بابک نبی: زبان فارسی، میراثی است که ریشههایش در عمق تاریخ فرو رفته و شاخسارش تا آسمان هنر، ادبیات و تفکر گسترده شده است. این زبان، نه تنها واژگانی برای ارتباط، که روح یک فرهنگ است؛ فرهنگی که در هر بیت حافظ، در هر مصراع فردوسی و در هر رباعی خیام به یادگار مانده است. با این حال، در روزگار دیجیتال که همه چیز با سرعتی سرسامآور تغییر میکند، زبان فارسی در تقاطعی سرنوشتساز قرار گرفته است. این زبان باید راهی برای تطبیق با دنیای جدید پیدا کند، بیآنکه از هویت و اصالت خود فاصله بگیرد.
فضای دیجیتال، با ابزارهای گوناگون و سرعت بیپایان خود، میدان تازهای برای زبانها گشوده است. فارسی نیز وارد این میدان شده و خود را در قالب پیامکها، شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسان یافته است. اما این میدان، جایی است که زبان در معرض تهدید و فرصت توأمان قرار دارد. کلمات سادهتر میشوند، دستور زبان فشرده میشود و ایموجیها جایگزین احساسات میشوند. گویی زبان در دنیای دیجیتال، برای زنده ماندن، از زیباییهای سنتی خود فاصله گرفته و به ابزاری کارکردی تبدیل شده است.
با این حال، فارسی نشان داده که زبانی پویا و سازگار است. این زبان، توانسته واژههای تازه بیافریند، عبارات جدید خلق کند و حتی با ورود اصطلاحات بیگانه، هویتی دوباره برای خود بسازد. این تطبیقپذیری، نشان از انعطاف و توانایی بیمانند فارسی دارد. اما در همین مسیر، خطرات پنهانی نیز وجود دارد. هر واژهای که بهصورت ناشیانه و بیتوجه به ساختار زبان وارد میشود، میتواند بخشی از اصالت فارسی را خدشهدار کند.
در این میان، فرهنگستان زبان و ادب فارسی نقشی کلیدی بر عهده دارد. این نهاد، بهعنوان پاسدار زبان فارسی، باید با پویایی و هوشمندی، خود را به چالشهای دنیای دیجیتال نزدیک کند. واژهگزینیهای مناسب و جذاب، میتواند ابزار قدرتمندی برای مقابله با هجوم واژههای بیگانه و نامأنوس باشد. اما واقعیت این است که تاکنون، فرهنگستان در این زمینه چندان موفق عمل نکرده است. واژههای پیشنهادی گاه نه تنها جذابیت لازم را ندارند، بلکه با ساختار و نیازهای زبانی کاربران در فضای مدرن همخوانی ندارند. این کمکاری، زبان فارسی را در برابر اصطلاحات خارجی بیدفاع کرده است.
فضای دیجیتال، تنها یک میدان نبرد نیست. این فضا، فرصتی است برای زایش دوباره زبان. امروز، بیش از هر زمان دیگری، میلیونها نفر فارسی را در مکالمات روزمره دیجیتال به کار میبرند. این زبان، با سرعتی بیسابقه در حال گسترش و نوآوری است. اما آیا این گسترش، همراه با عمق و کیفیت است؟ آیا زبان فارسی، در این فرایند، هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ میکند؟ آیا فرهنگستان، بهعنوان نهادی پیشرو، توانسته همگام با این تغییرات، مسیر روشنی را ترسیم کند؟
هر پیامکی که ارسال میشود، هر پستی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، بخشی از سرنوشت زبان فارسی را رقم میزند. اگر این زبان تنها به ابزار ارتباطی تقلیل یابد، روح آن در خطر است. اگر توجه و عشق به میراث زبانی از دست برود، آنچه باقی میماند، تنها سایهای از یک زبان خواهد بود. در این مسیر، فرهنگستان باید نه فقط با ساختن واژههایی کارآمد، بلکه با جلب مشارکت عموم مردم و کاربران جوان، پل ارتباطی میان زبان سنتی و نیازهای دنیای مدرن ایجاد کند.
زبان، پلی است که گذشته و آینده را به هم متصل میکند. فارسی، با تمام غنا و پیچیدگیهایش، این پل را در هر واژه و جملهای که به کار میرود، میسازد. اگر این پل با بیتوجهی شکسته شود، بخشی از هویت فرهنگی ما نیز از بین خواهد رفت. اما اگر با آگاهی و عشق به زبان نگاه کنیم، فارسی میتواند در میان جریانهای تند تغییر، زنده و بالنده باقی بماند.
فارسی، تنها ابزاری برای انتقال پیام نیست. این زبان، روایتگر هزاران سال اندیشه، هنر و زندگی است. در عصری که سرعت جایگزین تأمل و تصویر جایگزین کلمه شده است، فارسی همچنان میتواند صدای تاریخ و فرهنگ ما باشد. هر واژهای که مینویسیم یا میگوییم، باید به یادمان بیاورد که این زبان، نه فقط کلمات، که سرزمین خاطرات و آیندهای مشترک است. اگر به فارسی عشق بورزیم و نهادهایی چون فرهنگستان را در این مسیر همراه و پیشرو بدانیم، این زبان در دل زمانههای پرآشوب، همچنان پرچمدار فرهنگ و هویت ما خواهد بود.