سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۶
نظرات: ۲
۰
-
چالش‌های مهاجران افغانستانی‌ در ایران تمام شدنی است؟

درباره اسکان افغانستانی‌ها هیچ‌گونه سیاست‌گذاری شهری مشخصی در محله‌های شهرها پیش‌بینی نشده است. جداسازی فضایی مهاجران سبب می‌شود تعاملات اجتماعی آنان به حداقل برسد و این منجر به شکل‌گیری کلونی‌هایی در میانشان می‌شود.

زهره گردان - روزنامه اطلاعات| هم‌اکنون نگاه سیاستی در کشورمان به مهاجران افغانستانی دوگانه است و همین دوگانگی به چالش‌ها و تضادهای بسیاری درباره آن‌ها می‌انجامد.

بیش از چهار دهه از مهاجرت افغان‌ها به ایران می‌گذرد و آنان اکنون از مهم‌ترین گروه‌های مهاجر در کشور ما به شمار می‌روند، اما حاکمیت ما هنوز سیاست‌گذاری شفافی درباره‌شان ندارد. در این گزارش، همزمان با بررسی شرایط افغانستانی‌ها در ایران، به این پرسش پاسخ می‌دهیم که باید چه نوع سیاست‌گذاری اجتماعی و شهری را درباره مهاجران افغانستانی در پیش بگیریم.

چالش مهاجرت

امروزه مسأله مهاجرت ازجمله موضوعات پرچالش جهان به شمار می‌رود. دکتر رسول صادقی، عضو هیأت علمی جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران می‌گوید: هم‌اکنون بیشتر کلان‌شهرهای دنیا با مسأله مهاجرت دست‌به‌گریبانند. هنوز در بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر جهان به لحاظ سیاست‌گذاری‌های شهری، این اختلاف وجود دارد که آیا مهاجران را با شهروندان ادغام کنند یا لازم است این افراد زیستِ جداگانه‌ای داشته باشند؟

همچنان که می‌بینیم،‌ مهاجرت در همه جای دنیا رو به افزایش است. در این مورد، مقاله‌ها و کتاب‌های بسیاری نوشته شده که یکی از معروف‌ترین آن‌ها، «عصر مهاجرت و جابه‌جایی» است. از آنجا که مهاجران، سبب تغییر ساختار جمعیتی می‌شوند، موضوع مهاجرت در سیاست‌گذاری‌های شهری، بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرد.

به گفته این جمعیت‌شناس، از چندی پیش، نظریه‌پردازی به نام «دیوید کلمن» به روندهای مهاجرتی به کشورهای توسعه‌یافته اشاره کرده و گفته است افزایش شمار مهاجران به اروپا باعث تغییر در بافتار و ترکیب جمعیت‌ها شده؛ به‌طوری که اکثریت به اقلیت و اقلیت به اکثریت تبدیل خواهند شد. کلمن، همچنین پیش‌بینی‌های صدساله‌ای برای کشورهای مهاجرپذیر مثل انگلستان، هلند، سوئد و آمریکا انجام داده است و البته همین بحث، خوراکی برای گروه راست افراطی اروپا شده تا سیاست‌های ضدمهاجرتی را دنبال کند. دولت‌های جدید اروپایی نظیر انگلستان هم اجرای این سیاست‌ها را در دستور کار قرار داده‌اند و طرح بیرون راندن مهاجران به برخی کشورهای آفریقایی، از چنین دیدگاهی گرفته شده است؛ به‌ویژه آن‌که پافشاری می‌شود مهاجرانی را که بدون مدرک و غیرقانونی وارد اروپا شده‌اند، حتما از قلمرو این اتحادیه بیرون کنند.
 
سیاست دوگانه درباره افغان‌ها

صادقی، عضو هیأت علمی جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران، در پاسخ به این پرسش که درباره مهاجرت افغان‌ها به ایران در حوزه سیاست‌گذاری شهری باید چه رویه‌ای را پیش بگیریم، می‌گوید: هم‌اکنون نگاه سیاستی در کشورمان به مهاجران افغانستانی، دوگانه است و همین دوگانگی به چالش‌ها و تضادهای بسیاری درباره آن‌ها می‌انجامد.

