خبرآنلاین نوشت: سعید معدنی معتقد است وضع این قوانین برای جامعهای که زنانش بسیار پیشرفتهتر، پیشگامتر و باسوادتر از زنان دیگر کشورها هستند تصمیم درستی نیست.
مسئله حجاب یک موضوع فرهنگیِ پیچیده و چند لایه است و هر اقدامی که در این حوزه انجام شود، به صورت تدریجی نتایج خودش را نشان میدهد و اثر میگذارد. چه افراد بخواهند با حجاب شوند، چه بخواهند بیحجاب شودند، این اتفاق یک شبه رخ نمیدهد. در کشور ما، در حوزه فرهنگی، نرمافزاری و اجتماعی تقریبا یا کار جدی در حوزه حجاب انجام نشده یا اگر هم کاری انجام شده، غلط، بیاثر و بینتیجه بوده است.
مثال این شرایط لایحه «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» که به لایحه حجاب معروف است، سرانجام به قانون تبدیل شد. قانونی که محدودیتهای زیادی را برای همه وزارتخانهها و نهادها به ویژه زنان در ایران درنظر گرفته است.
به این بخش توجه کنید. «ورود عروسک، مجسمه، مانکن، نقاشی و کتاب دارای کشف حجاب و بد پوششی به داخل کشور ممنوع شد.»
بله به داخل کشور ایران. این چند کلمه یکی از جزییات لایحه عفاف و حجاب است که اگر بخش جرائم مالی آن را نادیده بگیریم، آسیبهای فرهنگی آن قابل اغماض نیست.
به جزییات این قانون بپردازیم، ورود عروسک بیحجاب ممنوع؛ مسئله این است که در داخل چه عروسکی ساخته شده که بر اساس هویت ایرانی تولید شده باشد؟ دارا و سارا را که کنار بگذاریم بعد و قبل از آن دستمان در این عرصه تهی است.
حالا همان عبارت را تکرار میکنم و به جایش مجسمه میگذارم، یعنی دیگر کسی حق ندارد شاهکاری که میکل آنژ با عنوان مجسمه داوود ساخته را به صورت مینیمال داشته باشد، یا زین پس دیگر خبری از مجلهها و طرحهای مد و فشن نخواهد بود.
از طرفی تمام دانشجویان هنر باید سبک رمانتیسم را فراموش کنند و در ادامه تمام کتابهای هنر هم جمع شود و تاریخ هنر از بین برود، البته امکان دارد این لایحه که قرار است از ۲۳ آذر به مدت سه سال به صورت آزمایشی اجرا شود به مرور زمان، مانند دیگر موضوعات تبدیل به راهی برای کسب درآمد سودجویان شود.
به دنبال بررسی ابعاد فرهنگی «لایحه عفاف و حجاب» به گفتوگو با سعید معدنی، جامعهشناس پرداختیم که در ادامه میخوانید.
اساسا اجرایی کردن این قانون تا چه اندازه ممکن است و آیا این موارد امری فرهنگی است؟
همه ما تقریبا این را میدانیم که این قانون غیرقابل اجرا است و بیشتر به نظر میرسد این قوانین نه تنها به دهه شصت ارتباطی نداشته باشد بلکه به دپره قاجار نزدیکتر باشد، وگرنه هیچ زمانی عروسک بیحجاب یا تصاویر ممنوع نبود. به همین دلیل هم باور دارم که این قوانین قابل اجرا نیست حالا چرا نشستهاند این قانون را تدوین کردهاند، جای پرسش دارد. مخصوصا اینکه بسیاری از کالاهای ما از طریق مرز وارد میشود.
