عصر ایران با انتقاد از اظهارات کارشناس زن صداوسیما نوشت: مصداق حزباللهی روز به روز محدودتر شده و خوب است هر چه سریعتر مصادیق جدید را اعلام و به روز کنند تا مشخص شود دقیقا چه کسانی مراد ایشان است و اگر کثیری از مردم ایران را شامل نشد چه کنند؟ به مصر کوچ کنند یا اردن؟! از گذرگاه رفح یا از تنگه هرمز.
واکنش ایران به ادعای حمله نیروهای مسلح به پایگاههای نظامی آمریکا
سخنان خانم عضو جریان شریان (شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی) که گویا قصد دارد از جبهه پایداری هم رادیکالتر باشد نشان میدهد که چقدر فاصله است میان شعار «ایران برای همه ایرانیان» که به تشکیل مجلس ششم در سال ۷۹ انجامید -در انتخاباتی که بهمن ۷۸ برگزار شد - با شعار «مملکت مال حزباللهیهاست» که از زبان فردی تازه به شهرت رسیده شنیدیم.
وقتی وزیر پیشین ارتباطات (جواد آذری جهرمی) و مدیر رادیو در دهه ۶۰ (محمد علی ابطحی) را از دایره حزباللهیها خارج میداند تکلیف دیگران روشن است و البته جان کلام او سخنی است که قبلا گفته بود: این که منتقدان را ممنوعالخروج نکنید. ممنوعالورود کنید!
جا دارد دو نکته عجالتا به مشارالیها یادآوری شود:
مصداق حزباللهی روز به روز محدودتر شده و خوب است هر چه سریعتر مصادیق جدید را اعلام و به روز کنند تا مشخص شود دقیقا چه کسانی مراد ایشان است و اگر کثیری از مردم ایران را شامل نشد چه کنند؟ به مصر کوچ کنند یا اردن؟! از گذرگاه رفح یا از تنگه هرمز.
دوم این که مطابق آمار رسمی وزارت اقتصاد و در وضعیت پساتحریمی نیمی از درآمد کشور در حال حاضر از محل مالیات تامین میشود. آیا هنگام اخذ مالیات هم میپرسند که به کدام دسته تعلق دارید یا بر اساس شهروند ایران باید مالیات بپردازند تا خدمات دریافت کنند؟ نمیشود که در پرداخت مالیات تعلقات فکری دخیل نباشد و همه مودی مالیاتی باشند و از محل همان مالیات بودجه ۷ هزار میلیارد تومانی صدا و سیما تامین شود و نوبت به خدمات دهی که می رسد معیار دیگری حاکم باشد.
شعار درخشان ۲۴ سال پیش همچنان گویاست: ایران از آن تمامی ایرانیان است و این هم شامل خانم منصوره معصومی اصل و همفکرانشان میشود که در بهترین حالت از ۱۵ درصد جمعیت ایران فراتر نمیرود (مگر آن که در انتخابات رقابتی و نه با حذف پیشاپیش رقبا بتوانند وزن بیشتری نشان دهند) و هم بقیه مردم را دربرمیگیرد که همه روزه در کوی و خیابان میبینیم و اکثریت آنان با نوع گفتار و پوشش نشان دادهاند چه نسبتی با افکاری از این دست دارند.
انصاف این است که یادآوری کنیم نواصولگرایی ایرانی البته پوست انداخته و همین که از خانم فاطمه رجبی ستایشگر "معجزه هزاره سوم" به خانم معصومی با ادبیات و لحن متفاوت رسیدهاند قابل تامل است؛ بیادعای ایدئولوژیک و صریح و روشن میگوید: "صدا و سیما یکی از ثروتهای ماست اما تناقض دارد. یک شب مثل دیشب آقای رائفیپور را آورده بودند، یه شب مثل پریشب آذری جهرمی و ابطحی را. کی بُرد؟ صدا و سیما یا جهرمی؟"
از نظر او برنده هم باید از پیش مشخص باشد! یک شب مثل پریشب؟ نه! یه شب مثل دیشب...