شهرداد روحانی در اطلاعات نوشت: زندهیاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن (1304 ـ 1401) یکی از نویسندگان و روشنفکران کشورمان بود که آثار بسیار ارزشمندی در زمینه ادبیات، فرهنگ و تاریخ از خود بر جای گذاشت، و خدمات بسیار ارزندهای به فرهنگ ایران انجام داد که بر هیچکس پوشیده نیست. او نویسندهای بود که در حساسترین مقاطع تاریخی ایران قلم در دست داشت و مینوشت و مهم این بود که از تعصب، جزماندیشی و آرمانشهرگرایی پرهیز داشت.
اگر به نوشتههای پرشمار او نگاهی بیفکنیم، آشکار است که قلب او همواره برای ایران میتپید و عشق سرشاری به میهن خود داشت؛ با وجود این، هیجانات رایج در آثارش جایی ندارند و چنانکه خود تأکید داشت، مدیون غرب نیز بود و از فرهنگ و تمدن نوین جهانی بسیار آموخته بود. او که در دانشگاه سوربن و در رشته حقوق تحصیل کرده بود، فقط مدت اندکی در دادگستری کار کرد و بیش از هر چیزی،در طول عمرش به کار تدریس و نویسندگی پرداخت.
از کتابهای پربار او میتوان به «ایران را از یاد نبریم»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد»، «هشدار روزگار»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سخنها را بشنویم»، «چهار سخنگوی وجدان ایران» و... اشاره داشت که هر کدام سرشار از نکتهها، تحلیلها، نقدها و آموزههایی عمیق هستند.
خوشبختانه او سرگذشت خود را هم در کتابی چهارجلدی با نام «روزها» به نگارش درآورده است و ما با خواندن این کتاب، با زندگی او و تحلیلهایی که از وقایع تاریخی دارد، آشنایی مییابیم. با این حال، برای شناختنِ جایگاه بزرگ فرهنگی او لازم است که هم آثارش را بخوانیم و هم از گفتهها و نوشتههای افراد صاحبنظر بهرهمند شویم.
اخلاقگرایی، واقعنگری و وطندوستی
یکی از کتابهای بسیار خواندنی دکتر اسلامی ندوشن، کتاب «شهرزاد قصهگو»ست و در همین کتاب گزارشِ گفتگویی با استاد مصطفی ملکیان منتشر شده که به نظرم برای آشنایی با شخصیت و افکار دکتر اسلامی ندوشن مطلب قابل توجهی است؛ زیرا در آن ابعاد مختلف فکری او تبیین شده و پیش روی خوانندگان قرار گرفته است.
استاد ملکیان که خود از اندیشمندان است، سه ویژگی برای دکتر اسلامی ندوشن قائل است: اخلاقگرایی، واقعنگری و وطندوستی . ملکیان در تعریف ویژگی سوم میگوید:«من بیشتر دلم میخواهد از آن تعبیر کنم به وطندوستی، و نمیخواهم از آن تعبیر کنم به ناسیونالیسم و ناسیونالیسم ایرانی. تأکید بر فرهنگ و تمدن ایرانی، برای برگرفتن نقاط قوت این فرهنگ و تمدن. به تعبیر دیگری، به یادآوردن میراث گذشته برای کسانی که در معرض این هستند که این میراث را فراموش کنند. البته وقتی شما میراث گذشته فرهنگ و تمدنتان را به دیگران گوشزد میکنید، ممکن است بر مؤلفهها و عناصر مختلف آن فرهنگ و تمدن تأکید کنید، باز در اینجا هم دکتر اسلامی ندوشن بیشتر بر مؤلفه اخلاق و ادب در فرهنگ و تمدن ما تأکید میکند.
میشود تأکید کرد بر معماری یک فرهنگ و تمدن، و به طور کلیتر بر هنر یک فرهنگ و تمدن؛ میشود بر فنّاوری یک فرهنگ و تمدن تأکید کرد؛ میشود بر علومی که در آن فرهنگ و تمدن پدید آمدهاند، یا بالیدهاند یا به اوج رسیدهاند، تأکید کرد و البته بر چیزهای دیگری در یک فرهنگ و تمدن.
اما دکتر اسلامی ندوشن وقتی بر فرهنگ و تمدن گذشته ما ایرانیان و میراث فرهنگی ما تأکید میکند، بیشتر بر اخلاقِ برآمده از فرهنگ و تمدن ایرانی تأکید میکند و از این جهت وطندوستی دکتر اسلامی ندوشن نیز همراستاست با اخلاقگرایی او. وقتی که آثار کسانی مثل فردوسی، حافظ، سعدی یا مولانا را مورد بررسی قرار میدهد و خوانندگان را تشویق میکند که به آثار این بزرگان رجوع کنند، باز جنبه اخلاقیای که در آثار این بزرگان هست، مورد تأکید اوست.
بنابراین به صورت خلاصه میتوانم بگویم که من سه ویژگی در روشنفکری دکتر اسلامی ندوشن میبینم: اخلاقگرایی، واقعنگری و وطندوستی و گمان نمیکنم این سه مؤلفه در آثار منتشر شده ایشان با هم ناسازگاری هم پیدا کرده باشند.»
و باز به قول ایشان، روشنفکری دکتر اسلامی ندوشن، ریشه در سنت فرهنگی خود ما دارد و مردم ما با این سنت خوگر و خوگیر شدهاند؛ بنابراین کسی که سخن خودش را به فردوسی، سعدی، حافظ و خیام مستند میکند، مردم را با سخن آشنایی مواجه میکند، و مردم سخن عجیب و غریب و بیگانهای از او نمیشنوند.
آزاداندیشی
یکی دیگر از نکات مهم در شناخت دکتر اسلامی ندوشن، آزاداندیشی اوست که اسیر ایسمهای رایج زمانه نبود و قلم خود را در راه بیان حقیقت به کار میگرفت. در کتاب «شهرزاد قصهگو» چنین آمده است:«او ایدئولوژیکاندیش نیست. وقتی شما ایدئولوژیکاندیش باشید، کم کم مخاطبان شما اعضای پیوسته به ایدئولوژی خودتان میشوند و کم کم شما یک فرقه درست میکنید و مخاطبان شما آهسته آهسته همان کسانی هستند که در همان فرقه شما به سر میبرند.
کسانی که در این فرقه نیستند، کم کم از اطراف شما پراکنده میشوند. ایشان واقعاً ایدئولوژیکاندیش نیست و بر این نکته خیلی باید تأکید کرد. بنابراین همه میتوانند مخاطبان او باشند، چه ایرانیِ مسلمان، چه ایرانیِ مسیحی، چه ایرانیِ یهودی، چه ایرانیِ مادی، چه ایرانیِ معنوی، چه ایرانیِ شیعی، چه ایرانیِ سنی، چه ایرانیِ دارای گرایشهای سوسیالیستی، چه ایرانیِ دارای گرایشهای لیبرالی، همه میتوانند سخن او را دریابند و حتی با او همدلی کنند. اما اگر یک سوسیالیست جازم و متعصب بود، یا یک لیبرال جازم و متعصب بود، بخش چشمگیری از مخاطبان خودش را از دست میداد. این ایدئولوژیکنبودن هم طیف مخاطبان او را گستردهتر کرده است.»
سخن آخر اینکه ما برای رشد و بالندگی فرهنگ ایران نیاز داریم که هم با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنایی یابیم و هم به قول دکتر اسلامی ندوشن از ارزشها و آموزههای فرهنگ و تمدن غرب غفلت نورزیم. به تعبیری با دو بال پرواز کنیم تا به تدریج از حجم گرفتاریها و مشکلاتی که داریم، کاسته شود. خواندن آثار اسلامی ندوشن، کمک بزرگی میکند تا مردم ایران و به ویژه نسل جوان ما اخلاقی، وطندوست و واقعگرا شوند و مهمتر از هر چیز اینکه ایران را از یاد نبرند.