عصرایران نوشت: با گذشت چند هفته از طرح ادعاهایی علیه آیت الله کاظم صدیقی درباره دراختیارگرفتن زمین حوزه علمیه ازگل در شمال تهران، اما همچنان درباره این ادعا توضیح قطعی، کافی، کامل و قانع کننده منتشر نشده است.
نه شخص صدیقی چنین کرده و به انبوه سوالات پاسخ داده و نه سازمانهای رسمی و مسوول، وارد ماجرا شده اند. کاظم صدیقی و حوزه علمیه تحت مدیریتش به عنوان دو مظنون این ادعاها نیز هربار لب به سخن گشوده اند و بیانیهای داده اند بر حجم ابهامات و تناقضات افزوده اند و سوالات را بیشتر و ادعاها علیه خود را تقویت کرده اند.
از زمانی که صدیقی در نخستین واکنش گفت امضایش را جعل کرده اند تا زمین گران قیمت را به نامش کنند و فضای توییتر و شبکههای اجتماعی را از تعجب و شگفتی، منفجر کرد تا وقتی که منتقدان را به راه انداختن "الم شنگه" و "شرارت" متهم کرد چیزی جز شک و تردید نیافرید. شک و تردیدهایی که به کفه ادعاها و اتهامات اضافه کرد تا سنگین و سنگینتر شوند.
حوزه علمیه ازگل چند بیانیه داد و آیت الله صدیقی هم آخرین بار قبول کرد غفلت کرده و از همه جز مردم عذرخواهی کرد، اما نه ابهامی رفع کردند نه سوالی از انبوه سوالات پاسخ داده شد و نه شفافیتی رقم خورد تا فقط ابهامات، بزرگ و بزرگتر شوند و ادعاها و اتهامات نزد افکار عمومی، بی پاسخ بمانند.ای کاش صدیقی همانگونه که در مصاحبه یکطرفه با صداوسیما گلایه کرده بود خود نزد محکمه میرفت و طلب میکرد درباره ادعاها بررسی کنند.ای کاش توضیحات شفاف، کامل و قانع کننده میداد تا پرونده این ابهام بسته شود، اما او هیچ کدام را انتخاب نکرد. او ابهام را انتخاب کرد. ابهام باقی ماند و روز به روز بزرگ و بزرگتر شد تا مردم در ذهن و فکر خود، جوابی برای سوالات و ادعاها بیابند. جوابهایی متمایل به ابهام... ابهامی نزدیک به ادعاها.
اینکه در آینده چه میشود اینکه واقعیت ماجرا چه بوده نمیدانم، اما این را میدانم که کاظم صدیقی، ابهام را انتخاب کرد و این یعنی تایید ادعاها نزد افکارعمومی. این یعنی پیروزی ادعا کننده در برابر آین الله صدیقی در میدان افکار عمومی؛ و این انتخاب خود خود کاظم صدیقی بود.