مینا حیدری - روزنامه اطلاعات| هرازگاهی خبر فوت یک معلول بر اثر اعمال خشونت یا ضرب و جرح در مراکز تحت نظارت بهزیستی به گوش میرسد. البته این اتفاقات هولناک فقط در ایران رخ نمیدهد و سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده که افراد دارای معلولیت، هفت برابر بیش از سایرین، مورد خشونت، تعرض و تجاوز قرار میگیرند.
سوء نظارت سازمان بهزیستی
آقای بهروز مروتی، مدیر کمپین معلولان که خود دارای معلولیت شدید است میگوید: سوءنظارت و لاپوشانی سازمان بهزیستی باعث شده آزار معلولان در بسیاری از مراکز به کرات رخ دهد.
او میافزاید: مراکز نگهداری و آسایشگاهها تحتنظر و نظارت سازمان بهزیستی هستند و مراکز نگهداری، بابت ارائه این خدمات، یارانه دولتی دریافت میکنند. بخش عمدهای از بودجه سازمان بهزیستی به همین مراکز، بهخصوص مراکز نگهداری از معلولان تخصیص مییابد و چون بهزیستی متولی امر است موارد بسیاری را که در این مراکز رخ میدهد رفع و رجوع میکند. بخش مهمی از ناکارآمدی در خدمات و نظارت به همین دلیل است.
بهزیستی تخلفات مراکز را علنی نمیکند، زیرا در این صورت، باید سوءمدیریت و نظارت خودش را به چالش بکشد. متأسفانه مجوز تعدادی از مراکز به کارمندان، بازنشستگان و مدیران بهزیستی اعطا و همین مسأله سبب شده تخلفات مراکز رسانهای نشود؛ زیرا این مراکز تحتالشعاع خانواده بهزیستی هستند.
مروتی تأکید میکند: نظارت بر مراکز اصلا کافی نیست یا بهصورت دقیق انجام نمیشود. گاهی بازرسی با اطلاع قبلی اتفاق میافتد و در برخی موارد در هنگام بازرسی یا بررسی دوربینها اگر ناظران، نکاتی را مشاهده کنند به تذکر ساده اکتفا میکنند و موارد را به سازمان بهزیستی گزارش نمیدهند. چرخه خشونت و ضرب و جرح عموما بارها تکرار شده و بالاخره به یک اتفاق جدی نظیر فوت آن خانم در مرکز نگهداری از معلولان «زندگی سبز» منجر میشود. تا وقتی روند نظارت بر مراکز بهبود نیابد این موارد حتما با شدت بیشتری رخ خواهد داد.
نیروی کار غیرمتخصص
آقای مروتی میگوید: مراکز نسبت به یارانه تخصیصیافته معترضند و به دلیل کسری بودجه از نیروی کار ارزان و غیرمتخصص استفاده میکنند. این افراد هم به دلیل آنکه آموزش ندیدهاند وقتی در شرایط روحی و روانی خاصی قرار میگیرند دست به اقدامات خشونتبار میزنند. این قبیل رفتارها گاهی به فاجعه ختم میشود و قطعا این رویکرد توجیه خوبی نیست؛ زیرا در مواردی که با سلامت و زندگی افراد، آن هم کسانی که قادر به دفاع از حقوق خود نیستند سرو کار دارد، نمیتوان تعلل کرد.
متأسفانه، مواردی که رسانهای میشود درصد بسیار اندکی از اتفاقات است و در میان بیش از دو هزار مرکز، قطعا دهها مورد اتفاق میافتد که بخش اندکی از آن به بیرون درز میکند یا رسانهای میشود. هرچه مسئولان بهزیستی در نظارت بر مراکز، بد عمل میکنند در لاپوشانی معضلات مراکز، خوب عمل کردهاند. طی سالهایی که کمپین معلولان بر این موضوع تمرکز دارد شاهد انواع ضرب و شتم و قتل بودهایم و این اتفاقات در مراکز در جریان است.
مدیر کمپین معلولان ادامه میدهد: جالب اینجاست که اگر پروتکلهای مراکز را بررسی کنید این شیوهنامهها را بسیار دقیق و سنجیده مییابید و شاید باور نکنید که این شیوهنامه برای مراکز ایرانی نوشته شدهاند؛ مثلا مراکز باید مسئول فنی، مسئول تغذیه، روانشناس و پزشک عمومی داشته باشند و پیوسته باید آزمایش آب و غذا و دما صورت گیرد اما بر اساس پروتکلها عمل نمیشود.
اگر اینچنین بود، ماجرای مسمومیت هشت نفر در استان فارس اتفاق نمیافتاد که منجر به فوت چند نفر از این عزیزان شود. وقتی بازرسی دقیقی صورت نمیگیرد پروتکلها هم روی کاغذ میمانند.
قانون حامی معلولان نیست
آقای مروتی میگوید: مراکز عموما اجازه نقشآفرینی و نظارت بر روند نگهداری از افراد را به خانوادهها نمیدهند. خانواده وقتی ناچار است عزیزش را به یکی از مراکز بسپارد امکان بازرسی ندارد و به بهانههای مختلف مثل قرنطینه به خانواده اجازه نمیدهند که بر وضعیت فرد نظارت کند.
برخی از خانوادهها هم متوجه ضرب و شتم و حتی تجاوز میشوند اما آنقدر شرایط نگهداری از برخی معلولان سخت است که جرأت نمیکنند این موضوعات را گزارش کنند، چون میترسند مددجو از مرکز اخراج شود و در بسیاری موارد، خانوادهها توان نگهداری و پرداخت هزینههای او را ندارند و ناچارند سکوت پیشه کنند.
بهزیستی در این زمینهها و برخلاف قانون، حامی خانوادهها نیست. بهعنوانمثال مراکز، موظفند مبالغ مشخصی را از افراد دریافت کنند، زیرا دولت باتوجهبه یارانهای که به مراکز تخصیص داده مشخص کرده که خانوادهها برای نگهداری افرادی که دارای معلولیت درجه یک، دو یا سه هستند باید چه مبلغی را پرداخت کنند اما شاید تنها 20 درصد مراکز به این تعرفهها پایبندند و 80 درصد بقیه، بیش از مبلغی که بهزیستی مشخص کرده دریافت میکنند.
خانوادهها هم این اتفاقات را علنی نمیکنند، زیرا در صورت اعتراض، مددجو از مرکز اخراج میشود و در مراکز دیگر هم همین شرایط حاکم است، بنابراین خانوادهها از سر استیصال ناچارند بسیاری از مسائل را نادیده بگیرند.
مدیر کمپین معلولان میافزاید: قانون هم در بسیاری موارد، حامی مددجویان و خانوادههای آنها نیست و در هنگام بروز اتفاقات، بسیاری از شرایط ویژه معلولان لحاظ نمیشود. چندی پیش خانوادهای فرزند 17 سالهاش را صحیح و سالم به مرکزی تحویل داده و مراکز طبق پروتکل، باید در هنگام پذیرش و ترخیص فرد را معاینه کنند. پس از مدتی خانواده دریافتند که نوجوانشان مورد تجاوز قرار گرفته و پزشکی قانونی نیز این اتفاق را تأیید کرده اما دادگاه از آنها خواسته فیلم وقوع تجاوز یا شاهدی برای این اتفاق بیاورند، درحالی که امکان ندارد موارد هولناکی مانند تجاوز یا ضرب و شتم در مقابل دوربینها رخ دهد. همچنین وقتی برخی مددجوهای بهزیستی، درکی از تجاوز ندارند چگونه میتوانند در این موارد شهادت دهند یا جرمی را اثبات کنند؟
مراکز بهراحتی تعطیل نمیشوند
آقای مروتی میگوید: مجوز مراکز، حتی باوجود بروز تخلفات بهراحتی باطل نمیشود، شاید بهصورت موقت تعطیل و مراقبان بازداشت شوند اما با مسئول فنی و مدیر مرکز کاری ندارند. در برخی مراکز که تخلفات مشهود نیست اگر بخواهند برخورد کنند چندین بار اخطار میدهند. در نهایت اگر مجوز مرکزی به دلایل عمق فاجعه یا رسانهای شدن ماجرا باطل شوند، دوباره به نام فردی دیگر که ممکن است از بستگان مدیر سابق باشد مجوز صادر میشود. این مراکز مدتی زیر ذرهبین قرار میگیرند و با گذر زمان، دوباره اتفاقات مشابه رخ خواهد داد.
اگر نظارتی هم وجود داشته باشد، برخی موارد مانند سوءتغذیه و خوراندن داروهای خوابآور و اعتیادآور ممکن است از نظر پنهان بمانند.
در بسیاری از مراکز، خوراندن دارو برای این که مددجو بخوابد و مراقبها را اذیت نکند شایع است. چندی پیش به یکی از معلولان سندروم داون، دارو میخوراندند و مدت طولانی این روند ادامه داشت که سبب شد مددجو دچار زخم بستر شود، سپس زخمها عفونی شدند و به همین سادگی یک بچه از دسترفت.
بررسی موضوعاتی مانند مسائل دارویی، درمانی و تغذیهای در اولویت نیست و در بازرسیهای دورهای چندان به این موضوعات توجه نمیکنند. هرگز فیلمهای مراکز بهصورت کامل بازبینی نمیشود و بسیاری از موارد ممکن است یا توسط مرکز از دوربینها پاک شوند یا اصلا به چشم بازرس نخورند و خانوادهها نیز عموما این قضایا را حتی به ما گزارش نمیکنند تا بتوانیم آنها را پیگیری کنیم.
این فعال حقوق معلولان میگوید: نهادهای مختلفی با عنوان حمایت از معلولان تأسیس شدهاند اما هیچکدام در این زمینهها دغدغه ندارند و پیگیر امور نیستند.
کمپین معلولان به دلیل اینکه بودجه و رانتی دریافت نمیکند و تعارض منافعی با سایر نهادها ندارد این موضوعات را پیگیری میکند. از دیگر قصههای اسفبار معلولان ایران، این است که حتی تشکلهایشان هم مدافع حقوق آنها نیستند و فقط برای بهرهبرداری تأسیس شدهاند.
این اتفاقات فقط مختص افراد معلول مادرزاد نیست و هر فردی ممکن است با یک حادثه یا بیماری، کارش به این مراکز بکشد. البته این مراکز در حیطه سالمندان، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و معتادان نیز وجود دارند و در تمامی این مراکز اتفاقاتی رخداده که برخی از آنها رسانهای شده است. سوءنظارت در انواع مراکز نگهداری رخ میدهد.
فاجعه اینجاست که این اتفاقات فقط مربوط به حدود 50 هزار مددجویی است که در مراکز هستند و این مراکز ساختمان مشخصی دارند، پروتکل، پزشک و مسئول دارند و اگر شرایط بیش از یک و نیم میلیون معلولی را که در سراسر کشور و خارج از پوشش مراکز زندگی میکنند ارزیابی کنید، قصه بسیار دردناکتر خواهد بود، زیرا از آمار معلولآزاری توسط خانوادهها اطلاعاتی در دسترس نیست.
راهکار بدون هزینه
آقای مروتی میگوید: راهکار حل این موضوع، ساده و در دسترس است و اصلا نیازمند صرف بودجه نیست.
سالهاست به سازمان بهزیستی پیشنهاد دادهایم که انجمنی نظیر انجمن اولیاومربیان که در مدارس وجود دارد در مراکز نیز تشکیل شود و چندین نفر از خانوادهها بهعنوان ناظر در این انجمن حضور داشته باشند و وقایع را رصد کنند. همچنین اگر دسترسی آنلاین بهزیستی به مراکز فراهم شود بسیاری از اتفاقات کنترل خواهد شد.
اقدام اصولیتر این است که نظارت بر این مراکز به سازمانی مانند نظامپزشکی، سازمان بازرسی کل کشور و... واگذار شود. این نهادها چون تعارض منافعی با بهزیستی ندارند قطعا این موارد را کنترل خواهند کرد و دیگر شاهد این اتفاقات دردناک نخواهیم بود.