اعتماد نوشت: اين پرسش مهمي است كه پاسخ به آن ميتواند بخش قابل توجهي از معضلات كشور در مواجهه با موضوع حجاب را روشن كند. فاطمه راكعي در پاسخ به اين پرسش به ابعاد سياسي مقوله حجاب براي نسل جديد اشاره كرده و معتقد است كه نسلهاي نو با استفاده از حجاب به كنشگري اجتماعي و مدني اقدام ميكنند.
در شرايطي كه پس از راهاندازي گشتهاي ارشاد، دورهاي رفتارهاي تند و راديكال درخصوص حجاب آغاز شده بود، برخي پايشهاي ميداني در خصوص حجاب حاكي از آن است كه رفتارهاي متناقضي در خصوص حجاب ميان مجريان در حال انجام است. در واقع بازتاب تناقضاتي كه در عرصه سياسي پس از تویيت مهدي فضائلي آغاز شده بود در عرصه ميداني هم تسري پيدا كرده است.
برخي گروههاي سياسي معتقد به تداوم رفتارهاي تند و سلبي در بحث حجاب هستند و گروهي ديگر خواستار استفاده از رويكردهاي ايجابي و فرهنگسازي در اين مقولهاند. پايش ميداني خبرنگار اعتماد از سطح برخي شهرها نشان ميدهد كه در برخي شهرها پليس به جاي رفتارهاي سلبي به سمت رفتارهاي ايجابي در موضوع حجاب روي آورده است.
اما در نقطه مقابل در برخي ديگر از مناطق، همچنان رفتارهاي سلبي و برخوردهاي تند با زنان ادامه دارد. در يك نمونه از مشاهدات عيني در گلشهر کرج، نيروهاي گشت ارشاد با اهداي گل و روسري از زنان و دختران بيحجاب و كمحجاب استقبال كردند.
اما در عين حال تصاويري ديگري از برخي میدانهای تهران مخابره ميشود كه در آن شهروندان با رفتار غيرمتعارف بازداشت شده و به مراكز پليس منتقل ميشوند. توقيف خودروها، پلمب برخي مغازهها، جلوگيري از حضور افراد در مراكز عمومي و متروها و... برخی از رفتارهاي سلبي است كه هنوز در موضوع حجاب ادامه دارد.
فعالان سياسي و كارشناسان اجتماعي نيز هر كدام از ديد خود موضوع را تحليل كرده و خواستار عدم استفاده از زور در مقولات فرهنگي شدند.
فاطمه راكعي يكي از همين چهرههاي فرهنگي و سياسي است كه موضوع را از منظر متفاوتي بررسي كرده و ميگويد: «موضوع برخوردهاي سلبي با مقولات فرهنگي و اجتماعي ازجمله «حجاب» و راهاندازي دوباره «گشت ارشاد» يك بار ديگر جامعه و افكار عمومي را با پرسشهاي بسياري روبهرو ساخته است. اين در حالي است كه پس از مرگ تلخ مهسا اميني و با توجه به نقشي كه گشت ارشاد در اين فاجعه داشت، همه اركان حكومت از گشت ارشاد اعلام برائت كرده و گفتند و نوشتند و اعلام كردند كه اين ساختار سلبي اساسا غيرقانوني است. اما مانند بسياري از موضوعات ديگر كه در ايران مشمول گذشت زمان ميشود، باز هم تجربه گشت ارشاد در ايران آزموده شد و ونهاي ارشاد در كوي و برزن و خيابان ظاهر شدند.
وی افزود: بارها به صورت فردي يا از موضع احزاب اصلاحطلب و ائتلافي كلي زنان اصلاحطلب (صدف) اعلام كردهايم هيچ كدام از ما با مساله حجاب مشكلي نداشته و آن را از ضرورتهاي اجتماعي، اخلاقي و ديني ارزيابي ميكنيم. اما در عين حال تاكيد داريم همان طور كه خداوند متعال در كتاب جاودان خود فرموده «لا اكراه في الدين... در دين اجباري وجود ندارد...» با امر حجاب نيز نميتوان از منظر سلبي و اجباري برخورد كرد. اساسا حوزه فرهنگ حوزه اجبار و زور و بگير و ببند نيست. اغلب فعالان مرتبط با تشكلهاي زنان اصلاحطلب نيز معتقد به حجاب بوده و حجاب را با فراغ بال انتخاب كردهاند. اما شيوهاي كه نسل من و امثال من با حجاب و ساير ضرورتهاي ديني روبهرو شديم به هيچ عنوان رنگ و بويي از زور و اجبار و بايد نداشت. نسل من حجاب را انتخاب كردند چون در بستر تبادلات عميق فرهنگي، اهميت آن را درك كرده و آن را انتخاب كردند.»
راكعي در ادامه ميگويد: «اما اشتباهات مستمر طي دهههاي اخير در برخورد دستوري، بخشنامهاي و سلبي بخشهايي از حاكميت با مقولات ديني باعث شده تا نوعي دلزدگي ميان نسلهاي جديدتر در امر حجاب و ساير امورات ديني شكل بگيرد. اتفاقا افراد افراطي و تندرو كه باعث رويگرداني نسلهاي جديد با ضرورتهاي ديني شدهاند بايد در پيشگاه خداوند پاسخگوي اهمالها، اشتباهات و تندرويهاي خود باشند. پس از فوت مهسا اميني و رخدادهاي اعتراضي سال 1401 براي مدتي، گشتهاي ارشاد به محاق رفته و تلاشها براي فرهنگسازي و جلب قلوب جوانان آغاز شدند. اما تندروها بيكار ننشسته و آنقدر در شيپور رفتارهاي غير متعراف خود دميدند كه باز هم سر و كله گشتهاي ارشاد در جاي جاي شهرها و استانهاي كشورمان پيدا شد.
وی ادامه داد: بدون اينكه كسي پاسخ بدهد، مسووليت اين گشتها و رفتارهايي كه انجام ميدهند با كدام نهاد است و مهمتر از آن در بستر كدام قانون و دستورالعمل اين برخوردهاي سلبي در حال انجام است؟ شنيدن اخباري در خصوص توقيف خودروها، پلمب مغازهها، پاساژها و مالها، جلوگيري از اياب و ذهاب مردم در مترو و پاركها و مراكز عمومي و... اين موضوع مهم را يادآور ميشود كه چه هزينههاي هنگفتي صورت ميگيرد و چه ظرفيتهاي مالي و انساني و... به كار گرفته ميشود تا اين حجم از برخوردهاي فراگير ساماندهي شود. آيا بهتر نيست اين بودجههاي هنگفت صرف فرهنگسازي و برخوردهاي درست اجتماعي شود تا نسلهاي مختلف ايراني به حقيقت مقولات ديني و اخلاقي دسترسي پيدا كنند؟
راکعی عنوان کرد: حجاب امروز نه امري ديني و معنوي بلكه به مقولهاي كاملا سياسي بدل شده است. مردم احساس ميكنند از طريق بيحجابي در حال انجام مبارزه مدني با سيستمي هستند كه رفتارهاي سلبي در مواجهه با سبك زندگي مورد نظر مردمش دارد. بسياري از افراد مذهبي و متدين را ميشناسم كه به ضرورت استفاده از حجاب آگاهند و به آن تأسي ميجويند، اما به دليل برخوردهاي نامناسب و خشن نيروهاي انتظامي با مردم، آشنايان و نزديكانشان حاضر به استفاده از حجاب نيستند. هر برنامه و راهبردي كه در پيش گرفته ميشود بايد پس از مدتي مورد ارزيابي قرار گرفته و مشخص شود در يك بازه زماني مثلا يك ساله یا چند ساله اجراي آن چه تاثيري در تحقق اهداف از پيش تعيين شده داشته اين همه هزينه و سرمايهگذاري باعث استقبال چه ميزان افراد از حجاب شده است؟ به نظرم اين نظرسنجيها و استخراج اين آمارها تا حد زيادي ابعاد پنهان مشكلات را مشخص ميكند. اگر قرار بود رويكردهاي سلبي و بگير و ببند و گشت ارشاد اثرگذار باشد تا به امروز ميبايست دامنه وسيعي از جوانان اين كشور محجبه ميشدند.
او ادامه ميدهد: «اينكه نداشتن حجاب يك مشكل واقعي شرعي است و حد حجاب چه ميزان بايد باشد، ميان فقها بحثهايي وجود دارد. در يك چنين مواردي بايد حد ميانهاي از نظر مراجع و مجتهدان جمعآوري شود اما رويكردهاي حداكثري درباره حجاب كمكي به بهتر شدن وضعيت نميشود. متاسفانه اين رويكردهاي چندگانه باعث تحميل هزينههاي فراوان سياسي، فرهنگي، اجتماعي و... شده است. امروز نسل جوان برخورد سياسي و مدني با مقوله حجاب دارند و آن را مقولهاي ديني و معرفتي محسوب نميكنند. وقتي بر اساس شرع بانوان بالاي 70 سال اجباري در استفاده از حجاب حداكثري ندارند اما خودروی يك بانوي 80 ساله در اين كشور به دلیل حجاب توقيف ميشود، طبيعي است كه نسل جوان برداشت سياسي از مقوله حجاب ميكند. ايران متعلق به يك طيف يا جناح نيست، ايران به همه ايرانيان با قوميتهاي مختلف، مذاهب و اديان مختلف تعلق دارد و نميتوان با يك برداشت افراطي از موضوعات، توقع داشت كه مجموعه ايرانيان به آن تأسي بجويند. براي افزاش دامنه حجاب بايد اجازه داده شود كه معرفت نسلهاي مختلف ارتقا يافته و به حقيقت حجاب پي ببرند.»