خبر آنلاین نوشت: محسن اسماعیلی، کاندیدای لیست جامعه روحانیت مبارز در انتخابات خبرگان ششم، که سابق ۱۸ سال حضور در شورای نگهبان را داشته است، با انتقاد از نحوه بررسی صلاحیت ها می گوید: من در شورای نگهبان بودم، دیدم و حضور داشتم، حدس نیست. بعضی از افراد بودند اگر مثلاً چک یک کاندیدایی برگشت میخورد میگفتند این شخص التزام به نظام ندارد، میگفتیم چطور؟ میگفتند چک بلامحل کشیده. میگفتیم برگشت چک اصلاً مساوی با چک بلامحل نیست. ضمن اینکه تازه چک بلامحل هم کشیده باشد این دلیل بر عدم التزام نیست. ولی تصورش این بود که چون چک این طرف برگشت خورده بنابراین وی التزام به قوانین و مقررات ندارد.
وی افزود: تا این اندازه بحث را توسعه میدادند در حالی که زندگی روزمره این جور نیست. طرف با صاحبخانهاش دعوایش میشود، او میرود شکایت میکند، این حتی محکوم میشود ولی این محکومیت که مانع از حضور در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نمیشود.
این نماینده فعلی مجلس خبرگان گفت: خلاصه عرض من این است که معیارهای غیرقابل تفسیر ذهنی را باید تا جایی که میتوانیم به معیارهای کمّی و ریاضی تبدیل کنیم و این امر با توجه به پیشرفت علم ممکن است، فقط باید همت کرد و این کار را انجام داد تا این سرمایه عظیم اعتماد عمومی مخدوش نشود.
اسماعیلی ادامه داد: یک مثال بزنم؛ الان شورای نگهبان با افتخار اعلام میکند که ما رکورد شکستهایم و اینقدر تعداد افرادی را که رد شده بودند، تایید کردیم. ۷۵ درصد تایید کردهایم. انصافاً هم همین جوری است. یعنی منی که آنجا حضور داشتم میدانم که این دوره تعداد تایید شدهها خیلی بالاتر بود اما من یک سوال دارم. اینهایی که بعد از رد شدن، تایید شدند، آیا اینها صلاحیت ندارند و تایید شدند؟ یا صلاحیت داشتند و بیخود رد شده بودند؟
کاندیدای انتخابات خبرگان ششم گفت: اگر در مراحل قبلی به درستی اینها رد صلاحیت شدند، دیگر نباید تایید شوند و حتماً شورای نگهبان این کار را نمیکند. پس این رقم بالا نشان میدهد که آن رد صلاحیتهای قبلی درست نبوده. این فکر نمیکنم قابل انکار باشد و قابل فهم است. مگر اینکه یک کسی معتقد باشد این تایید صلاحیتها غلط است که قطعاً این طور نیست. فلذا بایستی همه را تایید میکردند اگر این طور بود. همین این یک هشدار است که درصد بالایی از کسانی که صلاحیت داشتند به هر دلیل در مراحل قبلی رد شده بودند و اگر شورای نگهبان این همت را نمیکرد، اسامی اینها در رد شدهها باقی میماند. آیا این موضوع به ما تکلیف نمیکند که در وقت فراغت بنشینیم یک آسیبشناسی کنیم که چه شد که در مراحل قبلی این درصد بالا مثلاً التزام به نظام و رهبری نداشتند و بعد پیدا کردند؟! در این فاصله که اتفاقی نیفتاده است. این خودش علامت مهمی است و به ما هشدار میدهد