خبرآنلاین نوشت: کاروان ایران در المپیک 2024 پاریس موفق به کسب 12 مدال شد و عملکرد درخشانی را ثبت کرد. یکی از نکات مهم المپیک پاریس، عملکرد درخشان ورزشکاران دختر بود که توانستند در تکواندو 2 مدال نقره و برنز کسب کنند و در دیگر رشتهها هم عملکرد قابل قبولی داشتند. ندا شهسواری، نماینده پینگپنگ زنان ایران در المپیک بود که سومین حضورش در این مسابقات را تجربه کرد و در کنار این موضوع پرچمدار کاروان ایران هم بود. او گرچه خیلی زود از مسابقات حذف شد ولی نمایش بسیار خوبی مقابل حریف فرانسوی خود داشت. نمایشی که البته از تلویزیون پخش نشد و همین اتفاق هم ناراحتی پرچمدار کاروان ایران را به همراه داشت.
شهسواری پس از حضور در المپیک در گفتوگویی درباره حضورش در پاریس، حواشی لباس کاروان، رقابت ناهید کیانی و کیمیا علیزاده و دیگر مسائل ورزش زنان صحبتهای جالبی را مطرح کرد.
مهم ترین محورهای گفت و گوی پرچمدار کاروان ایران در المپیک در ادامه آمده است:
*المپیک پاریس تجربه خوبی برای من بود. متاسفانه یک قرعه خیلی بدی به من خورد که با نفر اول فرانسه، کشور میزبان بازی داشتم که نفر 18 جهان و اول اروپاست. به نظرم برای اولین بازی خیلی قرعه سختی بود و اگر قبل از آن یک مسابقه انجام داده بودم، شاید در این بازی هم میتوانستم بهتر عمل کنم. از دید کارشناسان خوب بازی کردم ولی حریفم آمادگی خیلی خوبی داشت و از کشور میزبان بود و کلا خوب بازی کرد. من هم ست آخر نتیجه 10-6 جلو بودم و باختم و اگر میبردم احتمال برگشتن بازی بالا بود. هر جفتمان هم چپدست بودیم و بازی خیلی خوب میچرخید. من کمی هم آسیب جزیی داشتم و نتوانستم در نهایت بازی را ببرم.
اگر آن مسابقه را میبردم بازی بعدیام راحتتر بود
*من حتی اگر آن مسابقه را میبردم هم بازی بعدیام به نظرم راحتتر بود و به یک حریف هندی میخوردم که قبلا با او بازی کرده بودم و 3-2 شده بود. اگر بازی اول را میبردم و قرعهام راحتتر بود، میتوانستم بازی بعدی را هم ببرم و این روی رنکینگ بینالمللیام هم خیلی تاثیر داشت. چون امتیاز المپیک بالاست و هر بازی که ببری رتبه خوبی میگیری. اگر آن بازی را میبرد احتمال برد در بازی بعدی بیشتر بود. از 64 نفر به 32 تا میرفتم. پینگپنگ هم رشتهای است که واقعا سخت است و تک حذفی است و مثل خیلی از رشتهها شانس مجدد نداری. همان اول ممکن است به حریف سختی بخوری و اینطوری نیست که قرعه راحتتر داشته باشد و رشته بسیار سختی است و با یک باخت کلا کنار میروی. به همین خاطر مدال گرفتن در آن خیلی سخت است.
*خب مثلا تیم مردان ما که توانست آن مقام تاریخی را بیاورد، خب برادران عالمیان و آقای هدایی چندین سال است در لیگ فرانسه بازی میکنند. این نشان میدهد اگر بازیکن و تیمی بخواهد نتیجه خیلی خوبی بگیرد، نیاز به زمانبندی طولانی، کمپهای خارجی، حریفان تمرینی خیلی خوب دارد و لژیونر شدن خیلی مهم است. همین تغییرات را در برادران عالمیان حس کردیم. اگر دست روی دست بگذاریم و فقط در لیگ ایران بازی کنیم، آن تغییری که مدنظر است رخ نمیدهد. البته در یکی، 2 سال اخیر در بخش خانمها هم به لیگ ترکیه و آلمان میرویم که در آینده مثمر ثمر خواهد بود.
یکی از دلایلی که باعث شد سهمیه بگیرم، این بود که 2-3 سال پشت هم در ترکیه بازی کردم
*تا حدودی شرایط فراهم شده و بازیکنها خارج بازی میکنند و چون حریفان بیشتر و قویتری خارج هستند خودش باعث انگیزه هم میشود که تمرینات بیشتری داشته باشند. یکی از دلایلی که باعث شد من سهمیه بگیرم، این بود که 2-3 سال پشت هم در ترکیه بازی کردم که بازیکنان روسیه و رومانی و مصر را میگیرد و خب باعث شد با نفرات مختلف مسابقه دهم و سهمیه بگیرم.
