عملیات پیچیده امنیتی که ارتش اسرائیل علیه اعضای حزبالله انجام داد و به مجروح شدن هزاران نفر و کشته شدن دهها نفر منجر شد، موضوعی تصادفی نیست. این اقدام پس از آن انجام شد که ارتش اسرائیل اعلام کرد طرح ترور یک مقام ارشد امنیتی توسط حزبالله با استفاده از بمب «کلیماگور» را خنثی کرده است. این عملیات مرحله جدیدی از درگیری ادامهدار بین حزبالله (با آنچه در دو سطح منطقهای و لبنانی نشان میدهد) و اسرائیل که تلاش میکند پس از حادثه ۷ اکتبر ۲۰۲۳، موجودیت خود را تثبیت کند را تشکیل میدهد.
این درگیری مجموعهای از واقعیتهای میدانی را نمایان میسازد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت:
طرف اسرائیلی در میان مذاکرات، تهدیدها و تلاشها برای کنترل تنش در جبهه شمال، خواستار ارسال این پیام واضح به طرف لبنانی بود که اسرائیل توانایی ضربه زدن قوی به حزبالله را دارد بدون اینکه تلفات میدانی یا هزینههای نظامی سنگینی متحمل شود. در عین حال، اسرائیل نیاز دارد برتری خود را در برابر دشمنانش ثابت کند.
در چارچوب جنگ روانی و رویارویی مستقیم میان حزبالله و اسرائیل، بهویژه پس از شلیک موشکهای حوثیها به سمت تل آویو، اسرائیل تلاش کرد تا معادله را تغییر دهد. با نزدیک شدن به سالگرد عملیات طوفان الاقصی، اسرائیل نتوانست یحیی سنوار، رهبر جنبش حماس را ترور کند و در این راستا، با انجام انفجارهایی در لبنان سعی داشت نسخه اسرائیلی عملیات طوفان الاقصی را در لبنان پیاده کند.
ساعاتی پیش از انفجارها، خبری درباره سفر فرستاده ویژه آمریکا، «هوکشتاین»، به اسرائیل برای کاهش تنش و محدود کردن درگیریها به جنوب یا بقاع منتشر شد تا از گسترش دامنه جنگ جلوگیری کند؛ اما موضع اسرائیل نسبت به تشدید تنش قاطع بود.
با توجه به انتظارها برای آغاز عملیات نظامی زمینی یا هوایی، نتانیاهو همراه با ترور، به انجام حمله سایبری و امنیتی روی آورد. هدف این عملیات آزمایش توان لجستیکی حزبالله و ایجاد مشکلات زیرساختی بهداشتی و اجتماعی به منظور آمادهسازی یک عملیات نظامی گسترده در جنوب و بقاع بود.
این عملیات نشان داد که اسرائیل به دنبال ضربه زدن به زیرساختهای ارتباطی حزبالله است تا آن را دچار سردرگمی کند. برای غلبه بر این شوک، حزبالله نیاز به زمان طولانی دارد. با این حال، پیجرهای هدف قرار گرفته ارتباطی با ساختار نظامی حزبالله ندارند و تنها راههای ارتباطی فرماندهان را هدف قرار دادهاند.
بنابراین، دو مسئله پاسخ حزبالله به این شکست امنیتی بزرگ و اینکه آیا انفجارهای لبنان مقدمهای برای گسترش جنگ است، مطرح میشود.
قبل از جنگ، حزبالله آگاه بود که اسرائیل در چندین بُعد فعال است: سیاسی (تلاش برای جلب حمایت بینالمللی علیه حزبالله و لبنان)، رسانهای (انتشار اخبار روزانه درباره آمادگی برای گسترش عملیات نظامی) و نظامی (تشدید حملات هوایی برای وادار کردن حزبالله به تغییر موضع). اکنون، پس از انفجارهای لبنان، حزبالله خود را با چالش جدیدی روبرو میبیند و اگرچه به عدم گسترش جنگ پایبند است، باید به این اقدام پاسخ دهد.
در مقابل، اسرائیل ادعا میکند که انفجارهای لبنان مقدمهای برای آغاز عملیات نظامی زمینی به عمق منطقه جنوب لیتانی با هدف بازگرداندن شهرکنشینان شمال (فلسطین اشغالی) به منازلشان است؛ اما واقعیتهای میدانی نشان میدهد که نبرد زمینی برای اسرائیل فاجعهبار خواهد بود و دلیل آن سطح بالای آمادگی نظامی نیروهای حزبالله است.
از اینجا میتوان سفر دیوید بارنیا به اروپا و اظهاراتش در مورد بانک اهداف در مناطق متعدد لبنان را توضیح داد اما بزرگترین چالش برای نهادهای نظامی و امنیتی اسرائیل استفاده حزبالله از مناطق کوهستانی و درهای است که دسترسی به آنها برای جنگندههای اسرائیلی دشوار است.