به گزارش «اطلاعات آنلاین»، استاد علوم ارتباطات معتقد است نسخه جامعی برای زندگی افراد نمیتوان پیچید و جوانان هریک باید خود برای زندگیشان مسیر درست را انتخاب کنند. نهمین قسمت «سپنج» به گفتوگوی علی درستکار با دکتر شهیندخت خوارزمی، روانشناس و استاد ارتباطات و نظریه پرداز حوزه کیفیت زندگی، درباره تفاوت های انسان با دیگر مخلوقات و مشقات تغییر وضع موجود اختصاص داشت.
خوارزمی در این برنامه با اشاره به توسعه علم و ناکافی بودن آن برای انسان بیان کرد: بشر با امید به اینکه علم میتواند همه مشکلات را حل کند، وارد قرن بیستم شد. از درون علم جریانی به اسم تکنولوژی شکل گرفت. اواسط قرن بیستم، اوج امیدواری بشر است به آینده، با همین حس، بشر این قرن را تمام میکند و وارد قرن بیست و یک میشود، جالب اینجاست که در همان دهه اول قرن بیست و یک، یک شوک آگاهی به او وارد میشود. این شوک چه بود؟ این بود که متوجه میشود که علم و تکنولوژی نه تنها برایش رستگاری و آسایش خیال به ارمغان نیاورده و نه تنها مانع بخشی از وجودش که جنگ افروزی است نشده، بلکه برعکس. وقتی شما به دو دهه اول قرن 21 را نگاه کنید، میبینید که سرشار از خشونت و توحش است.
او افزود: این به آن معناست که آن امیدها واهی بوده، یعنی بشر با توهم وارد قرن بیست و یکم شد. مواجهه با واقعیتهایی که این توهم را برایش آشکار کرد، باعث شد تا دو اتفاق عجیب بیفتد؛ یکی امیدش به آینده کمرنگ شود و دیگری هم ایمانش به این عظمت و شکوه پایدار انسان افول کند. الان هم که نگاه میکنیم میبینیم همه ما کم و بیش با این شوک درگیر هستیم و از خودمان سوال میکنیم که مثلاً چرا این اتفاق در اوکراین افتاد و ... .
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به شکلگیری هوش مصنوعی تصریح کرد: آن تکنولوژی که وعده بهبود زندگی بشر را داده بود، یکدفعه چالشهای بنیادینی را مطرح میکند. با چه؟ با پدیدار شدن پدیدهای به اسم هوش مصنوعی که کار را به جایی میرساند که نه تنها خود کشورها، دولتها و حکمرانان بلکه خود سازندگان و خالقان این تکنولوژی نگران میشوند چرا چیزی را خلق کردند که مثل غولی از شیشه درآمده و دیگر نمیتوانند آن را به شیشه برگردانند. پیامدهای آن را نمیفهمند و وقتی که چیزی را نمیفهمید، نمیتوانید آن را کنترل کنید. این وضع بشر معاصر است.
خوارزمی در بخش دیگری از برنامه «سپنج» با تأکید بر اینکه هر انسانی خودش سرنوشتش را تعیین میکند، خاطرنشان کرد: من نمیتوانم تعریفی از زندگی و معنای آن ارائه دهم که برای همه گروههای سنی قابل پذیرش باشد. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که هر کسی برای زندگیاش، نسخه خودش را میپیچد و هرکسی معنای زندگیاش را خودش میابد، من فقط میتوانم معرفت و تجربهای که کسب کردم را منتقل کنم، با این فرض که این تجربه ممکن است برای دیگری سودمند نباشد. در این بین تنها حرفی که میتوانم بزنم این است که مراقب باش، یأس و ترس مثل یک سم است؛ اول از همه وجود خودت را مسموم میکند، بعد دیگری را.
وی ادامه داد: با امید، شهامت و شجاعت را جایگزین آن کن، آن هم در هر شرایطی. اتفاقی که امروز هم آن را در جوانان میبینیم.