اولین دیدگاه آن است که مهاجران افغانستانی از یک کشور مسلمان هستند و ما باید به‌منظور دفاع از امت اسلامی، سیاست حمایتی را در قبال آن‌ها در پیش بگیریم. در مقابل، نگاه دیگری بر مبنای ملت‌سازی مطرح است که در آن منافع ملی ترجیح داده می‌شود. این نگاه، مهاجران افغانستانی را عامل تغییر در بافت و ترکیب جمعیتی جامعه و منشاء مسائل اقتصادی جامعه می‌داند، ازاین‌رو معتقد است که آنان باید از کشور بیرون رانده شوند.  این دوگانه امت ـ ملت، در فضای عمومی جامعه هم شکل گرفته است؛ یعنی با آن‌که چهار دهه از حضور مهاجران افغانستانی در ایران می‌گذرد و بخش زیادی از نسل‌های دوم و سوم آن‌ها به خدمات آموزشی دسترسی پیدا کرده‌اند و برخی حتی پاره‌ای از جامعه نخبه کشور ما به شمار می‌روند، هنوز از سوی جامعه ایرانی پذیرفته نشده‌اند.

مغفول ماندن سیاست‌های مهاجرتی

به گفته این جمعیت‌شناس، امروزه یک‌سوم جمعیت افغانستان، خارج از این کشور زندگی می‌کنند و در این میان، بخش قابل‌توجهی از آن‌ها به ایران آمده‌اند. 

صادقی می‌گوید: شرایط چهار دهه اخیر افغانستان، شرایطی جنگی و ناامن بوده که باعث شکل‌گیری مهاجرت به کشورهای پیرامون ازجمله پاکستان و ایران شده است، وگرنه در زمان امنیت نسبی، شاهد بازگشت افغان‌ها به کشورشان بوده‌ایم. با وجود همه این چرخه‌های مهاجرتی، چیزی که در ایران مغفول مانده، سیاست‌گذاری‌ پایدار مهاجرتی بوده است.

به اعتقاد وی، دلیل غفلت آن بوده که سیاست‌گذار ما این پدیده را پدیده‌ای موقت و گذرا درنظر گرفته است که روزی پایان می‌یابد؛ درحالی‌که مهاجرت افغانستانی‌ها از پایدارترین جریان‌های مهاجرتی در دنیا محسوب می‌شود. این مهاجرت، چهار دهه پیش شکل گرفته، در گذر زمان افزایش یافته و پس از روی کار آمدن طالبان، پررنگ شده است. ما نه‌تنها در سیاست‌گذاری مهاجرتی خلاء داریم که حتی در مطالعات و پژوهش‌ها نیز بسیار کم به این موضوع پرداخته‌ایم. آیا در ایران رشته‌ای دانشگاهی به نام «مطالعات مهاجرتی» وجود دارد؟ آیا انجمن یا مجله‌ای تخصصی به موضوع مهاجرت پرداخته است؟ 

صادقی با بیان این‌که ایران، هم کشوری مهاجرپذیر و هم مهاجرفرست است می‌گوید: متأسفانه ما در برابر هیچ‌یک از این  دو موضوع، سیاست‌گذاری درستی نداریم؛ درحالی‌که در همین منطقه ما، عمان در حوزه سلامت، ترکیه در حوزه دانش‌آموزی و دانشجویی و قطر و امارات در حوزه استارت‌آپ‌ها درحال شناسایی و جذب نخبگان منطقه‌ای هستند.

به گفته وی یکی از بحث‌های مطرح در مهاجرت، جایگزینی نخبگانی است؛ یعنی اگر نخبه‌ای رفت، بتوان نخبه‌ای را جایگزین او کرد، اما سیاست‌های مهاجرتی ما اکنون به ضرر نخبگان افغانستانی است. نیروی کارگر افغانستانی، زندگی خود را اینجا در سایه می‌گذراند، درحالی‌که قانون کار به نیروی تحصیل‌کرده افغانستانی اجازه فعالیت نمی‌دهد. در نبود سیاست‌گذاری، فضای رسانه‌ای با ایجاد برساخت اجتماعی از مسأله افغانستانی‌ها و پررنگ کردن جرایم و جنایات این مهاجران، ذهنیت افراد جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و نگرش ایرانی‌ها را نسبت به این مهاجران منفی می‌کند.

ادغام یا جداسازی؟

اکنون باید با مهاجران افغانستانی که چهار دهه است به ایران آمده‌اند و بیشترشان در شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد، اصفهان، قم و شیراز ساکن شده‌اند چه کنیم؟ در این شرایط باید به سمت ادغام گام برداریم یا جداسازی؟ 

صادقی، جمعیت‌شناس می‌گوید: باید بدانید که در سیاست گذاری شهری، جداسازی، رادیکالیسم را در پی دارد و باعث ایجاد احساس تبعیض می‌شود. این حس، خطرآفرین است و در آینده حتی می‌تواند چالش‌های امنیتی بیافریند، اما وقتی شما سیاست ادغام را در پیش بگیرید، با ایجاد حس تعلق و مشارکت، به فرد مهاجر این فضا را می‌دهید که در برابر مسائل کشور، احساس مسئولیت کند. جداسازی مهاجران در بخش محله‌ای هم تبعات زیادی دارد. برخی محلات شهرها صرفا افغانستانی‌نشین هستند. مهاجران به‌دلیل ترجیحات شخصی نظیر همگونی جمعیت و شبکه‌های اجتماعی که آنان را زنجیروار به هم متصل می‌کند یابه‌دلیل سطح پایین مالی، بیشتر در مناطقی که شکل سکونتگاه غیررسمی دارد ساکن می‌شوند.

درباره اسکان افغانستانی‌ها هیچ‌گونه سیاست‌گذاری شهری مشخصی در محله‌های شهرها پیش‌بینی نشده است. جداسازی فضایی مهاجران سبب می‌شود تعاملات اجتماعی آنان به حداقل برسد و این منجر به شکل‌گیری کلونی‌هایی در میانشان می‌شود. بهترین سیاست در قبال مهاجران، ادغام اجتماعی است که باید با ادغام در فضای شهری همراه شود.

وی تأکید می‌کند که در سیاست‌های شهری و مهاجرتی، این دو مقوله غیرقابل‌تفکیک هستند. سیاست‌های شهری که بدون توجه به سیاست‌های مهاجرتی تدوین شوند، در دنیای امروز که شهرهای ما مهاجرزیست هستند، کارآیی نخواهند داشت. برای این‌که تعلق و مشارکت اجتماعی شهروندان را در شهرهای مهاجرزیست افزایش دهیم، لازم است مهاجران را در برنامه‌های توسعه شهری دخیل کنیم و به اسکان آن‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشیم؛ چرا که فضا، عنصر بسیار مهمی در بحث‌های اجتماعی است تا نابرابری اتفاق نیفتد. در تمام دنیا درباره مهاجران بدون مدرک، قوانین و مجازات‌هایی وجود دارد. در ایران، بخش قابل‌توجهی از مهاجرت‌ها بدون مدرک شکل گرفته است که باید در این قسمت به دنبال بحث آمایش و ساماندهی باشیم.
 
سخن آخر
صادقی در جمع‌بندی سخنانش می‌گوید: تجربه چهار دهه زندگی مهاجران افغانستانی در ایران، تغییرات بسیاری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی برای آن‌ها به همراه داشته است. مهاجران افغانستانی از نظر نسل، وضعیت اقامت، ادغام و فرهنگ‌¬پذیری، سرمایه انسانی و مهارت¬‌های شغلی، متنوع و متکثر شده¬اند. کاهش تفاوت‌های وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بین نسل دوم افغانستانی‌ها و ایرانی‌ها حس می‌شود و موتور این تحولات، تغییرات نسلی است. سرمایه‌های انسانی و اجتماعی نسل‌های مهاجر متولدشده در ایران، نه‌تنها فرصت‌ها و ظرفیت‌های ارزشمندی را برای جامعه ایرانی ایجاد کرده بلکه در صورت بازگشت، می‌تواند تحولات اجتماعی چشمگیری را در جامعه افغانستان به دنبال داشته باشد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی