خبرآنلاین نوشت: «بهترین شاگردانم از ایران مهاجرت کردند.» این جمله رضا ملکزاده است، وزیر اسبق بهداشت که مهمان کافه خبر بود، او هم سالهای انقلاب فرهنگی را تجربه کرده و هم در سالهای اخیر خودش تا مرز اخراج از دانشگاه پیش رفته، میگوید: «همانهایی که آدمها را از دانشگاه اخراج میکردند حالا سرکار آمدهاند.» بهتعبیر او سیستم گزینشها از ابتدا در جمهوری اسلامی غلط بوده و در سالهایی که مسئولیت داشته تلاش کرده تا افراد محروم از کار و تحصیل را به دانشگاه برگرداند.
ملکزاده در بحران شیوع ویروس کرونا معاون وزیر بهداشت بود، اما خودش میگوید دل خوشی از آن روزها ندارد و فقط «تلخی»ها برایش بهیاد مانده است، عجله برای استفاده از واکسنهای تولید داخل در همهگیری کرونا از نقدهای او به سعید نمکی، وزیر سابق بهداشت بود، اختلاف نظری که سبب شد او از وزارتخانه برود، اما صحبتهایش درباره سابقه اخراج 40 نفر از استادان دانشگاه علوم پزشکی یکبار دیگر نام او را به سر زبانها انداخت، معتقد است بهخاطر همین ناملایمتیها پزشکان از کشور مهاجرت میکنند، مهاجرتی که بهتعبیر ملکزاده به وضعیت بحرانی رسیده است.
وزیر اسبق بهداشت در این گفتوگو به مشکلات اقتصادی در کشور اشاره میکند و معتقد است کسانیکه اصلاً برجام را نخواندند مانع از اجرای آن شدند، او دستاوردهای ظریف، وزیر سابق امور خارجه را تحسین میکند و میگوید: «آقایانی که الان سرکار هستند در زمان انتخابات میگفتند ۹۰ درصد مشکلات از بیمدیریتی و ۱۰ درصد آن بهخاطر تحریم است، حالا که خودشان آمدند میفهمند که تحریم چه ضربهای زده است.»
مهم ترین محورهای این گفت و گو را بخوانید:
*من در دانشگاه شیراز به عنوان معاون دانشکده پزشکی و معاون دانشگاه بودم که در یک روند دو سه ساله رئیس دانشگاه شدم و پنج سال هم رئیس دانشگاه ماندم. متاسفانه در آن زمان تفکری در دانشگاه حاکم شد که هم استادان و هم دانشجویانی که متفاوت فکر میکردند را اخراج کرد. من با این اقدامات مخالفت کردم، حتی وقتی رئیس دانشگاه شدم حکم اخراج یکسری از استادان که توسط افراد تندرو اخراج شده بودند را امضا نکردم، آن روزها نزدیک به ۲۰۰ دانشجو اخراج شدند اما وقتی من رئیس دانشگاه شدم همه آن دانشجوها را برگرداندم. ولی متاسفانه خیلی از استادانی که اخراج شدند به آمریکا رفتند و الان یک شخصیت علمی بزرگ در دنیا هستند، البته من از آنها برای برگشت به دانشگاه دعوت کردم و تعدادیشان که در ایران بودند برگشتند و کسانیکه از ایران خارج شدند به دانشگاه برنگشتند، با این وجود ما یک مراسم برگزار کردیم و آنها را دعوت کردیم، برای هرکدامشان یک کتاب نوشتیم، من هنوزم خودم را مدیون آن استادها میدانم، یکی از دردناکتریم دوران زندگی من زمانی بود که دیدم این استادان را از دانشگاه اخراج کردند، هرچقدر من با مسئولین آن زمان دانشگاه صحبت کردم که از اخراج این استادان منصرفشان کنم اما موفق نشدم.
*تاریخ خیلی مواقع تکرار میشود. من بعد از ریاست دانشگاه شیراز معاون وزارت بهداشت شدم، آن موقع دکتر فاضل وزیر بودند، سال ۱۳۶۸ ایشان من را به عنوان معاون آموزشی وزارت بهداشت به این وزارتخانه دعوت کردند، وقتی مسئولیت گرفتم دیدم همین مسئله در وزارت بهداشت هم رخ داده است، صلاحیت نزدیک به ۳۰۰ نفر از بهترین فارغالتحصیلان پزشکی توسط یک کمیته گزینش رد شده بود تا آنها نتوانند در دوره تخصص ادامه تحصیل دهند، من اولین کاری که کردم این بود که مجدد پرونده این افراد را بررسی کردم و تقریباً تمام آنها را به دانشگاه برگرداندیم، فقط بعضی از آنها که مهاجرت کرده بودند برنگشتند اما ۲۸۰ نفر از آنها که در گزینش رد شده بودند با اقدام مجدد من بهعنوان مسئول گزینش به دانشگاه برگشتند. برخی از آنها الان تبدیل به بهترین متخصصان شدهاند حتی رئیس یک بیمارستان شدند و دارند به مردم خدمت میکنند.
