عصر ایران نوشت: آقای کاظم صدیقی امام جمعۀ موقت تهران و ریاست عالیۀ ستاد امر به معروف و نهی از منکر و متولی مدرسۀ علمیۀ ازگل - مشهور به حوزۀ علمیۀ امام خمینی- گفتهاند از انتقال اسناد مالکیت زمین/ باغ منتقل شده به مدرسۀ علمیۀ ازگل به شرکتی با سهامداری خود و فرزندانشان اطلاع نداشتهاند و فردی با جعل امضا این کار را انجام داده است.
حمل بر صحت میکنیم. همیشه شعبان، یک بار هم رمضان. شنیده بودیم همواره افراد به نفع خودشان سند جعل میکنند، حالا لابد یک بار هم کسی بی هیچ منفعتی به سود دیگری این کار را انجام داده است. بسیار خوب! آدمی با وجنات و حسنات جناب آقای صدیقی که سخن ناصادقانه نمیگوید. بنابراین جا دارد ایشان ۴ کار انجام دهند:
۱. به جای این که خبرنگار تلویزیون نزد ایشان برود و هاج و واج او را بنگرد و هیچ سؤالی هم برای او پیش نیاید تا طرح کند خود حاج آقا صدیقی یک کنفرانس خبری ترتیب دهد و ترجیحا در همان محل مدرسۀ علمیۀ ازگل تا خبرنگاران مختلف بتوانند ابهامات و سؤالات خود را مطرح کنند و ایشان هم پاسخ دهد. آن بنده خدا خبرنگار تلویزیون هم باشد منتها تنها برای این که میکروفون را برای آقای صدیقی نگاه دارد.
۲. اگر مصاحبه واقعی -و نه فقط با میکروفون صدا وسیما - برای ایشان دشوار است چون گفتهاند از این قضیه – انتقال سند ملک مدرسۀ علمیه به شرکت خودشان - واقعاً اطلاع نداشته جا دارد از کسی که اطلاع داده (یاشار سلطانی، روزنامهنگار تحقیقی) تشکر کند که اطلاع داده است. کار سادهای که هر یک از ما هنگام اطلاع از امری که اطلاع نداشتیم انجام میدهیم. به استاد اخلاق نباید درس اخلاق داد ولی اگر واقعا اطلاع نداشتهاند و یکی پیدا شده و اطلاع داده تا این دین بر گردنشان نباشد قاعدتا باید تشکر کنند و بگویند: فرزندم! خبر نداشتم. ممنون که اطلاع دادی. سند را به نام مدرسۀ علمیه یا به قول خودشان حوزۀ علمیه برمیگردانم.
۳. کار سوم همان جملۀ آخر بند بالاست. برگرداندن سند به نام مدرسۀ علمیۀ ازگل و انتشار آن. در بیانیه جدید اشاراتی شده ولی بهتر است تصاویر و اسناد هم منتشر شوند. چون ظاهرا قرار بوده این محل به تربیتهای پیشحوزوی نوجوانان اختصاص یابد و با همان مجموعه مرتبط است یعنی قرار بوده باشد. استحضار دارند به لحاظ حقوقی صرف اعلام در مجمع عمومی کفایت نمیکند.
۴. این که چه نیازی به افزودن باغ ۴۲۰۰ متری بوده و مهمتر: چگونه به تملک حوزۀ تحت تولیت ایشان درآمده هم اگر در توضیحات آقای صدیقی بیاید، بد نیست.
در بیانیۀ جدیدالانتشار البته آورده اند هدف، جذب نوجوانان و جوانان برای ورود به حوزۀ علمیه بوده است. وقتی خود مدرسۀ علمیه، نوجوانان و جوانان را جذب می کند چه ضرورتی داشته یک جای دیگر درست کنند تا آنان را آمادۀ ورود به مدرسۀ علمیه کنند؟! مگر در همان مدرسۀ علمیه و به قول خودشان حوزۀ علمیه نوجوانان و جوانان جذب نمیشوند؟ دبستان نیست که پیشدبستانی بخواهد! به جای مدرسه علمیه می گویند حوزه علمیه تا برای آن مدرسه تازه توجیهی بیابند؟!
فقرۀ اصلی اما همان تشکر از اطلاعدهنده است. همان گونه که وقتی یادمان میرود چراغ خودرو را حین پیاده شدن خاموش کنیم یا خبر نداریم چرخ آن کمباد یا پنچر است و کسی به ما اطلاع میدهد تشکر میکنیم.