چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۷
نظرات: ۰
۰
-

یک کارشناس معتقد است که اگر آمار کاربران اینستاگرام و مخاطبان ماهواره را با بینندگان تلویزیون مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که صداوسیما در زمانه حداقلی خودش نفس می‌کشد. حالا اینکه چرا بودجه‌های حداکثری به آن می‌دهند دیگر مناسبات سیاسی است و ربطی به مناسبات کارشناسانه ندارد.

خبرآنلاین نوشت: پیمان جبلی، رئیس سازمان صدا و سیما روز چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ در حاشیه هیأت دولت در جمع خبرنگاران گفته بود: «همکاران ما در سازمان یک تلاش بسیار پیچیده و شبانه روزی را در ماه‌های اخیر انجام دادند که ما بتوانیم به تعداد ۲۰۰ کانال انتخاباتی به تعداد حوزه های انتخابیه در اختیار نامزدها قرار دهیم.»

تقریبا یک فصل از انتخابات مجلس گذشته است و حالا به دلیل سانحه سقوط هلی کوپتر رئیس جمهور به همراه هیات همراه، قرار شد دولت چهاردهم حدود یکسال زودتر از موعد مقرر فعالیت خود را آغاز کند و در همین راستا نیز قرار است در کمتر از یک ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود.

در این میان کاندیداها حتی پیش از تایید صلاحیت کار تبلیغات خودشان را بسیار جدی آغاز کردند در شبکه ایکس مطلب می‌گذارند، در تلگرام ویدیو منتشر می‌کنند اما خبری از حضور آن‌ها در تلویزیون یا آن ۲۰۰ شبکه نیست و به همان میزان که در فضای تلویزیون حضور کمرنگی دارند درشبکه های اجتماعی بسیار پر قدرت فعالیت می‌کنند. به قول امیرحسین علم‌الهدی، کارشناس و منتقد که با او درباره این ماجرا صحبت کردیم: «بحث انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس کاملا متفاوت است. در انتخابات ریاست جمهوری نهایتا ۶ تا ۸ نفر تایید صلاحیت می‌شوند و قرار نیست که ۲۰۰ نفر انتخاب بشوند و منطقی است که نیازی به استفاده از آن ۲۰۰ کانال نباشد؛ البته زمانی که نیاز بود و از آن کانال‌ها استفاده شد هم آماری از بازخورد و میزان تاثیر گذاری آن کانال‌ها در انتخابات مجلس ارائه نشد.»

به همین بهانه با علم‌الهدی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

حدود سه ماه پیش و برای انتخابات مجلس ۲۰۰ کانال راه اندازی شد، اصلا صداوسیما توانست با آن کانال‌ها تاثیری در بدنه جامعه بگذارد؟

از آنجایی که اساسا همه به دنبال نمایش هستند، هیچ‌کس به دنبال این ماجرا نیست که صداوسیما چگونه می‌تواند در بدنه جامعه تاثیرگذار باشد و همزمان با این ماجرا هم مرجعیت خبری و رسانه‌ای خودش را از دست داده است.

درگام اول باید بپذیریم که ساختار انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس متفاوت است. اما اینکه تلویزیون چگونه می‌تواند ضریب نفوذش را بالا ببرد، این عنصر مسئله‌ای است که تا اطلاع‌ثانوی کسی نمی‌تواند جواب آن را بدهد.

چرا پاسخی برای آن وجود ندارد؟

چون در حال حاضر تلویزیون و ساختار رسانه‌ای آن در میان مردم از پایین‌ترین محبوبیت ممکن برخوردار است. در حوزه کاندیداهای ریاست جمهوری هم باید دید که تلویزیون چند درصد از وظیفه پوشش اخبار و اهداف کاندیداها را بر عهده می‌گیرد، اما اینکه انتظار داشته باشیم تلویزیون باعث ایجاد شور و حرارت در انتخابات شود، اصلا انتظار درست و منطقی‌ای نیست، چون چنین اتفاقی رخ نخواهد داد، همانطور که در انتخابات مجلس با آن میزان کانال این اتفاق رخ نداد.

می‌توانیم تقصیر را متوجه خود نماینده‌ها بدانیم که تبلیغاتشان را در تلویزیون انجام نمی‌دهند و سراغ سوشال مدیا می‌روند؟

آن‌ها برای تبلیغات سراغ شبکه‌های اجتماعی می‌روند چون ضریب نفوذ آن‌ها نسبت به تلویزیون بیشتر است و طبیعتا هر نامزد برای معرفی خودش و برای برندینگ باید برنامه‌های مخصوص به خودش را داشته باشد که بخشی از آن به تلویزیون، بخش دیگر به شبکه اجتماعی و مقداری از آن هم به سفرهای استانی ارتباط دارد.

پس در این میان بحث هدر رفت بودجه برای راه‌اندازی ۲۰۰ کانال تلویزیونی چه می‌شود؟

این موضوع اصلا مهم نیست وقتی شما با دستگاهی مواجهی که ضریب نفوذ حداکثری ندارد، باید به حداقل‌ها بسنده کنید. در شرایط فعلی هم طبیعی است که وقتی یک دستگاهی حداقل‌ها را دارد، حداکثر بودجه به او تخصیص داده شود. از اساس، مناسبات تخصیص بودجه، کارشناسانه و مدیریتی نیست و بیشتر جنبه سیاسی دارد و وقتی با این جنبه به آن بودجه داده می‌شود دیگر نمی‌توان با نگاه کارشناسانه به آن پرداخت‌.

اصلا سوال اصلی اینجاست، سازمانی که ضریب نفوذ آن تا این اندازه پایین است چگونه می‌تواند این مقدار از افزایش بودجه سالانه را به خود اختصاص دهد؟

 

ابتدای جمله قبلی گفتید که از این به بعد باید فقط در زمینه حداقل‌ها از صداوسیما توقع داشته باشیم، این حداقل‌هایی که به آن اشاره می‌کنید چیست؟

تلویزیون تنها کاری که در زمینه رعایت حداقل‌ها باید انجام دهد این است که فقط یک مقدار به شعور مخاطب احترام بگذارد، وارد حداکثرها نمی‌شویم. واقعیت ماجرا این است که در همه جای دنیا شبکه‌های تلویزیونی عمدتا کوچک شده‌اند؛ یعنی شما کشوری را پیدا نمی‌کنید که ۶۰ شبکه داشته باشد، عمدتا تلویزیون در حوزه اخبار و رسانه‌ها کارکرد دارد و سعی می‌کند که چابک‌تر و کوچک‌تر باشد تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد، ولی وقتی بدنه حجیم و لَخت می‌شود، یکدفعه تعداد کارمندان به ۵۰ هزارنفر هم می‌رسد و انواع و اقسام خورده فرمایش‌های سیاسی و غیره مطرح می‌شود، دیگر انتظار کار حداکثری که هیچ ، انتظار کار حداقلی هم نباید از تلویزیون داشته باشیم.

در حال حاضر تلویزیون دچار رکود مدیریتی شده و مدیرانش دیگر به روزمرگی رسیدند و فقط تلاش می‌کند تا آنتن‌شان را پر کنند، حالا اینکه آنتن با چه مختصات و با چه کیفیتی پر شود ‌اهمیتی ندارد، چون مدیران دید بلندمدت ندارند، در چنین موقعیتی است که ساختار یک رسانه به سمت یک جناح سیاسی حداقلی حرکت می‌کند، دیگر نباید منتظر واکنش مثبت حداکثری مردم بود.

تلویزیون به دلیل نوع ساختار و نوع تفکرش تا اطلاع‌ثانوی در اختیار حداقل جامعه است و آنجا که نگاه جناحی حداقلی به یک ساختار رسانه‌ای غالب می‌شود، کسی که مغلوب این نگاه می‌شود اکثریت جامعه است و در مقابل آن‌ها هم برای دسترسی به اخبار و سرگرمی به شبکه‌های دیگر وارد می‌شود.

شما آمار کاربران اینستاگرام و مخاطبان ماهواره را با بینندگان تلویزیون مقایسه کنید متوجه می‌شوید که صدا و سیما در زمانه حداقلی خودش نفس می‌کشد. حالا اینکه چرا بودجه‌های حداکثری به آن می‌دهند دیگر مناسبات سیاسی است و ربطی به مناسبات کارشناسانه ندارد.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی