علی البرزی - اطلاعات آنلاین: «کودک» نه تنها واژهای مهم است، بلکه یک عضو حیاتی در ساختار جمعیتی به حساب میآید، در کشورهای گوناگون با توجه به فرهنگ هر جامعه، برای کودک آموزشهای مورد نیاز و برنامههای گستردهای تدوین و اجرایی می شود.
بسیاری از کارشناسان و جامعه شناسان بر این باورند که «کودک» رکنی اساسی برای پیشرفت در بخشهای گوناگون است، اما برای تعدادی از کشورهااین موضوع دارای اهمیت ویژهای است، چرا که میخواهند کودکان شان در آینده پایههای محکم و استوار پیشرفت همه جانبه باشد.
در کشور ما هم بی شک یکی از دغدغههای اصلی متولیان حوزه کودک، سرمایهگذاری روی این بخش برای آینده است ، البته ناگفته نماند این روزها دلسوزان و کارشناسان نسبت به برخی کم کاری ها و سیاست های اشتباه در حوزه کودک و به ویژه عدالت آموزشی در این حوزه نگران هستند.
موضوعی که رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و از فعالان حوزه کودک هم در گپ و گفتی با «اطلاعات آنلاین» به آن اشاره و تاکید می کند: « توازن نداشتن آموزشی و تربیتی به لحاظ اقلیمی یک آموزش و پرورش پر تناقض را نشان می دهد! » متن کامل صحبت های رضا پورحسین را بخوانید:
********************
*آقای پور حسین ! به نظر شما در حوزه کودک که موضوع با اهمیتی در جامعه است، باید کدام موارد در اولویت سازمان های مسئول در این حوزه باشد، مهمترین نیازها و ضرورت های تعلیم و تربیت در حوزه کودک از نگاه شما چیست؟
پورحسین: من معتقدم وضعیت سلامت و تعلیم تربیتی امروز کودکان، نمایی از آینده کشور را نشان می دهد، هرگونه سرمایه گذاری برای کودکان، هزینه به حساب نمی آید، بلکه آن ها را به سرمایه های اجتماعی تبدیل خواهد کرد، متاسفانه این نگاه یعنی توجه سیستم حکمرانی ما به کودکان به عنوان سرمایه های بالقوه کشور، ضعیف است، دلیل آن نبود آگاهی صحیح به تحول روانی و ذهنی کودکان به عنوان سرمایه های آینده کشور است.
در سازمان های متولی کودک ابتدا باید کودک تراز جمهوری اسلامی و کودک تراز تمدن نوین اسلامی تعریف شوند و نیز جوان تراز و مسیری که باید از نقطه کودکی به نقطه نوجوانی و سپس به جوانی طی شود، من فکر نمی کنم این تعاریف و این مسیرها به طور صریح و عملیاتی تعریف شده باشد، سند های بالا دستی وجود دارد اما سند مقدمه و بنیان راه است، همه راه نیست، من فکر می کنم یک سردرگمی و شاید تعارض در سیستم آموزشی و پرورشی و بین سازمانی وجود دارد که نتیجه اش را امروز در نسل زد می بینیم.
کودکی تراز با توجه به راهبرد تربیتی کشور، برشمردن نیازهای فردی کودک، برشمردن نیازهای جمعی کودک، تعیین مختصات و جایگاه کودکان امروز در فردای ایران، تعیین می شوند، ما باید بدانیم به کجا خواهیم رفت، باید بدانیم برای دستیابی به آن جایگاه از چه مسیری راه برویم.
* تشکیل سازمان مهم تعلیم و تربیت کودک تا چه اندازه می تواند کمبودهای حوزه کودک را در سال های گذشته جبران کند و اولویت این سازمان باید چه موضوعاتی باشد تا بتواند در این حوزه مهم نقش آفرینی بهتری داشته باشد؟
پورحسین: پرسش این است که سازمان مربوط می داند که باید به کجا برود؟ نقطه عزیمت و نقطه نهایی تعلیم و تربیت کودک کجاست؟ البته شکل گیری چنین سازمانی را به فال نیک می گیریم، چرا که تولی گری سازمان بهزیستی برای کودکان پیش دبستانی و کودکی دوم نارسا بود، تعلیم و تربیت باید در یک مسیر و با یک متولی جریان یابد.
* در برخی از مناطق کشور به ویژه مناطق کم برخوردار دسترسی کودکان به امکانات رفاهی ، آموزش و تربیتی کمتر است، در این شرایط برای توجه به نیازهای آموزش و تربیتی کودکان در این مناطق چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟
پورحسین: برای چنین موضوعی باید مفهوم و اصل فرصت برابر و عدالت آموزشی و تربیتی به عنوان یک سیاست مهم و راه های تحقق آن در مناطق کم برخوردار مشخص شوند، اگر این موضوع به خوبی تحقق نیابد، بیشتر امکانات را در تهران و شهرهای بزرگ متمرکز خواهد بود.
این موضوع بیانگر آن است که عدالت آموزشی تنها یک شعار است و هنوز دغدغه ذهنی مدیران نشده است، توازن نداشتن آموزشی و تربیتی به لحاظ اقلیمی یک آموزش و پرورش پر تناقض را نشان می دهد که از آن کودکان تراز جمهوری اسلامی بیرون نمی آیند، سیستم پرتناقض به منزله حرکت در دالان تاریک است و مدیران آموزش و پرورش خیلی هنر کنند موضوعات پرحجم روز مره را حل کنند، درحالی که می بینیم، موضوعات بزرگی در سال های متفاوت درهم تنیده شده و انبوه شده اند.
سازمان تعلیم وتربیت را باید از مسیر مشکلات آموزش و پرورش جدا کرد تا بتواند به موضوعات زیربنایی، تعیین چشم انداز، تعریف عملیاتی آموزشی و تربیتی کودکان، تعیین راهبردهای پنج یا ده ساله، طراحی مسیر عملیانی و بدون تناقض و منطبق با سیاست های کلان کشور فکر کند، برنامه ریزی داشته باشد و رصد کند تا هدف ها محقق شود.