*شرایط درآمدی در ترکیه مثل ایران است و مدل باشگاهی است. پول آنها به لیر است و کمی از ایران مبلغ بالاتری دارد ولی چون تعداد تیمها زیاد است، تعداد دورها و بازیها بیشتر است و هر 20 روز یک بار مسابقه داریم و باعث میشود بازیکن همیشه در آمادگی باشد و 7-8 ماه در سال در پیک باشد.
*میانگین درآمد در ایران در بخش خانمها خیلی کم است و سال پیش که در سایپا بودم و بالاترین قرارداد را داشتم، 150 میلیون تومان بود. حالا امسال خیلی صحبت کردم که رشته ما المپیکی است و باید قراردادها بالاتر برود و شاید امسال نهایتا 2 برابر شود ولی با این تورم و هزینههایی که ما داریم به نظرم جوابگو نیست. ترکیه هم تقریبا همین است و کمی بیشتر میشود.
ورزش هم صنعت است و باید ورزشکاران را بیمه میکردند
*اگر ما از 7 صبح تا بعد از ظهر سر کار باشیم نمیتوانیم به تمرینات حرفهای برسیم. پینگپنگ جزو رشتههایی است که باید حتما صبح و عصر تمرین کنی و زمان طولانی میخواهد. اگر کار دیگر کنیم از شرایط حرفهای دور میشویم. دغدغه ما هم همین است و من از المپیک لندن همیشه از وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک درخواست داشتم ما را بیمه کنند. ما هم به نوعی کارمند محسوب میشویم و من 22-23 سال است که عضو تیم ملی هستم و باید بیمه میشدم. ورزش هم صنعت است و باید ورزشکاران را بیمه میکردند. حداقل میشد المپیکیها را بیمه کنند. بالاخره کلی از درس و خوشیها گذشتیم و مگر چند المپیکی در ایران وجود دارد. ما این درخواست را دادیم و همیشه گفتند بررسی میشود. دغدغه ما این است که اگر روزی ورزش را کنار بگذاریم باید چه کار کنیم؟ شاید یکی از دلایل بزرگی که باعث میشود تمرکزمان به آن شکل روی مسابقه نباشد و نتوانیم با دل و جان کار کنیم، همین دغدغههاست. باید به این فکر کنیم نکند آسیب ببینم و نتوانم پینگپنگ بازی کنم.
*من چند سال پیش برای المپیک ریو 15 روز کمپ چین بودم و کلا در آن آکادمی زندگی میکنند و در ماه چند روز به خانه میرفتند. دغدغه چیزی را نداشتند و لیگهایشان به قدری خوب هست که کلا به عنوان یک شغل به آن نگاه کنند. درس هم میخواندند و دغدغهای نداشتند.
باید همیشه خودت را در اوج نگه داری تا نتیجه بگیری
*باید اول از همه از نظر جسمی همیشه خودت را در آمادگی نگه داری و تکنیکهای خودت را هر روز آپدیت کنی. نمیتوانی 10-12 سال از یک تکنیک استفاده کنی و هر روز مدلهای جدیدی به بازیها اضافه میشود و اگر من همان سبک قدیمی 10 سال پیش را بازی میکردم، قطعا نمیتوانستم نتیجه بگیرم و به المپیک بروم. برنامهریزی و تمرینات مستمر میخواهد که با علم روز دنیا پیش بروی و باید همیشه خودت را در اوج نگه داری تا نتیجه بگیری.
*من 2 ماه قبل از المپیک که سهمیه گرفتم خیلی خوشحال شدم که برای سومین بار سهمیه گرفتهام و بعد که متوجه شدم پرچمدار هم هستم، خوشحالیام 2 برابر شد. چون پرچمداری کشورت یک غرور خاصی دارد و حس غرور ملی را به من داد و خیلی خوشحال بودم پرچمدار کشورم هستم. مراسم افتتاحیه این دوره هم کمی متفاوت بود و در قایق برگزار شد و به نظر من جالب بود. از یک نظر شاید بگوییم خیلی در دید مردم و تماشاگران نبود ولی ایده جالب و متفاوتی بود. خدا را شکر میکنم پرچمدار بودم.
میزبانی پاریس خلاهایی داشت
*من چون روز بعد افتتاحیه بازی داشتم، بعد از مراسم پرچم خیلی از ما ورزشکاران ایرانی زود برگشتیم و تا آخر نبودیم. ایرادش این بود که باران آمد و خیس شدیم و جایی را ترتیب ندادند که ورزشکاران بتوانند خیس نشوند و هوا هم سرد شده بود. تنها ایرادش همین بود ولی بعدش مراسم را نمیدانم چطور پیشرفت و اطلاعی از انتقادات ندارم. کلا میزبانی پاریس خلاهایی داشت و از نظر حمل و نقل و دهکده مشکلاتی بود. مثلا هر یک ساعت ماشین میآمد و وقتی پر میشد ماشین دیگری نبود. من در المپیک لندن و ریو هم بودم و غذاها خیلی مناسب بود ولی اینجا ضعیفتر بود.
*من فقط میدانستم لباسمان سفید است و خیلی دیر به ما رسید. ما با بچهها و خانم فصیحی میگفتیم که کاش حداقل یک پرچم ایران روی آستین بود که از این سادگی در بیاید. گفتند اینها پرستاران هستند. با یک طرح پرچم یا تغییر در رنگبندی بهتر میشد.
*ورزشکاران در المپیک خیلی استرس مسابقات را دارند. از این سمت مردم انتقاد میکردند و خودمان هم میدانستیم لباس خیلی ساده است و چیزی بود که پیش آمد و همیشه نمیتوانی با شرایط بجنگی. از این سمت استرس مسابقات هم هست و انتقادات مردم و اینها باعث شد به مهسا فشار بیاید و درد دل کرد که کمی سوءتفاهم پیش آمد که حل شد. امیدوارم المپیک بعدی لباس کاروان ایران و شرایطش بهتر باشد.
خیلی ناراحت شدم که مسابقه به این مهمی که یکی از مهمترین مسابقات زندگیام بود، پخش نشد
*خیلی ناراحت شدم که مسابقه به این مهمی که یکی از مهمترین مسابقات زندگیام بود، پخش نشد. یادم هست مسابقات بدمینتون المپیک توکیو در قسمت زنان هم پخش شده بود. از چند نفر هم پرسیدم. آنها هم همین پوشش را داشتند. من خیلی از این موضوع ناراحت شدم. بعد هم در اینستاگرام دیدم بعضیها گفتند فوتبال با داور زن خارجی پخش شده و با اینکه حجاب مورد نظر صداوسیما را نداشته و چطور مسابقه شما پخش نشده است. من خودم بیشتر از همه ناراحت شدم. دوست داشتم پخش شود چون از نظر رسانهای هم خیلی تاثیر داشت و حتی بعدش باعث میشد مخاطبان پینگپنگ زیاد شود. خیلی از مردم روی پینگپنگ زنان شاید این ذهنیت را داشته باشند که سطح پایینی دارد ولی اگر پخش میشد، متوجه میشدند پا به پای آقایان بازی میکنیم و علاقهمندی خانمها هم بیشتر میشد. روی باشگاههایی که میخواستند در لیگ حضور پیدا کنند هم میتوانست تاثیر بگذارد و کلا رسانه خیلی تاثیر دارد.
*به نظرم ما راهی را برای خانمها باز کردیم که باید دور بعد بهتر از ما عمل کنند. در شروع سخت است از سدی عبور کنی و مثلا به المپیک برسی و خوب بازی کنی. به نظر من هر نسلی که میگذرد باید بهتر از ما عمل کنند. به نظرم ما به وظیفهمان عمل کردیم و توانستیم راه را برای جوانها باز کنیم. به آنها نشان دادیم هر چیزی ممکن است و اراده قوی و تمرینات مستمر میخواهد. باید هدف بگذارند و تلاش کنند به آن برسند و هیچ چیزی غیرممکن نیست.
کیانی و علیزاده خیلی کشورشان را دوست دارند و از نظر من فرقی نمیکرد کدام برنده شوند
*ناهید کیانی و کیمیا علیزاده 2 ایرانی بودند که باهم بازی داشتند و من هر 2 را دوست دارم و اینطوری نبود که بگویم دوست دارم کدام یک برنده شود چون به نظرم هر 2 ایرانی بودند. میدانم هر 2 بازیکن خیلی کشورشان را دوست دارند و از نظر من فرقی نمیکرد کدام برنده شوند چون در نهایت ایرانی هستند. خوشحال شدم 2 ایرانی روی سکو رفتند چون 2 مقام المپیکی خیلی خوب کسب شد و در فرانسه بازتاب خوبی داشت و سر و صدا کرد که چقدر ایرانیها خوب مدال گرفتند و درخشیدند.
*هر دو نفر روی سکو هم دیگر رو بغل کردند و نشان دادند که هیچ مشکلی با هم ندارند که صحنه بسیار قشنگی بود. ناهید و کیمیا دوستان قدیمی هم هستند و به نظر من کار درستی نبود که گزارشگر یا رسانه ها بخواهد این دو را مقابل هم قرار دهد.
منطقی این است که در همان رشته تربیت بدنی درس بخوانیم
*قاعده و منطق این است که شما در همان رشتهای که فعالیت می کنید درس بخوانید. ما ورزشکار حرفهای هستیم قطعا نمی توانیم هم ورزش حرفه ای داشته باشیم و هم رشتهای مانند پزشکی را بخوانیم. نه پزشکی و نه حتی رشته های ساده تر. به نظر من منطقی این است که در همان رشته تربیت بدنی درس بخوانیم.
*به نظر من ورزشکاران نباید با هم درگیری پیدا کنند یا رشته همدیگر را زیر سوال ببرند. هر کسی در هر رشتهای زحمت می کشد و هر رشته ای سختی خودش را دارد و هر کسی می گوید رشته من سخت تر است. مبینا هم از روی بچگی این حرف را زد و شاید اگر بیشتر فکر می کرد این حرف را نمیزد.
*برای من مدال المپیک یا جهانی ارزشمندتر از هر چیزی است، اگر از نظر مالی بخواهیم نگاه کنیم مدرک پزشکی قطعا ارزش بالایی دارد اما از نظر خودم و دید شخصی حاضرم یک مدال جهانی یا المپیک در کارنامه داشته باشد. مبینا را دیگر همه ایران می شناسند اما دکتر در ایران بسیار زیاد است و همه آنها را نمی شناسند.
*من اگر مدال می گرفتم همان مطالبه معمول که هر مدال آوری خواهد داشت را داشتم و یکی بحث بیمه که گفتم.
*از المپیک لندن که من انتخاب شدم 4 نماینده از ایران دعوت شدند و به مسابقات رفتیم و از این 4 نفر یک نفر انتخاب می شود. در پاریس 2 نماینده از هر کشور انتخاب می شد و به مسابقات می رفت و با بازیکنان آسیای میانه مسابقه می داد. که خدارو شکر من در همه مسابقات اول شدم و مستقیم سهمیه کسب کردند حالا اینکه یه عده می گویند چرا فرد دیگری را نمی فرستند المپیک انتصابی نیست، انتخابی است. پینگ پنگ بین بازیکنان آسیای میانه مسابقه برگزار می شود و نفرات اول به المپیک خواهد رسید. از این موضوع هم من ناراحت شدم که بعضی ها کامنت می گذارند که چرا به جای شما یک جوان 20 ساله به مسابقات نمی رود؟ مشکل این است که جوان 20 ساله باید در انتخابی اول شود بعد به المپیک برود، خوشبختانه من هر سه دوره را خودم انتخاب شدم. مثلا رومانی یکی از کشورهای پیشرو در این رشته نفر اولش هم سن خودم است در لوکزامبورگ خانمی هست که 60 سالش هست و جز یکی از بهترین پینگ پنگ بازان دنیاست و در المپیک نیز در رتبه های بالا قرار گرفت. در این رشته اصلا بحث سن نیست، فقط باید بدن جوابگو باشد و علمت را آپدیت کنی.
من در 9 سالگی به این رشته علاقمند شدم آن هم کار رسانه بود
*من در 9 سالگی به این رشته علاقمند شدم. آن هم کار رسانه بود، یک تبلیغی در آن زمان پخش می شد که راکت و توپ های اسفنجی بود و من هم دوست داشتم از آن ها داشته باشم و به مادرم گفتم برایم بخرد و او هم برایم یک راکت آماتور گرفت و کم کم وارد این رشته شدم. همان زمان بود که در مدرسه معلم ورزش وقتی بازی من را دید اسمم را برای مسابقات استانی رد کرد و موفق شدم هم در استان و هم در کشور مقام کسب کنم و اولین بار که در مسابقات انتخابی تیم ملی شرکت کردم 5 نفر را می خواستند و من هم پنجم شدم و این شروع داستان من در پینگ پنگ بود.
*حرف پایانی اینکه هر کسی در هر رشته ای که علاقه دارد آن را ادامه دهد، مثلا اگر کسی ورزش را دوست دارد آن را جدی دنبال کند و اگر به درس علاقه دارد آن را با جدیت دنبال کند و تنها راه موفقیت استفاده از فرصت هاست. ورزش حرفه ای سختی زیادی دارد و شما نباید نا امید شوید هیچ وقت دست از تلاش برندارید و قطعا نتیجه تلاششان را خواهند دید.