*در تمام عمرم با تندروی و حدف آدمها مخالفت کردم اما متاسفانه الان همانهایی که همیشه تندروی میکنند حاکم شدهاند و با من هم همین کار را انجام دادند. دهه هفتاد من خودم وزیر بودم و آن دوره همهاش مراسم تجلیل از پزشکان داشتیم، در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و روحانی واقعا ما این مشکلات را نداشتیم، اما از زمان این دولت مجدد شروع شده است و شبیه حذف کردن اساتید در سالهای انقلاب فرهنگی است. این حذف کردن ها چند دلیل دارد، یکی از این دلایل حسادت است. حسادت در کشور ما یک پدیده تاریخی است، افرادی مانند امیرکبیر به خاطر حسادت کشته شدند درحالیکه بیشترین خدمت را کرده بودند. علت دیگر تنگ نظری است، شما اگر میخواهید مملکتی را درست کنید اساس یک مملکت آدمهای آن بهویژه افراد با سواد و با استعداد هستند، یک آدم دانشمند از یک چاه نفت برای کشور اهمیت بیشتری دارد، این همه هزینه میکنند تا بتوانند از یک چاه نفت بهرهبرداری کنند اما یک استاد را نمیتوانند در دانشگاه تحمل کنند، بنابراین دلیل سوم این است آقایان تحمل شنیدن انتقاد را ندارند، درحالیکه افراد متعهد و دلسوز هرجا ایرادی ببینند نقد میکنند، برخی از مدیران دوست دارند اطرافیانشان بله قربان گو باشند، بنابراین ترکیبی از حسادت، نادانی و عدم انتقاد پذیری سبب این مسائل میشود.
*من بیش از ۴۲ سال در نظام جمهوری اسلامی خدمت کردم و همیشه آرزو داشتم ما کشوری آباد داشته باشیم، دانشگاههای ما آباد باشند و بهترین تحقیقات را انجام دهیم، چیزیکه من را به اندوه میکشاند این است که چرا همه آنچه که ما برای آبادانی و پیشرفت کشور درست کردیم بعضیها آن نمیفهمند و بعضیها آن را تخریب میکنند، این درد جانسوزی است.
*بهترین شاگردهایی که در این مملکت تربیت کردم مهاجرت کردند، وقتی از آنها میپرسیم چرا مهاجرت میکنید پاسخ میدهند با شما که این همه خدمت کردهاید این برخوردها میشود پس قرار است با ما چه برخوردی کنند. هر فرد دانشمند و باسوادی که ما از دست میدهیم یک خسران عظیم است اما متاسفانه این آقایانی که این روزها آمدهاند اصلاً چنین خسرانی را درک نمیکنند. ما در چهل سال گذشته تلاش کردیم نظام سلامت را ارتقا بدهیم، الان هم یکی از افتخارات جمهوری اسلامی نظام سلامت است، ما توانستیم شبکههای بهداشتی درمانی را در نقاط مختلف کشور مستقر کنیم، بهترین پزشکان را در ایران تربیت کردیم و بهترین جراحیها را انجام دادیم، روزهایی بود که ما در کشور پیوند کبد نداشتیم آن روزها مجبور بودیم با خانواده این بیماران صحبت کنیم که برای بیمار شما کاری نمیشود کرد او را خانه ببرید تا حداقل در آرامش فوت کند، آن روزها آقای دکتر ملک حسینی و تیم همراهشان را به بهترین مرکز پیوند کبد دنیا فرستادیم، بعد از سه ماه دوره دیدن به شیراز برگشتند و پیوند کبد در ایران میسر شد. اولین مریضی که پیوند کبد شد من وزیر بودم، به شیراز رفتم و چقدر خوشحال بودم که در ایران چنین کاری انجام دادیم، از این مرکز پیوند حمایت کردیم، در یک سال پیوند کبد شیراز رتبه یک دنیا شد. درحالیکه ما الان با بحران نا امیدی مواجه هستیم، وقتی جوانان میبینند که با افراد خدمت کرده اینطور برخورد میشود امید از آنها گرفته میشود و بدترین اتفاق این است که دانشجوها در حین تحصیل ناامید شوند.
*آقایانی که الان سرکار هستند در زمان انتخابات میگفتند ۹۰ درصد مشکلات از بیمدیریتی و ۱۰ درصد آن بهخاطر تحریم است، حالا که خودشان آمدند میفهمند که تحریم چه ضربهای زده است، هر روز ما میبینیم که نا امیدی دارد بیشتر میشود، واقعاً آن کاری که ما در برجام انجام دادیم بینظیر بود، رفتیم با همه قدرتهای دنیا پشت یک میز نشستیم و با کارهایی که دکتر ظریف انجام داد افتخاری به دست آمد، اما متاسفانه افرادی که اصلاً برجام را نخواندند با آن مخالفت کردند تا یک پیمان افتخارآمیز برای ایران زیر سوال برود، وضعیت تحریمها بهشکلی شده که هر روز وضعیت کشور تغییر میکند و این نا امیدیها را تشدید کرده است.
*من همیشه سعی کردم در ایران کار علمی و درست انجام بدهیم و از چیزی که سلامت مردم را تخریب میکند پرهیز کنیم، اما وقتی مشاهده کردم ایشان (نمکی – وزیر بهداشت) کارهای اشتباهی انجام میدهد احساس کردم وزارتخانه دیگر جایگاه من نیست و آن انتقادات را خیلی صریح به ایشان گفتم، البته قبل از نوشتن انتقاداتم حضوراً به ایشان گفتم. آقای نمکی کسی بود که وقتی من وزیر بودم از او دعوت کردم تا معاون بهداشتی من شود، در آن دوره هم کارهای خوبی انجام داد اما متاسفانه وقتی خودش مسئولیت گرفت ایرادات خیلی متعددی بودجود آورد. مثلاً شما وقتی میخواهید بگویید یک دارو برای مردم مناسب است باید آن را درست مطالعه کنید و شواهد علمی داشته باشید، من زمانیکه احساس کردم ایشان در جهت منافع ملی و سلامت مردم حرکت نمیکند به خودم گفتم دیگر در آن مجموعه جایگاهی ندارم. نظر من این بود که اگر ما یک واکسنی را در ایران تولید کردیم اول باید آن را تست کنیم تا مطمئن شویم این واکسن ایمنی ایجاد میکند، اما اینها بعضی مواقع میخواستند یک چیزی درست کنند و بدون بررسی بگویند این واکسن است. البته برخی از واکسنهایی که در ایران تولید شد تا حدودی مراحل را گذراند. ما واقعا توانایی تولید واکسن داریم و در گذشته هم واکسن تولید کردهایم اما نباید عجله کنیم، وقتی با یک بیماری مانند کرونا مواجه هستیم اول میتوانیم از خارج واکسنهای تست شده وارد کنیم و در این فاصله هم خودمان مراحل تولید واکسن داخلی را سپری کنیم و بعد از آن استفاده کنیم.
*همه وزرای بهداشت تاثیرات خوبی گذاشتند، دکتر مرندی شبکههای بهداشتی درمانی را بوجود آوردند، دکتر پزشکیان هم تلاش زیادی کردند که این دستاورد را حفظ کنند، خانم دستجردی هم در حفظ این دستاوردها تلاش کردند، دکتر قاضی زاده هاشمی یکی از بهترین وزرای بهداشت بود، کارهای اساسی زیادی انجام داد، خیلی از بیمارستانها را نوسازی کرد، نظام شبکه را قوی کرد، خودم هم تلاش کردم همین کارها را انجام بدهم، تعداد خانههای بهداشت را اضافه کردم. در زمان من استفاده از شیر مادر خیلی تبلیغ شد و کمک کرد که در مصرف شیر خشک صرفهجویی کنیم، مثلاً حدود ۵۰ میلیون دلار صرفه جویی شد، با کلی تلاش از این ۵۰ میلیون دلار برای ساختن خانههای بهداشت استفاده کردیم. من وقتی وزیر بودم حتی یک پنجشنبه و جمعه در خانه نبودم. آرزو میکنیم این دولت قدردان زحمتهایی که در گذشته انجام شده باشد، دستاوردها برای افراد نیست برای کل نظام است، باید اینها را حفظ و تقویت کرد تا سلامت را در کشور بالا ببریم.
*امروز یکی از مهمترین شاخصهای سلامت که ما در آن عقب هستیم مرگ زودرس است، آدمها باید بیشتر از ۷۰ سال عمر کنند و در این سن سالم باشند، نزدیک به ۴۵ درصد از ایرانیان زیر ۷۰ سال عمر میکنند. ما تحقیقاتی انجام دادیم که میتوانیم جلوی مرگ زودرس را بگیریم و آرزوی من این است که این مسئله محقق شود و امید زندگی در کشور به ۸۵ سال برسد و در این سن همه سلامت باشند. همانطور که ما از سلامت کودکان مراقب میکنیم و قد و وزن آنها را بررسی میکنیم در سن ۳۵ تا ۴۰ سالکی یکبار دیگر باید سلامت افراد را بررسی کنیم و اینبار بهجای دور سر دور شکم آنها را اندازه بگیریم، چراکه یکی از علل مرگ زودرس بزرگ شدن شکم است. فشار و چربی خون این گروه سنی را باید بررسی کنیم، متاسفانه ۵۰ درصد ایرانیان وقتی به سن ۵۰ سالگی میرسند فشار خون دارند، ۶۰ درصد ایرانیان چربی خون بالایی دارند، وقتی فشار خون و چربی خون بالا بهطور همزمان در فردی باشد سبب چربی زودرس میشود، همه اینها را میشود کنترل کرد و یکی از آرزوهای من این است که روزی ما بتوانیم برای ایران همه این کارها را انجام دهیم.
*به چند دلیل نظام سلامت در کشور ما دارد تهدید میشود، یکی از آن عوامل این است که تعرفههای پزشکی را واقعی نمیکنند، ما باید تعرفه پزشکان را واقعی کنیم و در مقابل بیمهها را تقویت کنیم تا پرداخت هزینههای درمان از جیب مردم کم شود، تعرفهها باید در حدی باشد تا فردی که پزشک شد بتواند زندگی کند. پسر خودم فوق تخصص گوارش است و الان در نیشابور کار میکند، این جوان به اتفاق خانواده نیاز به رهن کردن یک خانه دارد، پول رهن خانه در نیشابور ۷۰۰ میلیون تومان است، شاید حقوق آن نهایت ۲۰ میلیون تومان باشد، با این درآمد واقعا میشود اجاره خانه داد و زندگی کرد؟ یکی از دلایلی که آدمها وارد دوره تخصص نمیشوند همین است، باید طوری با جامعه پزشکی برخورد کرد که آنها احساس آرامش و امنیت کنند، احساس کنند وقتی فارغالتحصیل شدند میتوانند در این مملکت کار کنند، کارهایی بود که در گذشته انجام شد و ما الان در نقاط مختلف ایران پزشکهای بسیار خوبی داریم که مردم فقیر را معالجه میکنند، اما برخوردهای تلخی که با جامعه پزشکی میشود گویی قدر این داشتهها را نمیدانند.
*الان تصمیماتی که برای فرزند آوری گرفته میشود بخشی از آن براساس یک خرد جمعی صحیح نیست، ما باید واقعیتهایی را بپذیریم، واقعیت این است که وقتی زنان باسواد میشوند دیگر ۵ فرزند به دنیا نمیآورند، یکی از دلایل اصلی کاهش فرزند آوری باسواد شدن زنان است، الان خیلی از آنان شغل دارند. از طرفی وقتی جوانان نتوانند خانه بخرند یا اجاره کنند چگونه میتوانند بچهدار شوند، با حقوقی که دریافت میکند پول پوشک بچه را ندارد بپردازد، نیاز داریم تصمیمات سلامت مبتنی بر خرد جمعی و واقع بینی باشد، بههمین دلیل است که قانون جوانی جمعیت را تصویب کردیم اما تعداد زاد و ولد در کشور ما امسال کمتر از پارسال بود.
*ایران همیشه کشور بزرگی بوده است، توانسته پشت یک میز با بزرگترین کشورهای دنیا بنشیند و تحریمها را بردارد، اما متاسفانه یکسری افراد با این مخالف هستند. این افرد از اول انقلاب هم بودند، فقط فرقش این است که اول سرکار نبودند اما حالا همانهایی که آدمها را از دانشگاه اخراج میکردند سرکار آمدهاند. شما توجه کنید با تصمیمی که شورای نگهبان گرفت و یک فردی مثل علی لاریجانی، شخصیتی که میشود با او حرف زد را حذف کرد نتیجه این روزها بهترین از این نمیشود.