شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۵
نظرات: ۰
۰
-

خبر ساخت سریالی درباره محمدرضا پهلوی توسط شرکت‌های آمریکایی حرف و حدیث‌های بسیاری در رسانه‌ها ایجاد کرده است.

فرهیختگان نوشت: این روزها انتشار اخباری از ساخت سریالی آمریکایی درباره محمدرضا پهلوی که گفته می‌شود با الگوبرداری از سریال موفق «تاج» محصول نتفلیکس به تولید خواهد رسید، نگرانی‌هایی را به وجود آورده، خصوصا با توجه به آنکه توسط شرکت‌های آمریکایی و خارج از حوزه نفوذ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا سازمان صداوسیما تولید و پخش خواهد شد و در زمینه روایت تاریخ، ممکن است با مناقشات یا حتی تحریف‌هایی همراه باشد. مشابه اتفاقی که طی هفته‌های اخیر بر سر سریال «حشاشین» محصول 2024 مصر رخ داد و حواشی‌ای را در داخل ایران ایجاد کرد.

ما چه داریم جز «معمای شاه»؟
نگرانی یادشده وقتی بیشتر می‌شود که نگاهی به سابقه سینما و تلویزیون ایران در روایت مسائل تاریخ معاصر به‌ویژه تاریخ سیاسی رژیم پهلوی بیندازیم. در تاریخ صنعت هنرهای نمایشی ایران، محصولات متعددی درباره آن ایام وجود دارد که بخش کوچکی از آنها با تصویرسازی از سران رژیم پهلوی، مستقیما به تاریخ سیاسی این ایام می‌پردازند. یکی از پرسروصداترین و نزدیک‌ترین عناوین این دست آثار را می‌توان سریال «معمای شاه» ساخته محمدرضا ورزی دانست که حدود یک‌دهه پیش به پخش رسید و بیراه نیست اگر بگوییم تا امروز بیش از هر اثر دیگر، به درون دربار پهلوی دوم سرک کشیده است. معمای شاه که در 95 قسمت و با رده «الف ویژه» به تولید رسید، خصوصا در قسمت‌های نخست بینندگان فراوانی را جذب کرد، ولی در ادامه با واکنش‌هایی یکسره منفی مواجه شد و درنهایت به‌سختی شکست خورد. مهم‌ترین عارضه این سریال که در برخی محصولات شکست‌خورده مشابه نیز دیده می‌شود، مستقیم‌گویی و شعارزدگی است که در تاروپود ساختار، قصه و دیالوگ‌های سریال تنیده شده بود و مخاطب سیما را پس‌زد. با وجود دقت فراوان در چهره‌پردازی و هزینه قابل‌توجه در طراحی واقع‌گرایانه صحنه و لباس، معمای شاه بسیار مورد انتقاد واقع شد و پیروی آن از کلیشه‌های محصولات تاریخی و ضعف شدید آن در قصه‌پردازی، این سریال را به اثری تبدیل کرد که مدیران سال‌های بعد رسانه ملی، آن را دیگر در برنامه بازپخش قرار ندهند.

هجوم مستند برای تحریف
مستقیم‌گویی محمدرضا ورزی در معمای شاه و بعضی از دیگر آثار تاریخی وی، در شرایطی رخ داد که مخاطب ایرانی از همان ایام و بلکه پیش از آن، تحت بمباران تبلیغاتی شبکه‌های ماهواره‌ای خصوصا شبکه من‌وتو درباره تاریخ رژیم پهلوی قرار داشت و نسل‌های جوان با فیلم‌های مستندی مواجه بودند که با رعایت ظرافت‌هایی روایی، به تحریف تاریخ و نمایش تصویری روتوش‌شده از حکومت سابق می‌پرداختند. به علاوه، بینندگان آگاهی داشتند که در صنعت نمایش کشور خصوصا سازمان صداوسیما، باید و نبایدهای مشخصی در روایت پهلوی وجود دارد و بسیاری از مخاطبان، با عینک بدبینی به محصولات داخلی می‌نگریستند.

یک ظرفیت فوق‌العاده
به‌جز معمای شاه، به‌سختی می‌توان محصولی سینمایی یا تلویزیونی در ایران یافت که درباره سران رژیم پهلوی درام‌پردازی کرده باشد. به همین دلیل است که با وجود تولید این محصول عظیم و پرهزینه، در روایت دراماتیک سران حکومت پهلوی، خلأ روایت داستانی وجود دارد. این درحالی است که ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای پرداخت روایت دراماتیک از این ایام هست. سینماگران ایرانی برای دور زدن محدودیت‌ها، معمولا بسیار کم به سران حکومت پهلوی نزدیک شده‌اند و تاریخ اجتماعی را بیشتر در پیوند با وقایع سیاسی روایت کرده‌اند که ازجمله این آثار می‌توان به محصولات ماندگاری چون «سرزمین مادری»، «در چشم باد»، «هزاردستان»، «کیف انگلیسی»، «روزگار قریب»، «مدار صفر درجه»، «شهرزاد» و «خاتون» اشاره کرد. اغلب این سریال‌ها به روایت شخصیت‌های تخیلی پرداخته‌اند و گاه درخلال روایت، برخی سران حکومت را به شکل گذری تصویر کرده‌اند.

بنابراین روشن است که اگرچه سینماگران ایرانی توان ساخت محصولات جذاب را در این ایام دارند، اما بنابر برخی دلایل، این امکان تاکنون چندان فعال نشده است. این درحالی است که سینما، تلویزیون و نمایش خانگی در ایران البته طی یک دهه اخیر، شمار زیادی از قصه‌های واقعی را خصوصا در ژانرهای محبوبی چون جاسوسی، اکشن و جنگی ساخته است. استقبال از آثاری چون «شبی که ماه کامل شد»، «روز صفر»، «بیبدن»، «علف‌زار»، «موقعیت مهدی»، «تنگه ابوقریب» و... از تشنگی مخاطب برای تماشای قصه‌های واقعی حکایت دارد. حال باید پرسید چرا این ظرفیت به سوی روایت تاریخ سیاسی کشور هدایت نمی‌شود؟

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی