فرهیختگان نوشت: بنابر اهمیت رسالت رسانه در انعکاس حقیقت و نسبت آن با مخاطب و تلقیهایی که در پسامدرنیسم از کارکرد رسانه و در شرایط پساحقیقت مطرح است، با پرسشهای بنیادینی به اقتضای وضعیت جامعه ایرانی درخصوص چگونگی تغییر ادراک مخاطب از رسانه و ترجیح حقیقت یا پساحقیقت و داوری مخاطب در رویارویی با پیامهای رسانهای انبوه، رقابت رسانههای رسمی و کلان با رسانههای خرد در فضای ارتباطی موجود و امکانات تغییر در کارکرد رسانههای فراگیر مواجه هستیم که سیدهزهرا اجاق، عضو هیاتعلمی گروه ارتباطات و علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مهدی ناظمی، عضو هیاتعلمی پژوهشکده فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی و به این پرسشهایی در این زمینه پاسخ دادهاند.
ندیشه و اندیشیدن محدود به هیچ پیشفرض و شرایط اولیهای نیست، اما پس از رخ دادن قاعدتا موجد پرسش و نقد است و در مرحله بعد جایی که قرار است این اندیشه به عرصه مفهوم و گزارههای مفهومی وارد شود، با فلسفه پیوند میخورد و این برکشیدن اندیشه به ساحت مفهوم، کارکرد اصلی فلسفه است تا آن را به عرصه عمل برساند و با ساحت فعال حیات آدمی و همه حوزههای آن گره بزند. اگر این پیوند و تعامل اندیشه و فلسفه نباشد، طبعا اندیشهای به منصه ظهور نخواهد رسید و در همان محدوده طرح شده دست و پا بسته بدون اثر خواهد ماند تا ناپدید شود و یا به کژکارکردی دچار خواهد شد. گستردگی موضوعات حوزه اندیشه و فراوانی مباحث در سپهر آن، پس از پالایش و نظمبخشی فلسفه ساماندهی شده و در قالبهای مشخص مفهومی و تحت عناوین خاص فلسفی، هم حکایت ضرورت شکلگیری و خاستگاه آنها را بازگو کرده و هم افراد و جریانهای فکریای را که به آن تاسی جسته و تعلق دارند، دستهبندی میکند. بر این اساس منشأ اثر و دگرگونی بودن نوع خاصی از اندیشه و فلسفهای که از پی آن ظهور کرده است تا به عمل بینجامد، در ترتیبات، ساختارها و فرآیندهایی خود را مینمایاند که از رهگذر اندیشه و سپس ایده برآمده از آن طی سدهها شکل گرفته و باعنوان حکمرانی درمورد چگونگی توزیع قدرت، شیوه تدوین راهبردها، تعیین اولویتها و پاسخگویی ذینفعان عمل میکند. پرواضح است که نتیجه اندیشه و فکر در قالب ایده با هر عنوانی با مفهوم گسترده حکمرانی که شهروندان و ذینفعان را از طریق فرهنگ و محیط نهادی با حکومت پیوند میدهد، بر تمام حوزههای کارکردی مانند روابط قدرت، فرآیندهای رسمی و غیررسمی تدوین سیاستها و تخصیص منابع، فرآیندهای تصمیمگیری و مکانیسمهایی مثل پاسخگو کردن دولتها که برای حکمرانی برمیشمارند، اثرگذار است.
مطالبی که تا پیش از این بر صفحه اندیشه «فرهیختگان» رقم میخورد عمدتا به طرح مبانی اندیشهای و فلسفههای گوناگون، نقد و بررسی آنها، تطبیق و دلالتشان بر حوزه امر عمومی و سوژههای کلانی از قلمرو و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی اختصاص داشت. ایجاد رابطه بین حوزه اندیشه و به ثمر رسیدن آن در فضا که انسان و محیط را همزمان دربرمیگیرد و ضرورت بارز انضمامیتر دیدن نتایج و تبعات اندیشهها با پیگیری آنها از سرمنشأ و آبشخور فکری، ما را بر آن داشت تا با پرداختن به ایدههای موجود طرح و تجربه شده، ضمن مطالبهگری ایده از صاحبان اندیشه، اصحاب نقد و اهالی فلسفه در حوزههایی که فقدان، نابسندگی و نقص آن بارز است و پرسشگری از ماهیت اندیشهای امور جاری در حوزه حکمرانی کشور در راستای جهاد تبیین و رسالت خطیر رسانهای آگاهسازی مخاطبان فرهیخته خویش، ذیل عنوان ایده حکمرانی به مباحث و سوژههای نو بپردازیم.
بنابر اهمیت رسالت رسانه در انعکاس حقیقت و نسبت آن با مخاطب و تلقیهایی که در پسامدرنیسم از کارکرد رسانه و در شرایط پساحقیقت مطرح است، با پرسشهای بنیادینی به اقتضای وضعیت جامعه ایرانی درخصوص چگونگی تغییر ادراک مخاطب از رسانه و ترجیح حقیقت یا پساحقیقت و داوری مخاطب در رویارویی با پیامهای رسانهای انبوه، رقابت رسانههای رسمی و کلان با رسانههای خرد در فضای ارتباطی موجود و امکانات تغییر در کارکرد رسانههای فراگیر مواجه هستیم که سیدهزهرا اجاق، عضو هیاتعلمی گروه ارتباطات و علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مهدی ناظمی، عضو هیاتعلمی پژوهشکده فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی و به این پرسشهای «فرهیختگان» پاسخ دادهاند.
*مخاطب ایرانی الان مثل همه مخاطبان جهان ضریب نفوذ اینترنت با احتساب دسترسی به اینترنت توسط تلفنهای همراه بالای ۱۰۰ درصد است. وقتی ما در جامعهای که اینقدر رسانهای شده و همه هم دنبال آن هستند که اخبار مختلف را بگیرند، حرف میزنیم و درباره مخاطب ایرانی سخن میگوییم که در جامعه پایدار و ثابتی زندگی نمیکند، بلکه در جامعهای زیست میکند که در آن رویدادهای مختلفی اتفاق میافتد و برخی از اینها گاهی ساختگی هستند و افکار عمومی آنها را جهت میدهند و بعضی اوقات هم رویدادهایی واقعی هستند که افکار عمومی، مبتنیبر آنها جهت پیدا میکنند، قطعا فهم حقیقت برایش مهم است.
* ادراک مخاطب، تحت تاثیر یک موضوع نیست که این را رسانه پر یا خالی میکند. ادراک مخاطب به این معنی است که شما برای مخاطب اختیار قائلید و وقتی که مخاطب دارد پیام من را دریافت میکند، آن را قطعا آنطور که من میخواهم درکش نمیکند.
*شما درباره فراحقیقت گفتید، من میگویم ما عملا با یک فرارسانه مواجه هستیم که خیلی قدرتش روی رسانه زیاد است و آن را در چنبره خودش گرفته و تا زمانی که رسانه احساس آزادی نکند، مخاطب این را بهخوبی درک میکند و خیلی خوب متوجه میشود که رسانه، رسانه آزادی نیست، آن هم در جهانی که او میتواند نظر خودش را بگوید و نظری که دوست دارد را بشنود، پس عملا به آن رسانه توجهی نمیکند.