

این فرهنگ‌نویس ادامه داد: هرکسی این رباعی را بخواند، می‌فهمد که مرجع «تویی» در این رباعی، ایران و این راز مگو، راز ماندگاری ایران است. وقتی با خود استاد در مورد این «تویی» صحبت می‌کردم، ایشان معتقد بود ایران در حیطه معنا، مرجع این ضمیر است.

انوری گفت: اسلامی‌ندوشن یکی از ایران‌دوستان واقعی بود و ایران را آن‌طور که باید باشد می‌خواست نه ایران موجود را. به همین خاطر در یکی از یادداشت‌های خود می‌نویسد: «دلم گواهی می‌دهد ایران قد راست خواهد کرد و امیدواریم چنین باشد.»

او در پایان سخن خود این بیت از حافظ را خواند:

یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن

وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش

در پایان این مراسم از کتاب «ایران باز هم ایران» که مجموعه‌ای از یادداشت‌های محمدعلی اسلامی‌ندوشن در روزنامه اطلاعات است، رونمایی شد.

پایان‌بخش مراسم نیز تشییع پیکر اسلامی ندوشن در مجموعه موسسه اطلاعات و خواندن نماز میت به امامت حجت‌الاسلام والمسلمین خسروی بود. در ادامه پیکر زنده‌یاد اسلامی‌ندوشن به‌ یزد و ندوشن انتقال یافت تا  پس از برگزاری مراسم بزرگداشت،از آنجا به نیشابور منتقل وخاکسپاری شود.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی