چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۷
نظرات: ۰
۰
-
ماجرای اولین عشق و اولین شعر شمس لنگرودی چه بود؟+ویدیو

محمد شمس لنگرودی مهمان قسمت سوم برنامه جدید سروش صحت بود.

محمد شمس لنگرودی شاعر، پژوهشگر، مورخ ادبی و بازیگر، مهمان سومین قسمت «اکنون» به کارگردانی و تهیه‌‎کنندگی محمدرضا رضائیان و با اجرای سروش صحبت بود. برنامه‌ای که سه شنبه ۲۰ آذر منتشر شد و گفت‌وگوی دیدنی و شنیدنی دیگری را برای مخاطبانش به ارمغان آورد.

شما چطور شاعر شدید؟ این سوالی بود که شمس لنگرودی در پاسخ به آن بیان کرد: شاعری من داستان طولانی دارد. پدرم ادیب بود و شعر می‌گفت و زمانی که اشعارش چاپ می‌شد، احترامی که به این واسطه برایش قائل می‌شدند، برای من جالب بود و به همین خاطر دوست داشتم که من هم شاعر شوم. کم کم از همان کودکی چیزهایی می‌نوشتم تا اینکه در کلاس هشتم، عاشق شدم و گفتم حالا وقت شعر است. در ادامه به کتابخانه پدرم رفتم و شعرها را مرور کردم و دیدم که شعرها به واقعیت نزدیک نیستند و همه درباره میخانه، و بت‌خانه و شراب و این حرف‌ها هستند. با خودم گفتم شعری که از یار ما صحبت نکند، به درد نمی‌خورد. 

او افزود: زمانی که رفته بودم مدرسه تا خودم را ثبت‌نام کنم‏، روی یک دیوار متنی را دیدم که مثل یک شعر بود، خواندم و دیدم عین زندگی ماست؛ نوشته بود: «بلم آرام چون قویی سبکبال، به نرمی بر سر کارون همی رفت»، پرس و جو کردم و فهمیدم این شعر از فریدون توللی است. در آن زمان دایی داشتم که خانه ما زندگی می‌کرد و یکبار شروع به خواندن شعری از نادر نادرپور کرد و اشعار او بود که من را منقلب کرد. بر همین اساس با کسانی که می‌گویند از مشیری و نادرپور و... نخوانید چون ابتدایی است و این موارد، مخالف هستم، چرا که این اشعار راهگشا هستند و من با همان اشعار فهمیدم که شعر فقط آن‌هایی که در کتابخانه پدرم خواندم، نیست و شعرای دیگری هم هستند و من سخت شیفته شعر نادرپور شدم.

شمس لنگرودی با اشاره کمبود کلاس و فضا در حوزه ادبیات در زمان جوانیش بیان کرد: زمانی که ذوق شعر در من پیدا شد، در آن روزها هیچ کلاسی نه موسیقی و نه هیچ چیز دیگری نبود، برای همین هنر اغلب به شعر محدود می‌شد. در لنگرود هم شاعران بسیاری داشتیم. روزی دوستی گفت که مجله‌ای در تهران به نام «امید ایران» است که هر شعری بدهیم چاپ می‌کند و من هم یکی از اشعارم را با خط پدرم که خوب هم بود، به تهران فرستادم. در شماره بعد همه شاعران جوان صف کشیده بودیم و وقتی مجله را گرفتم، دیدم که شعرم چاپ شده بود. اما بعد شایعه کردند که شعرهای محمد را پدرش می‌گویدو چون آن روزها چیزی جز همان شعر را نداشتم، به شدت ناراحت شدم اما تصمیم گرفتم تا این مسیر را ادامه دهم و به آن نگاه فائق شوم. 

این شاعر در ادامه از اولین شعری گفت که در ۱۶ سالگی سرود، شعری که در این ویدیو می‌توانید آن را بشنوید.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی