چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۰:۲۶
نظرات: ۰
۰
-
ناگفته‌هایی از جامعه مکه در دوران بعثت

دقیقاً دو گروه اجتماعی از همان آغاز بعثت در مکه دیده می‌شد. یکی اقلیتی که می‌کوشید اندوخته خود را بیشتر کند و جز به افزودن ثروت و قدرت خود به چیزی نمی‌اندیشیدند و به دنبال عیش و نوش و تفریح و زندگی خوش آن هم فقط برای خود بودند و دوم اکثریتی که حتی برای زنده‌ماندن باید هر سختی و ستم را که گروه نخستین بر عهده آنان می‌گذاشتند، بپذیرند و به هر نحوی قدرت آنها را قبول کنند و زیردست آنان باشند.

مرحوم سید جعفر شهیدی از پیشکسوتان پژوهش و مطالعات دینی در حوزه تاریخ اسلام بود. گفت وگوی کوتاهی از وی درباره جامعه مکه و گروه های متشکل آن در زمان بعثت پیامبر در ضمیمه فرهنگی امروز روزنامه اطلاعات منتشر شده است که می خوانید:

در آغاز بفرمایید زمانی که پیامبر خاتم مبعوث شدند، جامعه مکه از چه گروه‌هایی تشکیل می‌شد و اینان با پیامبر و اعلام بعثت او چگونه برخورد کردند؟

 ــ چنان که همه می‌دانیم، نخستین کسی که به اسلام گروید از مردان، امیرالمؤمنین علی (ع) و از زنان، خدیجه‌ (س) زن پیغمبر (ص) بود. پذیرفتن این نظر از هر جهت طبیعی است و نیازی به بررسی روایت‌ها ندارد. پیغمبر (ص) مأمور است دعوت به یگانه‌پرستی را نخست به مردم مکه برساند و سپس به دیگر مردم عربستان و جهان. حالا ببینیم مکه با این دعوت چگونه روبه‌رو شد. ساکنان شهر را دو گروه مشخص تشکیل می‌دادند:

 اول ثروتمندان و خداوندان قدرت یعنی شیوخ و مهتران قبیله‌ها و یا به تعبیر امروز مستکبران بودند. دوم: زیردستان و مزدوران و بردگان یا به عبارت دیگر مستضعفان که گمان دارم به کار بردن واژه مستکبر و مستضعف که امروز متداول شده برای آنچه می‌خواهم بگویم، رساتر از ثروتمند و مستمند باشد. چرا که همه آنان که در سال‌های نخستین دعوت پیغمبر (ص) مسلمان شدند، مستمند نبودند و همه آنان که با اسلام‌ستیز کردند، ثروتمند به شمار نمی‌رفتند.

در هر دو دسته مسلمانان و نامسلمانان از هر دو طبقه ثروتمند و مستمند وجود داشت. آنان که در سال‌های نخستین دعوت پیغمبر (ص) مسلمانی را پذیرفتند و نامشان در سندهای دست‌اول چون سیره ابن‌اسحاق به نقل از بکائی یا ابن‌بکیر و دیگر کتاب‌ها آمده است بیشتر مردان و زنانی میان نوزده و بیست و هشت ساله مردانی جوان که با حرارت و سرشار از ایمان که پی‌درپی آیه‌های آسمانی و موعظه‌های رسول (ص) و نویدهای پیروزی گرمی آنان را بیشتر می‌کرد.

 *این گروه که اول دعوت را پذیرفتند از دید اجتماعی چه جایگاه و مشخصاتی داشتند؟

 ــ نکته مهمی است. مشخصات گروه پیشتاز گروندگان، ویژگی‌های قابل تأملی است. اول اینکه کسانی که در سلسله نظام قبیله‌ای در رده دوم یا سوم قرار داشتند. دوم اینکه تجارت پیشگانی که به خاطر بالا نبودن مبلغ دارایی نمی‌توانستند با ثروتمندان رقابت کنند. سوم کارگران، ‌مزدبگیران و بردگان و مردمی رنج‌دیده که از جور ستمکاران به ستوه آمده بودند. اینها روشن‌بینانی بودند که سطح اندیشه آنان از دیگران برتر بود و از فساد عقیدتی و اجتماعی مردم جامعه خود ناخرسند بودند. البته مشخصات دیگری هم وجود داشت که به همین‌ها بسنده می‌کنم.

 *در طبقه مخالف پیام پیغمبر (ص) و مخالفان بعثت، چه گروه‌هایی دیده می‌شدند و چه ویژگی‌هایی داشتند؟

 از مخالفان پیامبر (ص) یا مستکبران اول، ثروتمندانی بودند که چرخ تجارت مکه را آنها می‌گرداندند. دوم، رباخوارانی که در گوشه‌ای نشسته و سرمایه خود را به این و آن می‌دادند و بی‌تحمل هیچ هزینه‌ای هر سال بر ثروت خود می‌افزودند. سوم آنانی که بر حسب نظام قبیله ای مهتری خود را به دست آورده بودند و خود را برتر از دیگر مردم خویش می‌دانستند و گروه دیگر آنانی که تیره و طایفه خود را از دیگر تیره‌ها برتر می‌دانستند و مهتری دیگری را بر خود همواره نمی‌داشتند. بدیهی است که به علاوه این گروه‌ها کسانی را هم باید اضافه کرد که دست برداشتن از آیین نیاکان خود را برنمی‌تافتند و آن را اهانت به خود و پدران خود می‌دانستند.

 *مخالفان پیامبر که پیام او را نپذیرفتند از چه می‌ترسیدند؟

 ــ درست است که آنچه آن روز پیغمبر (ص) از آنان می‌خواست، اقرار به یگانه‌پرستی بود؛ اما به دنبال آن پیامدهای دیگری هم فرود آمد و او مردم را به گردن نهادن بر آنچه آن آیه‌ها در برداشت، خواند. آنچه مستکبران را به هراس می‌انداخت و بر آینده خود بیمناک می‌کرد، آن آیه‌ها بود. 

حتی اگر تعداد مسلمانان را بردگان و کارگران و مزدبگیران تشکیل می‌داد، چندان بر گروه نخستین گران نمی‌آمد. بلکه مسلمانی به درون خانواده‌های استکبار راه یافته بود و روز به روز پیش می‌رفت. به این ترتیب گروه مستکبر مقابل دو تهدید قرار گرفته بود از دست رفتن سرمایه و درگیری با خویشاوندان و همسایه‌ها.

 پس مستکبران، نه غم بتان را داشتند، نه نگرانی برای مردمان. بر خود می‌لرزیدند و برای ثروت و قدرت خویش می‌ترسیدند. دقیقاً دو گروه اجتماعی از همان آغاز بعثت در مکه دیده می‌شد. یکی اقلیتی که می‌کوشید اندوخته خود را بیشتر کند و جز به افزودن ثروت و قدرت خود به چیزی نمی‌اندیشیدند و به دنبال عیش و نوش و تفریح و زندگی خوش آن هم فقط برای خود بودند و دوم اکثریتی که حتی برای زنده‌ماندن باید هر سختی و ستم را که گروه نخستین بر عهده آنان می‌گذاشتند، بپذیرند و به هر نحوی قدرت آنها را قبول کنند و زیردست آنان باشند.

 اسلام این دو گروه را رویاروی هم قرار داد و معادلات زمان را علیه گروه اول به هم زد. پیام بعثت پیام خداپرستی بود و منطق این خداپرستی اساساً با مستکبران اقلیت قدرت‌طلب و ثروت‌اندوز کنار نمی‌آمد. یعنی اسلام رویاروی استکبار. این برای ما امروز چیز تازه‌ای نیست. از اول بعثت بود تا حالا. قصه طولانی و بلندی است که در تمام تاریخ دنبال شده و نشان داده که حق پیروز است.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی