اسمال پورزنگی آبادی خبرنگار اطلاعات نوشت: برای خیلی از ما پیش آمده که گاهی آرزو کردهایم کاش 24 ساعت شبانهروز 48 ساعت بود تا میتوانستیم همه برنامهها و کارهایی را که در نظر داریم انجام بدهیم
برایمان بارها پیش آمده که بسیاری از قرارهای دوستانه و فامیلی را لغو و از بسیاری از دورههای آموزشی صرفنظر کردهایم، چون وقت نداشتیم و در پایان روز یا سال با حسرت تفریحاتی که دوست داشتیم انجام بدهیم و کارهایی که میل به انجام آن داشتیم اما فرصت نشد، احساس ناکامی میکنیم.
این آرزو را که شبانهروز 48 ساعت شود، حتی غول چراغ جادو هم نمیتواند برآورده کند اما روشهای معقولی وجود دارد تا بتوان زمان را مدیریت کرد.
دکتر ساناز باغخانی، روانشناس و نوروتراپیست در اینباره به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: در دوران کنونی، سطح دغدغه در روزمرگیهای ما بسیار زیاد و حجم کارهایی که باید انجام دهیم به واسطه تغییراتی که در سبک زندگی ما ایجاد شده به مراتب از نسلهای قبل بیشتر است.
به طور مثال در گذشته یک خانم فقط وظیفه خانهداری و فرزندپروری را برعهده داشت و یک آقا تأمین نیازهای خانواده را که کار خیلی سختی هم نبود. آنچه نسلهای قبل به ما میگویند این است که زندگی کمتنشی داشتند، بنابراین زمان هم به راحتی مدیریت میشد. نسل فعلی اما چنانچه در مدیریت زمان کوشا نباشد هم احساس سرخوردگی و ناکامی و ناتوانی خواهد داشت و هم با معوق ماندن کارها سطح بالایی از افسردگی و اضطراب را در طول زندگی تجربه خواهد کرد.
کمالگرایی و اضطراب بالا
چرا با وجود اهمیتی که مدیریت زمان دارد بسیاری از ما در این زمینه با مشکل مواجهیم و مثلا آرزو میکنیم 24 ساعت شبانهروز 48 ساعت میبود؟
این متخصص سلامت پاسخ میدهد: ویژگیهایی مانند کمالگرایی یا اضطراب بالا باعث میشود نتوانیم آنطور که نیاز است برنامهریزی کرده و از زمان، بهره کافی ببریم. عدم توانایی در انجام آنچه که از خودمان انتظار داریم موجب ناامیدی و ناکامی میشود و همین، اضطراب را بیشتر میکند، با اضطراب بیشتر، هدررفت زمان نیز بیشتر میشود. در واقع در یک سیکل معیوب گرفتار میشویم و نمیتوانیم از زمانی که در اختیار داریم استفاده کنیم و در نهایت آرزو میکنیم که کاش 24 ساعت شبانهروز 48 ساعت میشد.
افراد کمالگرا نیز همانطور که اشاره کردم با این بحران مواجه هستند. چنین افرادی سعی میکنند از زمان درست استفاده کنند ولی سطح انتظاراتی که از خود دارند بالاتر از توان آنهاست. بنابراین هیچ زمانی نمیتوانند فهرست بلندبالای برنامههایی را که تهیه کردهاند به انجام برسانند و همیشه میگویند وقت کم آوردهاند.
نقش سلامتی در مدیریت زمان
اصلیترین عاملی که باعث عدم استفاده بهینه از زمان میشود چیست؟ باغخانی میگوید: اصلیترین عامل، عدم توانایی در برنامهریزی و مدیریت زمان است. ممکن است این پرسش مطرح شود که چه چیزی منجر به این میشود که نتوانیم مدیریت زمان داشته باشیم؟
باید بگویم عدم سلامت روان یا عدم سلامت جسم و جان. به طور مثال، نمیتوان از فردی که از لحاظ جسمانی دچار مشکل و بیماری است انتظار داشت بسیاری از کارها را انجام دهد یا فردی که اضطراب بالایی دارد یا افسرده است در استفاده بهینه از زمان قطعا دچار مشکل میشود و نمیتواند برنامهریزی خوبی برای زندگی داشته باشد.
برنامهریزی، شناخت و واقعنگری
با چه روشی میتوانیم از زمانی که در اختیارمان است استفاده بهینه داشته باشیم؟ مدیر کلینیک مشاوره و خدمات روانشناختی آسایش کرمان میگوید: باید علاوه بر برنامهریزی مطلوب، درباره خودمان و آنچه که میخواهیم انجام دهیم واقعنگر و آگاه باشیم؛ یعنی انتظاراتی منطقی از خود داشته و مطمئن باشیم کاری که به ما محول شده در حد توانایی ماست.
در کنار برنامهریزی، باید اقدامات دیگری نیز انجام دهیم، مثلا سعی کنیم توانمندیهای خود را بهبود ببخشیم و مطمئن باشیم کاری که انجام میدهیم ضروری است. همچنین برای این که از زمان استفاده بهتری داشته باشیم باید از انجام کارهای غیرضروری امتناع کنیم و انجام برخی امور را تحت کنترل بگیریم.
به عنوان مثال استفاده از فضای مجازی باید حتما در مدیریت زمان در نسل فعلی مورد توجه قرار بگیرد. شبکههای اجتماعی میتوانند بهراحتی خیلی از زمانی را که در اختیار داریم ببلعند و اجازه ندهند به وظایف و تکالیفی که داریم برسیم. در کنار آن، باید وظایف خود را شناسایی کرده و منطبق با آنها حرکت کنیم.
در کنار این اقدامات باید مراقب سلامت روان و جسم و جان خود باشیم و تصور نکنیم اگر انتظارمان از خودمان مانند یک ربات باشد به نتیجه خواهیم رسید، بلکه باید بپذیریم چه محدودیتهای جسمی و روانی و چه توانی داریم و منطبق با آن حرکت کنیم، به اندازه کافی به خودمان مهلت و استراحت بدهیم و منصفانه با خودمان رفتار کنیم.
زندگی باکیفیت
سودابه سرلک، مربی مهارتهای زندگی و مدیرعامل مؤسسه آموزشی توانگری سورا نیز در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات با اشاره به اهمیت مدیریت زمان میگوید: تنها چیز با ارزشی که هر انسان دارد زمان است. ما فقط یک بار به دنیا میآییم و فرصت زندگی کردن داریم و برای هرکسی مشخص نیست که فرصت زندگی چقدر طول میکشد. بنابراین هریک از ما زمان محدودی داریم و نمیتوانیم یک فرصت را چندبار تجربه کنیم.
اینجاست که مدیریت زمان اهمیت خود را نشان میدهد. با مدیریت زمانی که در اختیار داریم خیلی بهتر میتوانیم به آرزوها و خواستههای خود برسیم و رشد کنیم و زندگی باکیفیتتری داشته باشیم.
من هم شنیدهام که برخی افراد آرزو میکنند یک شبانهروز بهجای 24 ساعت 48 ساعت بود اما آیا تا حالا به این فکر کردهایم که مولانا و اینشتین و فردوسی و همه نخبگان و بزرگان دنیا و کسانی که در گذشته و عصر حاضر بسیار موفق هستند همگی 24 ساعت زمان در اختیار داشته و دارند؟ چطور برخی توانستهاند در این زمان بهترین بهرهوری را داشته باشند اما برخی دیگر میگویند کاش یک شبانهروز 48 ساعت بود؟ دلیل آن مدیریت زمان است.
یک روش برای برنامهریزی
سرلک با اشاره به این که یکی از راهکارهای مدیریت زمان، انجام برنامهریزی است میگوید: بنده معتقدم و تأکید دارم برنامهریزی باید به شکل مطلوب انجام شود. برخی میگویند برنامههای روزانهام را به ذهن میسپارم، این اما روش درستی نیست. باید هر شب وقت خواب تمام برنامههای فردا را روی کاغذ تخلیه کنیم و با ذهنی آرام بخوابیم.
برای این که در پایان روز با فهرستی بلند از کارهای انجامنشده مواجه نباشیم باید برنامهریزی را به شکل اصولی و واقعگرایانه انجام دهیم. نوشتن برنامههای روزانه و استمرار و حفظ برنامهریزی برخلاف تصور بسیاری از افراد، کاری دشوار است و هرکسی نمیتواند آن را بهطور دائم انجام دهد.
حالا فرض میکنیم فرد، منظم و متعهد به نوشتن برنامه است و هر روز و هرشب برنامههایش را مینویسد، چه باید بکند تا برنامهها تیک بخورد؟ نکته مهم این است که ابتدا با برنامههای کم و حداقل سه و نهایتا پنج برنامه در روز شروع کند و هنگامی که کل آن را انجام داد، ذهن را باز و استراحت کند و کارهایی را که دوست دارد انجام دهد.
همچنین فرد با انجام برنامه هر روز باید خود را تشویق و از خود تشکر کند. انجام این اقدامات به دلیل کارکرد ذهن باعث میشود بتواند این شکل از برنامهریزی را ادامه دهد. به مرور که به این برنامههای حداقلی عادت کرد، در ماههای بعدی میتواند تعداد آن را اندکی افزایش دهد تا به یک عادت همیشگی تبدیل شود.
پیشنهادی برای دوشغلهها
چه راهکاری برای کسانی دارید که در طول روز وظایف متعددی دارند، مثلا زنی که هم شاغل است و هم باید به کارهای خانه رسیدگی کند یا فردی که دوشغله است؟ این مربی مهارتهای زندگی پاسخ میدهد: اولویتبندی در برنامهها بسیار مهم است، ابتدا باید کارهای مهم و ضروری را انجام داد؛ مثلا برای یک خانم، آشپزی یا تهیه مواد اولیه برای آشپزی کاری ضروری است. همچنین میتوانیم بخشی از ضرورتها را به کس دیگری واگذار کنیم، اگر توان مالی داشتیم از کسی برای انجام برخی امور خانه کمک بگیریم یا از خانواده بخواهیم در برخی از امور مثلا نگهداری فرزند به مدت یک روز در هفته کمک کنند تا با آزاد شدن زمان، به کارهایی که اولویت بیشتری دارد برسیم.
کسانی که دو شغل دارند میتوانند هفتگی برنامهریزی کنند. مثلا ابتدای هفته در برنامه خود بنویسند در این هفته باید یک کتاب بخوانم و به ملاقات دوستم بروم و هر زمان توانستم این کار را انجام میدهم. این روش، فشار روانی و استرس را هم کاهش میدهد.