ایسنا نوشت: «هالووین» یک جشن مسیحی و سنتی غربی است که مراسم آن سه شبانه روز ادامه دارد و در شب ۳۱ اکتبر (نهم آبان) برگزار میشود. افراد معمولا در این شب با چهرههای نقاشی شده، لباسهای عجیب و غریب میپوشند یا از ماسکهای ترسناک استفاده میکنند. این جشن توسط مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی در سده نوزدهم در قاره آمریکا رواج پیدا کرد و در همان جا نیز رونق گرفت.
شاید بتوان فضای مجازی را یکی از عوامل گسترش این رسم غربی در کشورهای خاورمیانه از جمله ایران دانست؛ افرادی که به واسطه عکسها و پستهای فیسبوک و مدتی پس از آن اینستاگرام از چنین رسمی خوششان آمد و به تقلید از غربیها پای «هالووین» را به مناسبتهای تقویمی که باید مناسک آن را به جا بیاورند، وارد کردند. با این وجود آنچه این روزها بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده، رونق گرفتن برگزاری «هالووین» برای گروه سنی کودکان، دقیقا مشابه برگزاری یک سنت ایرانی همچون نوروز است. کودکانی که در اوج دوره تربیتپذیری و تاثیرگذاری قرار دارند و اصلا مشخص نیست چرا باید در کنار آداب و رسوم فرهنگ ایرانی تا این حد با آداب و رسوم جشنهای غربی نیز آشنا شوند و خانوادهها نیز نسبت به این موضوع مشکلی نداشته باشند.
نقد برگزاری «هالووین» متوجه کدام بخش است؟
در این زمینه محمد رحیمی _ جامعهشناس و استاد دانشگاه _ در گفتوگویی، با اشاره به اینکه نقد این پدیده اجتماعی_فرهنگی دو سویه دارد، گفت: یک سوی آن متوجه کنشگرانی است که اقدام به برگزاری جشنهای هالووین کرده و در شبکههای اجتماعی تصاویر و فیلمهای آن را وایرال میکنند. سوی دیگر نقدها متوجه حاکمیت و سیاستگذاران فرهنگی است چرا که باید اولا آسیبهای این پدیده را مورد توجه قرار دهند، ثانیا به ترویج سنتهای ملی و محلی اقدام کنند. مطمئنا نقد و روشنگری در این زمینه میتواند در افزایش آگاهی افراد از ابعاد پنهان این پدیده و کژکارکردهای آن و همچنین اصلاح سیاستگذاریهای فرهنگی تأثیرگذار باشد.
در دهکده جهانی نمیتوان مقابل تغییرها ایستاد، اما...
او افزود: مسألهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که گسترش فضای مجازی باعث شده است تا مردم جهان یک آشنایی نسبی با فرهنگ کشورهای مختلف داشته باشند. مراسم هالووین نیز با توجه به شهرت زیاد جهانی که دارد، در بسیاری از کشورها به خوبی شناخته شده است. جهان به سمت دهکده جهانی در حرکت است و در این دهکده پدیدههای اجتماعی و فرهنگی به سرعت در حال انتقال هستند. ما نمیتوانیم در مقابل این دهکده جهانی ایستادگی کنیم، اما میتوانیم جنبههای مثبت فرهنگی آن را که همسو با فرهنگ خودمان است را بگیریم و جنبههای منفی آن را پس بزنیم.
هرچه غربیتر، باکلاستر؟
او با تاکید بر اینکه کاملا روشن است که تبلیغات رسانهای جشن هالووین بسیار گسترده و پردامنهتر و در مقابل نقد و آسیبشناسی پیرامون این پدیده اجتماعی محدود و ناچیز است، اظهار کرد: در روز جشن هالووین تصاویر و فیلمهای بسیاری از کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی مجازی وایرال و تقلا برای کسب بیشترین لایکها و بازدیدها به نوعی رقابت تبدیل میشود. گاهی کاربران حتی هیچ شناختی از این فرهنگ و زمینه اجتماعی و تاریخی آن ندارند و تنها به خاطر دیده شدن و نشان دادن فرهنگ و سبک زندگی خود که احساس میکنند هر چه غربیتر باشد با کلاستر خواهند بود، به نمایشهای مضحک اقدام میکنند. در این بین هرچقدر قدرت رسانهای داخلی بیشتر باشد و هر چقدر به سمت جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی برویم، میتوانیم در زمینه آگاهسازی و کاستن از تبعات منفی آن عملکرد موفقی داشته باشیم.
حاکمیت نقش خود را به درستی ایفا کرده است؟
این جامعهشناس با اشاره به اینکه نوع مواجهه حاکمیت با این پدیده نقش بسیاری در کم رنگ یا پر رنگ شدن آن در سطح جامعه دارد، بیان کرد: هر چقدر حاکمیت نسبت به جشنهای ملی و محلی بیتفاوت باشد و هیچ برنامهای از سوی نهادهای اجتماعی و فرهنگی برای معرفی این جشنها وجود نداشته باشد، جشنهای نظیر هالووین جایگزین جشنهای ملی میشود و به از خودبیگانگی فرهنگی دامن میزند. از طرف دیگر هرچقدر بتوانیم به احیاء و برگزاری باشکوهتر جشنهای ملی و محلی از طریق ایجاد جذابیت در آنها اقدام کنیم، میتوانیم فرهنگ غنی خود را حفظ و به مقابله با نفوذ فرهنگ بیگانه و غیر همسو با فرهنگ ملی بپردازیم. از طرف دیگر متخصصین حوزههای اجتماعی و فرهنگی با توجه به اینکه از طریق رسانهها به مخاطبین خود در سطح گسترده و بدون محدودیت زمانی و مکانی دسترسی دارند، میتوانند به برجستهسازی جشنهای باستانی و عناصر فرهنگی داخلی در مقابل جشنهای بیگانه اقدام کنند.
ضعف حافظه تاریخی و جستوجوی هویت گمشده
او در پاسخ به این سوال که چرا جدی گرفتن جشنهای غربی همچون هالووین در ایران از سایر کشورهای همسایه بیشتر است؟ توضیح داد: به اعتقاد بنده یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در این جریان، تنزل و فرسایش شدید سرمایه فرهنگی جامعه ایرانی است. چنانچه اگر به برگزار کنندگان این قبیل جشنها توجه کنیم، متوجه میشویم که برخی از این افراد سرمایه فرهنگی بسیار پایینی دارند؛ یعنی کمتر مطالعه میکنند و حافظه تاریخی ضعیفی دارند به طوری که شخصیتهای ملی و حوادث و جریانهای تاریخی جامعه خود را نمیدانند. جامعهای هم که حافظه تاریخی ضعیفی داشته باشد، هویت خود را در فرهنگهای دیگر جستجو میکند و با فرهنگ خود بیگانه میشود. در چند سال اخیر نیز که پای گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی به زندگی مردم باز شده است، بخش زیادی از زمان مردم بهویژه جوانان پای صفحههای مفید و نامفید مجازی میگذرد. در این فضا افراد جشن هالووین را فرصت مناسبی برای عرضه و نمایش خود میدانند.
رحیمی در پایان تاکید کرد: آنچه باید به آن توجه داشته باشیم این است که ما در فرهنگی که قدمت دیرینه دارد زیست میکنیم، ولی نگاه برخی به فرهنگ غربی است که گاهی هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد. به طوریکه چنین تصور میشود که هر چه به فرهنگ غربی نزدیکتر همان اندازه باکلاستر و شیکتر و هر چه از فرهنگ غربی دورتر و به فرهنگ اصیل ایرانی نزدیکتر، متحجر و عقب ماندهتر. برگزاری مراسم هالووین در مهدکودکها و مدارس غیر انتفاعی لاکچری و استقبال بسیار بالای خانوادهها و پر شدن صفحات مجازی از تصاویر این جشنها نشان از یک خلاء هویتی دارد. خلأیی که در ضعف فرآیند اجتماعی شدن رخ میدهد و خانوادهها، نظام آموزشی، رسانههای جمعی و نهادهای فرهنگی در پر کردن آن خلاء نقش پررنگی دارند.