شرق نوشت: با توجه به فضای مبهم کنونی در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، سه سناریوی محتمل پیشروی تحلیلگران سیاست خارجی قرار دارد و پرسشی بنیادین همچنان مطرح است که «آینده تعامل تهران و واشنگتن به کدام سو خواهد رفت؟»؛ آیا روند اعمال فشارهای اقتصادی و جنگ روانی بدون آنکه به تقابل مستقیم منجر شود، ادامه خواهد یافت یا اینکه این فضای خاکستری در نهایت به برخوردی نظامی و درگیری مستقیم خواهد انجامید؟ یا شاید روزنهای هرچند محدود، برای بازگشت به مسیر گفتوگو و تعامل دیپلماتیک باقی مانده باشد؟ جواب هرچه باشد و در هر صورتی، سال ۱۴۰۴ را باید نقطهای تعیینکننده در مسیر پرفرازونشیب روابط ایران و آمریکا قلمداد کرد؛ سالی که ممکن است آینده این مناسبات را برای سالها رقم بزند. در ادامه، روایت هریک از این سناریوها را از زبان سه نفر از تحلیلگران حوزه روابط بینالملل مرور خواهیم کرد. چهرههایی که هریک نماینده یکی از این مسیرهای محتمل هستند؛ از احتمال احیای دیپلماسی و آغاز مذاکرات مستقیم تا سناریوی «فشار حداکثری بدون شلیک گلوله» و در نهایت خطر واقعی درگیری نظامی. سه روایت از آیندهای که هنوز نوشته نشده، اما نشانههای آن از هماکنون نمایان است.
سیدجلال ساداتیان: مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا در دسترستر از همیشه است
سیدجلال ساداتیان، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بینالملل، در گفتوگوی خود با «شرق» و در ارزیابی تحولات، بر این باور است: «شرایط فعلی، بیش از هر زمان دیگری به سمت بازشدن مسیر گفتوگوهای مستقیم میان ایران و ایالات متحده در حرکت است». او با اشاره به سخنان ترامپ مبنی بر تمایل تهران به گفتوگوی بیواسطه، اعتقاد دارد: «وقتی یک رئیسجمهور آمریکا اینطور بیپرده اعلام میکند که ایران خواهان گفتوگوی مستقیم است، باید این نشانهها را جدی گرفت». نماینده ادوار مجلس تأکید میکند: «در دیپلماسی، مسیر از پیامهای غیررسمی آغاز شده و به تدریج میتواند به میز مذاکره ختم شود، بهویژه وقتی هر دو طرف احساس کنند که زمان به ضررشان در حال حرکت است». او میافزاید: «از یک سو ایران تحت فشارهای اقتصادی و تحریمهای سنگین قرار دارد و از سوی دیگر، ترامپ بهشدت به یک دستاورد دیپلماتیک نیاز دارد، بهویژه در آستانه انتخابات».
به باور این تحلیلگر: «اخبار منتشرشده درباره گفتوگوهای غیرمستقیم که ممکن است در هفتههای آتی به مذاکره مستقیم بینجامد، نمیتواند بدون رضایت سطوح بالای تصمیمگیری در ایران باشد». بنابراین ساداتیان تصریح میکند: «وقتی ایران حتی در نامهای از آمادگی برای گفتوگو از طریق کشور ثالث خبر میدهد، این نشان میدهد که در نظام تصمیمگیری جمهوری اسلامی، مذاکره نه یک تابو، بلکه گزینهای محتمل است». او در پایان تأکید دارد: «اگر هر دو طرف هوشمندانه عمل کنند، میتوان از پنجره محدود خردادماه برای تنشزدایی استفاده کرد. فرصت برای دیپلماسی هست، اما همیشگی نیست».
جلال میرزایی: آمریکا دنبال فروپاشی اقتصاد ایران با جنگ روانی است، نه با بمباران
جلال میرزایی، نماینده ادوار مجلس و تحلیلگر سیاسی، در گپوگفت خود با «شرق»، روایتی متفاوت از شرایط موجود ارائه میدهد. به باور او: «هدف ایالات متحده از تحرکات اخیر در منطقه، نه حمله نظامی، بلکه القای فضای دائمی تهدید برای تشدید فشارهای روانی و اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران است». نماینده ادوار مجلس گفته خود را اینگونه تشریح میکند: «شما اگر دقیق نگاه کنید، همه اقدامات آمریکا، از اعزام ناو هواپیمابر گرفته تا استقرار بمبافکنهای رادارگریز، پیش از آنکه رنگوبوی اقدام نظامی داشته باشند، ابزارهایی برای یک جنگ روانی حسابشده هستند».
از این منظر است که میرزایی تأکید میکند: «هدف این جنگ، ایجاد بیثباتی در بازارهای داخلی ایران و تشدید انتظارات تورمی در جامعه است». به گفته او: «وقتی دائما از احتمال جنگ و درگیری صحبت میشود، سرمایهگذار داخلی نگران میشود، مردم برای خرید ارز و طلا صف میکشند و در نهایت، اقتصاد خودش را از درون میخورد». تحلیلگر ارشد حوزه سیاست خارجی با اشاره به تجربههای پیشین تحریم و تهدید در سالهای مختلف اذعان دارد: «آمریکا از این الگو استفاده کرده تا بدون شلیک یک گلوله، نظام اقتصادی ایران را دچار فرسایش کند». بنابراین به زعم او: «درواقع هدف، فروپاشی اقتصاد از درون است؛ نه به وسیله موشک، بلکه با کمک ترس، بیاعتمادی و اضطراب عمومی».
نماینده مجلس دهم این را هم اضافه میکند: «این روش جنگی، بهمراتب کمهزینهتر از عملیات نظامی است و برای واشنگتن جذابیت بالاتری دارد، بهویژه وقتی درگیر سایر بحرانهای جهانی از جمله اوکراین و تایوان است». بااینحال، میرزایی هشدار میدهد: «ایران نباید در دام این جنگ بیصدا بیفتد و باید در مسیر تقویت اعتماد عمومی، ثبات اقتصادی و شفافیت در تصمیمگیریها حرکت کند؛ چراکه این اقدامات تنها راه مقابله با این مدل جدید از فشار آمریکاست». البته او در نهایت آغاز مذاکرات با واشنگتن را هم مد نظر قرار میدهد و بر آن تأکید دارد.
فرشید باقریان: تنشها واقعیاند، احتمال درگیری نظامی بالا رفته است
علیرغم آنچه گفته شد، فرشید باقریان، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، در گفتوگوی خود با «شرق» از زاویهای متفاوت به تحولات اخیر نگاه میکند. او برخلاف برخی تحلیلگران که تنشها را صرفا ابزاری برای فشار دیپلماتیک میدانند، بر این باور است که نشانههای واقعی و ملموسی از احتمال وقوع درگیری نظامی میان ایران و آمریکا وجود دارد. باقریان معتقد است مجموعه اقدامات آمریکا، از اعزام دو ناو هواپیمابر به منطقه تا افزایش سطح آمادهباش در پایگاههای اطراف ایران، نشانههایی از ورود به فاز عملیاتی است.
این مفسر اذعان دارد: «اگر بخواهیم صادقانه تحلیل کنیم، این حجم از آرایش نظامی صرفا برای نمایش یا تهدید روانی نیست. وقتی بمبافکنهای B-۲ و جنگندههای F-۳۵ به دیهگو گارسیا اعزام میشوند، به معنای فعالشدن گزینههای عملیاتی است».
او همچنین به مؤلفه زمان اشاره میکند و میگوید: «مهلت محدود قطعنامه ۲۲۳۱ و فشار داخلی بر ترامپ برای نشاندادن قدرت، این احتمال را بیشتر میکند که آمریکا یا متحدانش برای یک اقدام محدود اما مؤثر آماده شوند». باقریان در بخش دیگری از گفتوگوی خود، به نزدیکی ایران به ظرفیت هستهای اشاره میکند و هشدار میدهد: «وقتی کارشناسان میگویند تهران تنها چند هفته تا رسیدن به ظرفیت تولید سلاح هستهای فاصله دارد، برای اسرائیل و بخش تندرو سیاست آمریکا این یک خط قرمز است». او در پایان تأکید میکند: «گرچه کسی خواهان جنگ نیست، اما تاریخ بارها نشان داده که سوءتفاهم یا یک حادثه کوچک میتواند به جنگی تمامعیار منجر شود. ایران باید در عین حفظ آمادگی، مانع از افتادن در تله تحریکات شود».