چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۳
نظرات: ۱
۰
-
آخرین گفتگوی محمدرضا پهلوی در فرودگاه قبل از فرار!

۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ پایان شاهی محمدرضا بعد از ۳۶ سال و ۱۰ ماه سلطنت بود که این رخداد موجب شد، بهمن ماه همان سال پایان سلطنت، آغازگر نظام جمهوری اسلامی باشد.

۲۶ دی ماه سال جاری برابر است با چهل و ششمین سالروزی که محمدرضا پهلوی از ایران رفت و برنگشت تا «شاه رفت» یکی از ماندگاترین تیترها شناخته شود و در اذهان باقی بماند.

شنیدن صدای انقلاب

«مردم! صدای انقلاب شما را شندیم» را می‌توان بارزترین و تاثیرگذارترین جمله‌ای دانست که در طول ۳۷ سال پادشاهی، روز یکشنبه ۱۴ آبان ماه ۱۳۵۷ محمد رضا به مردم گفت و شاید اگر می‌دانست، همین جمله شش کلمه‌ای به مثابه مهر باطل سلطنتش خواهد بود، نمی‌گفت، اما گفت و دقیقا ۲ ماه و ۱۲ روز بعد از این نطق تاریخی یعنی سه شنبه ۲۶ دی ماه، در فرودگاه مهرآباد سوار بر هواپیما شد و رفت و برنگشت.

اولین فرار شاه کِی بود؟

محمدرضا پهلوی به دلیل درگیری‌هایی که با مصدق و دولتش داشت، در مرداد ماه بود. شاه وقتِ ایران که در بیست و پنجمین روز از مرداد ۱۳۳۲ به طور غیرقانونی حکم به برکناری محمد مصدق از نخست وزیری داده بود، با این ذهنیت که دیگر ادامه سلطنت میسر نیست، به کلاردشت و پس از آن به رم رفت تا از طریق ایتالیا به آمریکا سفر کند. نکته جالب این است، شاه که به قصد مزرعه خریدن و مزرعه داری در آمریکا از کشور خارج شده بود، در رم به ثریا «دومین همسر محمدرضا پهلوی» گفت، من هیچ پولی برای سرمایه گذاری ندارم که همین باعث شد، بعد از اینکه در ۳۰ مرداد و بعد از کودتای ۲۸ مرداد به کشور برگشت، مثل گذشته لازم ندید به فکر مال اندوزی نباشد و در واقع پول روی پول گذاشتن از بیت المال را بعد از بازگشت از اولین فرار شروع کرد تا با ثروت تقریبی ۶۲ میلیون دلاری برای همیشه ایران ترک کند. نکته جالب هم این بود که شاه با وجود علاقه به کلاردشت در شمال، در ۲۵ سالی که از ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ در ایران بود، با گفتن اینکه «کلاردشت یادآور خاطره تلخ من است» دیگر به آن شهر سفر نکرد.

آخرین قدم‌ها و حرف‌های محمدرضا در ایران

صبح بیست و ششمین روز دی ماه بود که محمدرضا پهلوی دوشادوش فرح در حالی که چهره اش بسیار پریشان و مضطرب بود، به سمت هواپیما می‌رفت تا برای آخرین بار از فرودگاه مهرآباد به قصد سفر سوار هواپیما شود که باید گفت، خودش می‌دانست این سفر، سفرِ آخر و بی بازگشت است.

«مدتی‌ست که احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت. ضمناً هم گفته بودم که تا خیالم راحت بشه و دولت مستقر بشه بعد مسافرت خواهم کرد. مدت مسافرت بستگی به حالت مزاجی من خواهد داشت البته. از الان که نمی‌توانم بگم. فکر می‌کنم از اینجا به آسوان برای استراحت برویم و اولین نقطه‌ی اقامت ما در آسوان خواهد بود. حرفی غیر از حس وضعیت ممکلت و انجام وظیفه بر اساس میهن‌پرسی ندارم» محمدرضا شاه که که ۳۷ سال پادشاهی در ایران را با بالا و پایین‌های زیادی تجربه کرده بود، با گفتن این حرف‌ها سوار بر هواپیما شد و دیگر هیچ وقت به کشور برنگشت.»

پهلوی دوم درباره حس و حال آخرین دقیقه‌های حضور در ایران در کتاب «پاسخ به تاریخ» گفته است: «نمی‌توانم و بر آن نیستم، که احساساتم را هنگامی که در شانزدهم ژانویه ۱۹۷۹ به اتفاق شهبانو عازم فرودگاه می‌شدیم شرح بدهم. احساس می‌کردم واقعه شومی در شرف وقوع است، زیرا با تجربه‌تر از آن بودم که درباره آنچه احتمال وقوعش می‌رفت، تصوری نداشته باشم.»

آخرین گفتگوی محمدرضا پهلوی در فرودگاه قبل از فرار!

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی