عصر ایران نوشت: در کتاب " قهوه پسامدرن و تفکر کافی شاپی" جوانان مجردی ترسیم می شوند که جماعت روشنفکرانه و مدرنی را برای خود ایجاد نموده، از جهان اجتماعی بیرون از کافه خارج شده و فرهنگ جدیدی خلق می کنند. فرهنگی که فردگرایی و به نوعی انزوا و جدایی اجتماعی، تداعی خاص آن، برای این گروه از جوانان است. سردی و کسالت، انزوا و درماندگی نوعی امتیاز، و مصرف دود و قهوه پرستیژ جدیدی برایشان می سازد.
چرا ذهنیت جامعه نسبت به مجردها این گونه مانده است؟!
زیست مجردی بخشی از جوانان و عدم تشکیل خانواده به معنای هنجاری آن، نشان از فرمی اجتماعی است که در عصر حاضر در حال تبدیل شدن به سبک جهانی است.
این نوع از سبک زندگی، به عنوان پدیده ای رایج در نقاط مختلف دنیا در حال گسترش است؛ به طوری که می توان از آن به عنوان مسئله جهانی نام برد.
بر اساس آخرین آمار؛ بیش از ۱۲ میلیون جوان مجرد در سن ازدواج داریم؛ که البته چنانچه تعداد مجردهایی که کمی از سن ازدواجشان گذشته را نیز به این رقم اضافه کنیم؛ آمار بالاتر نیز میرود.
چگونه حاکمیت کنترل ازدواج را در دست گرفته است؟
اینکه مشکلات اقتصادی هنوز یکی از دلایل اصلی تأخیر در ازدواج است، نشان می دهد بسیاری از برنامه هایی که برای تأثیرگذاری بر ازدواج طراحی و اجرا شده، ناموفق بوده است و بایستی دوباره ارزیابی و بازنگری شوند. دولت در یک دهه گذشته سیاست های جمعیتی خود را تغییر داده و با ارائه برنامه های مختلف سعی کرده تا با تشویق افراد به ازدواج، به ویژه در سنین پایین، میزان باروری را نیز افزایش دهد.
به رغم همه این تلاش ها و تصویب بودجه برای طرح "تعالی جمعیت و خانواده" همچنان، آمارها نشان میدهد، درسالیان اخیر، باروری روند کاهشی و میانگین سن ازدواج روند افزایشی دارد.
از آن سو؛ قانون جوانی جمعیت که سال ۱۴۰۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید؛ سال به سال بودجهاش آب رفت؛ به طوری که بر اساس گفته عضو وقت کمیسیون بهداشت مجلس، بودجه قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده از ۱۰.۵ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱ به ۶.۵ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ کاهش یافت و این عملاً ناکارآمدی دولت را میرساند.
بنابراین ارائه تسهیلات خرد که با توجه به تورم موجود، گاه در حکم پول توجیبی برای جوانان هم محسوب نمیشود و رشد قارچ گونه سایتهای همسریابی و حتی وضع اجبار و جریمه و اظهارات عجیب و غریب مسئولان کاری از پیش نبرده است.
مهم ترین عامل تأثیرگذار در تأخیر ازدواج مردان، مشکلات اقتصادی از قبیل نداشتن شغل و وضعیت بد اقتصادی است. به طورمتوسط حدود سه سال طول می کشد تا یک فارغ التحصیل دانشگاهی بتواند کار پیدا کند. ولیکن زنان بیشتر به این دلیل ازدواج را به تأخیر می اندازند که فرد مناسب ازدواج خود را نیافته اند.
از سوی دیگر برای بسیاری از جوانان، ازدواج یک انتخاب مبتنی بر هزینه و فایده است؛ وقتی هزینه ها بیشتر از منافع باشد، به تعویق انداختن ازدواج، منطقی به نظر می رسد. امروز بسیاری از جوانان، در اقدامی مبادله آمیز، با سبک و سنگین کردن سود و زیان حاصل، به ازدواج نگاه می کنند؛ بنابراین توجه به این دیدگاه که ازدواج برای آنها چه آورده ای دارد و با ازدواج کردن چه چیزی را از دست می دهند، مهم است. بر این اساس بخشی از سال های بزرگسالی را به عنوان زمانی برای تمرکز و توجه به خود می نگرند و اوضاع را قبل از ازدواج بهتر تصور می کنند.
نکته جالب اینجاست؛ زمانی که با زوج های متأهل، هم صحبت می شویم؛ آنها نیز در مورد فوایدی که به دلیل ازدواج در زندگیشان به وجود آمده است؛ گفت و گو می کنند.
بلوغ اجتماعی
بخش زیادی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج به تغییر زمان بلوغ اجتماعی در بین جوانان باز میگردد؛ پیش از این یک پسر ۲۰ ساله بالغ محسوب میشد؛ اما امروزه سن بلوغ اجتماعی به بالای ۳۰ سال رسیده است. بلوغ اجتماعی یعنی اینکه فرد از نظر فرهنگی و اقتصادی به نوعی توانمندی برسد؛ بنابراین در هر نسل با به تاخیر افتادن بلوغ اجتماعی، سن ازدواج هم به تاخیر میافتد.
چه وقت، مجرد بودن چالش آفرین میشود؟
یکی از چالش های مهم کشور، تجرد قطعی است. بر اساس برآورد مرکز پژوهش های مجلس در سال ۱۴۱۰( تا هفت سال دیگر)، کشور با بیش از یک میلیون تجرد قطعی مواجه می شود. پیش بینی ها بیانگر آن است؛ که جمعیت سالمندان تا حدود ۳۰ سال دیگر، بیش از یک سوم جمعیت کشور را شکل خواهد داد.بررسی آمارهای رسمی نشان می دهد؛ چنانچه جمعیت مجردها در ایران وارد دوره تجرد قطعی شوند، بحران سالمندی در ایران ، شکل و شمایل دیگـری می یابد و حاکمیت نیز با چالش های بیشتری مواجه می شود.
رویکرد خانواده و مجردها به ازدواج
سالهای اخیر در پی گذر از جامعه سنتی به مدرن، پدیده ازدواج در کشور دستخوش تحولات قابل توجهی شده است. در حال حاضر وقتی مسئله ازدواج در میان خانواده ها مطرح میشود؛ غالباً به رغم اذعان به ضرورت این امر، تصویری مبهم در قالب کوهی از مشکلات و موانع در مقابل دیدگانشان مجسم میشود؛ لذا نمیتوانیم خیلی ساده در مورد ازدواج به هنگام صحبت کنیم و واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی را که مردم با آنها سر و کار دارند را نادیده بگیریم.
از سوی دیگر ازدواج دستوری نیست و نمیتوان با نسخه پیچی میزان ازدواج را افزایش داد. شرایط نامطمئن به عنوان ویژگی فعلی جامعه، مانع بزرگی در مسیر ازدواج جوانان است. در حالی که آینده شغلی و شرایط کاری، نامشخص و نامعلوم است؛ نمیتوان انتظار داشت برای ازدواج اقدامی صورت گیرد.
این روزها زندگی جوانان، بی ثباتتر و با عدم قطعیت بیشتری در جریان است و شرایط نامطمئن و ناتوانی خانواده در حمایت از ازدواج فرزندان، سبب کرختی و بیحرکتی خانواده و جوانان شده و موجب نوعی مات زدگی گشته که فضای ازدواج را از خود متاثر ساخته است.
هر چند شواهد بیانگر آن است که در دورههای رواج و رونق اقتصادی، مردم بیشتر ازدواج میکنند و در دوران بحران و رکود اقتصادی، ازدواجها به تاخیر میافتد. افزایش بحرانهای سیاسی و اقتصادی و حاصل آن تورم و رکود، بر ازدواج جوانان تاثیر منفی داشته و چالشهای جدی را در این زمینه ایجاد کرده است اما تنها دلیل اقتصادی نیست و به سبک زندگب هم مربوط است.
از طرفی عدهای از کارشناسان اهمیت بیشتر مسائل فرهنگی و اجتماعی را نسبت به موانع اقتصادی و حاکمیتی در تاخیر ازدواج مطرح میکنند. آنچه مبرهن است؛ اینکه در کنار مشکلات اقتصادی، دگرگونی مناسبات و باورهای ارزشی سبب شده جوانان به شکل دیگری به ازدواج بیاندیشند. امروزه تناقضی آشکار در درون خانواده مدرن وجود دارد؛ از سویی برای تشکیل خانواده به منزله بنایی جمع گرایانه به ارزشهایی مانند وفاداری، صداقت، مسئولیت پذیری و ... نیاز است؛ از سوی دیگر توسعه ارزشهای مادی و مدرن در درون خانواده و گسترش فردگرایی، لذت خواهی، تنوع طلبی و مصرف گرایی امکان غلبه ارزشهای جمع گرایانه را کاهش میدهد؛ چنین پارادوکسی نهاد خانواده را دگرگون ساخته است.
بنابر آنچه گفته شد فرد به واسطه چالشهای مختلفی در ازدواج اعم از اجتماعی و اقتصادی تصمیم میگیرد به این مسئله کمتر فکر کند و یا نادیدهاش بگیرد. خود را به بیتوجهی میزند و وانمود میکند که رغبتی به تشکیل خانواده ندارد.
به عبارت بهتر، عوامل اقتصادی در عوامل فرهنگی ضرب شده و شرایط را پیچیدهتر می کند.
با همه اینها، ازدواج در میان جوانان ایرانی هنوز یک هدف محسوب شده و در این امید و انتظارند که روزی ازدواج خواهند کرد. واپس زدگی امروز آنها، دال بر کنارهگیری دائم از ازدواج نیست. آنان به دلیل فقدان امکانات و شرایط لازم از سویی و بنا بر مشاهدات و تجربیات خود و دیگران از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و ارتباطی به چنین نگرشی رسیده و چنین استراتژی را اتخاذ کرده اند.
واقعاً چاره کار چیست؟
ازدواج جوانان در ایران همواره یکی از مهمترین دغدغههای اجتماعی و محور گفتگوهای سیاسی بسیار بوده است. نهادهای مسئول که میتوانند در امر ازدواج به جوانان کمک کنند، فرصتهای باقیمانده را پاس بدارند، آستین همت را بالا بزنند و به ترمیم زیرساختهای جامعه بپردازند.
در این میان مسئولینی که راهکاری برای بازسازی امر اجتماعی ندارند؛ دست به دامان روشهای تکنولوژیک میشوند. به خیال خام خود با " بنگاههای همسریابی" میتوان به ازدواج با ثبات دست یافت. بنگاههایی که حتی نوع نامگذاری شان یک امر اجتماعی را به یک مسئله اقتصادی تقلیل میدهد. شاید صرفاً قصد دارند، بگویند ما برای ازدواج آسان جوانان کاری کردهایم!
ازدواج نامناسب، بستری زمینه ساز برای آسیبهای اجتماعی میباشد. بنابراین صرف ازدواج اهمیت ندارد و به جای آن باید بر ازدواج با کیفیت پایدار و همراه با رضایت مندی تاکید کرد.
این مهم را باید بپذیریم؛ ازدواج نیز مانند بسیاری از پدیدههای اجتماعی طی گذر زمان مشمول تحول شده است. تحولاتی که منجر به تغییر در سن و کارکردهای ازدواج میشود. انتظاراتی که افراد از ازدواج دارند، رفته رفته دگرگون شده و انگیزهها و چشم داشتهای جدید، جوانان را به سوی تاهل سوق میدهد و یا حتی از آن باز میدارد.اگرچه با تغییر در سبک زندگی جوامع، ظهور پدیدههایی نظیر ازدواج دیر هنگام دور از انتظار نیست؛ با اتخاذ تدابیری چون تغییر در نگرش جامعه نسبت به ازدواج، ارتقای سطح فرهنگی خانوادهها، بهبود وضعیت اقتصادی میتوان این مسئله را به حداقل رساند.
همان طور که گفته شد؛ ازدواج امری تک علتی نیست و عوامل بسیاری بر این تصمیم تاثیر گذارند. با چشم بسته نمیتوان به مقوله ازدواج نگاه کرد و صرفاً با نسخههایی چون وام ازدواج و مسکن، افراد را به ازدواج ترغیب کرد.
هرچند واقعیت این است که مجرد ماندن به خودی خود نقص نیست؛ اما زمانی که فردی تمایل به ازدواج دارد و امکان آن را پیدا نمیکند؛ این مسئله میتواند آزاردهنده و آسیب زا باشد.
در هر حال زیست مجردی جوانان چه به صورت انتخابی و آگاهانه و چه به صورت اجباری و ناآگاهانه، به سبکی از زندگی امروز انسان تبدیل شده است که فشارهای اجتماعی جامعه، شرایط را سخت تر می کند.
جوانان، دیگر از این سوال بی جواب و نخنما خسته و فراری شدهاند: "چرا ازدواج نمیکنی؟"