ایسنا نوشت: دکتر فریبرز درتاج رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران گفت:تعریف فعلی از نوجوانی بیش از اندازه محدود است و در عصر حاضر سنین بین ۱۰ تا ۲۴ سالگی، نوجوانی را بهتر تعریف میکند. در مقالهای که در نشریه سلامت کودکان و نوجوانان لَنسِت (Lancet) نیز منتشر شده است، محققان این عقیده را مطرح کردهاند که تعریف اولیه نوجوانی (۱۲ تا ۱۹ سال) باید تغییر کند تا قوانین مربوط به آن، قوانین مناسبتری باشند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران تصریح کرد: همچنین از نظر بسیاری از روانشناسان هم، سن روش مناسبی برای تعریف دوران نوجوانی نیست. سن اغلب برای ارزیابی و مقایسه تغییرات بیولوژیکی (به عنوان مثال بلوغ) که نسبتا جهانی است، مناسب است و برای دوران نوجوانی که دوران گذار از کودکی به بزرگسالی است و محدود به تغییرات فیزیولوژیک و بدنی نمیشود، کاربردی ندارد.
درتاج با بیان اینکه براساس اعلام سازمانهای مربوط به بهداشت روانی به ازای هر پنج نوجوان بالغ یک اختلال روانشناختی قابل تشخیص است، درباره آمارهای موجود درباره اختلالات روانشناختی نوجوانان، بیان کرد: همچنین بر اساس آمار جهانی، از هر نوجوان حداقل یکی از آنها با یک مشکل رفتاری روبرو است که این رقم در واقع ۲۰ درصد نوجوانان را شامل می شود. همچنین نیمی از اختلالات روانی قبل از سن ۱۴ سالگی و حدود ۷۵ درصد از اختلالات روانشناختی که در بزرگسالان وجود دارد، از سن ۱۴ سالگی شروع میشود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: از شایعترین اختلالاتروانشناختی در دوران نوجوانی میتوان به افسردگی، اضطراب، استرس و اختلال خوردن اشاره کرد. گزارشی از انجمن روانشناسی آمریکا نشان داد که ۹۱ درصد از نسل نوجوان علائم جسمی یا عاطفی استرس یا اضطراب و افسردگی را تجربه کردهاند.
به گفته وی، افسردگی در بین نوجوانان متداول است و روانپزشکان و روانشناسان در طی مطالعات دقیق، در مورد آن به خانوادههای دارای نوجوان هشدار دادهاند.
درتاج با بیان اینکه اختلالات خوردن، به ویژه در دختران نوجوان رایج است که میتواند برای سلامت جسمی نیز تهدید کننده باشد، بیان کرد: برای مثال در اختلال پرخوری یا پراشتهایی عصبی نوجوان برای کاهش فشار ناشی بعد از خوردن غذا، رفتارهای جبرانی مانند استفراغ تعمدی، ورزشکردن بیشازحد، مصرف داروهای ملین و ...انجام میدهند که میتواند بسیار آسیب زننده باشد.
این روانشناس با اشاره به اینکه عوامل مختلفی نوجوانان را مستعد اینگونه رفتارها و مشکلات میکند، اظهار کرد: در سطح فردی، کسانی که از توانایی خود آگاهی ندارند، کسانی که عزت نفس پایینی دارند، کسانی که در گروههای منفی همسالان عضویت دارند و کسانی که تعهد مدرسهای ضعیفی دارند می توانند این مشکلات را بروز دهد. در سطح خانوادگی و اجتماعی نیز عواملی نظیر فرآیند ناقص جامعهپذیری در خانواده، کنترل و نظارت والدینی ضعیف مانند والدینی که از محل نوجوانان خود بیخبرند، روابط سرد عاطفی بین اعضای خانواده، گسیختگی خانوادگی، شکاف نسلی بین فرزندان و والدین، ارتباط والد ـ فرزندی ضعیف، فقدان حمایت خانوادگی، پایگاه پایین اقتصادی و اجتماعی خانواده، کاهش تعلق خاطر به مدرسه، بیاعتقادی به هنجارهای رسمی مدرسه، مشارکت نکردن در فعالیتهای مدرسه و گروه همسالان، کارایی نداشتن مدرسه، ضعف رسانههای جمعی و خانواده در جامعهپذیر کردن و کنترل نوجوان، روحیه کنجکاوی نوجوانان و ابهام هویتی همه میتوانند زمینهساز ایجاد رفتارها و مشکلات در نوجوان باشند.