در همین اثنا، بسیاری از افراد تدوین کنندگان این لایحه را مشابه حاکمان کشور افغانستان دانستند، این تشابه درست است؟
به نظر میرسد که تدوینکنندگان صد را گرفتهاند تا جامعه به نود راضی شود. ایران به واسطه داشتن مرزهای گسترده و تعاملات فرهنگی بت کشورهای همسایه نمیتواند این نوع از نگاه را در خود جای دهد آن هم در شرایطی که تجربه دهه شصت شکست این نوع از نگاه را برایشان به ارمغان آورده است، در دههای که هیچ وسیله ارتباطی وجود نداشت نتوانستند این نوع از نگاه را بر مردم تحمیل کنند چطور فکر میکنند در جهان امروز چنین امری ممکن است؟ به گمان من تدوینکنندگان این قانون نگاه جامعه را در تظر نگرفتند و من فکر میکنم که حتما این قانون شکست خواهد خورد.
آسیبهای فرهنگی این لایحه تا چه اندازه پیشرونده است؟
فاصله بین حکومت و جامعه را عمیقتر و دین گریزی و تنفر از باور دینی را تشدید میکند. من کاری با افغانستان و طالبان ندارم و آن را فاکتور میگیرم، با در نظر گرفتن این ما جرا باید گفت در هیچ کجای دنیا، چنین برخوردی با مردمشان نمیشود و ایران تنها کشوری است که حجاب در آن اجباری است و برایش جریمه پولی هم تعیین میکنند و این مسئله واقعا ناامید کننده است.
باید بپذیریم که ما تافته جدا بافته از جهان نیستیم، ترکیه، مالزی و عربستان هم کشورهای اسلامی هستند و چنین قوانینی ندارند.
وضع این قوانین برای جامعهای که زنانش بسیار پیشرفتهتر، پیشگامتر و باسوادتر از زنان دیگر کشورها هستند تصمیم درستی نیست.
میتوان وضع این لایحه را به نوعی لجبازی با مردم قلمداد کرد؟
با مردم و تفکرات جناحهای رقیب، ماجرا این است که انتخابات برگزار میشود، اقلیت جناح رقیب شکست میخورد و در ادامه امور چون در انتخابات شکست میخورند تلاش میکنند تا عقاید اقلیت را بر اکثریت تحمیل کنند و تقریبا همیشه همینگونه بوده است.
در دورهای ویدیو را ممنوع کردند و همه هم از آن استفاده کردند، در دورهای دیگر ماهواره را ممنوع کردند، بعد در سال اخیر برای اینکه بتوانند محصولات سینمایی را بفروشند، فیلمها را در همان ماهواره، با اطلاع وزیر ارشاد و رییس سازمان سینمایی وقت یعنی آقای خزاعی تبلیغ کردند تا بعد دم از فروش میلیاردی و رکوردشکنی بزنند، حالا هم بحث ممنوعیت واردات نقاشی، کتاب و عروسک چقدر میتواند مانند قوانین دیگر با واقعیت امر در تعارض باشد؟
بسیار زیاد، من فکر میکنم کسانی که در حاکمیت هستند و ظاهرا در برابر این قوانین سکوت میکنند خودشان هم موافق نیستند اما فقط بخاطر پول و موقعیت اجتماعی اعتراض نمیکنند.
جامعه حال حاضر بنا بر موارد متعدد چندان یا اتباع افغانستانی سرسازگاری ندارد و ناخودآگاه یک هجمهای در جامعه علیه آنها شکل کرفته است، در چنین شرایطی که زیر پوست شهر یک نزاع نهفتهای میان ایرانیها و افغانستانیها شکل گرفته است، واقعا وضع چنین تبصرهای که اتباع میتوانند در مورد حجاب امر به معروف و نهی از منکر کنند، اوضاع را پیچیدهتر نمیکند؟
اگر خیلی نگاه بدبینانه داشته باشیم باید بگوییم که میخواهند در جامعه نوعی دو دستگی و نفرت نسبت به افغانستانیها ایجاد کنند و به بحران دامن بزنند.
من فکر میکنم که با توجه به ناآرامیهای ۱۴۰۱ تدوین کنندگان این لایحه تصمیم نداشتند تا از اشتباهاتشان عبرت بگیرند و متفکران ما از سه دهه پیش تذکر دادند که جامعه در حال تحول است و بهتر است که با تغییر نسل قوانین هم تغییر کند، اما توجهی نکردند.