اطلاعات نوشت: متاسفم که باید اذعان کنم که افغانستان به عنوان یک میراث شوم برای ایالات متحده و مهد تولد طولانی ترین جنگ آمریکا ، چگونه و تا چه اندازه سریع از بحثهای عمومی در میان محافل رسمی و غیر رسمی سیاسی امنیتی ایالات متحده کنار گذاشته شد، اما شاید این موضوع قابل درک باشد چون طبیعی است که در جهان همیشه درگیریهای دیگری نیز یا وجود دارد یا به وجود میآید. جنگ ها و منازعات دیگری هم اتفاق می افتد؛افغانستان نیزاز قاعده مستثنی نیست.
افغان ها تقریبا در تمامی سال های پس از 1979، در یک جنگ دائمی زیست می کنند. میلیون ها نفر مجبور به ترک کاشانه یا وطن خود شده اند.
طی چندین دهه مداخلات خارجی در این کشور بحران زده اتفاق افتاده و همگی به شکست انجامیده و در این میان افغان ها و همسایگان افغانستان را مجبور کرده است که با عواقب این دخالت های خارجی زندگی کنند.
امروز به ظاهر طولانی ترین جنگ آمریکا یعنی نبرد افغانستان به پایان رسیده است. اکنون سفارت آمریکا در کابل خالی است و این موضوع هر روز یادآور این است که چگونه واشنگتن از زمان خروج ارتش ایالات متحده در سال 2021 به دنبال منزوی کردن افغانستان بوده است.
واشنگتن این کار را در تلاش برای تحت فشار قرار دادن طالبان که قدرت را در افغانستان به دست گرفته بود و با هدف تعدیل دیدگاه های این گروه از جمله تعهد به حقوق زنان انجام داده است. البته تشکیل یک دولت با مشارکت همه اقوام و گروه ها و رسیدگی به نقض حقوق بشر نیز از اهداف اعلام شده برای تحت فشار قرار دادن طالبان از سوی آمریکا اعلام شده است.این راهبرد تازه نیست و می دانیم در اولین دورهای که طالبان در قدرت بود این تاکتیک آزموده شد و البته نتیجه معکوس هم داد.
باید پذیرفت که سفارتخانه های خالی غربی نمیتواند دختران افغان را به مدرسه بازگرداند یا مشارکت زنان را در جامعه افزایش دهد.
در عوض، تلاش برای انزوای روزافزون طالبان تنها به منزوی کردن افغانها کمک کرده است و بسیاری از آنها احساس تنهایی و تلخ تراز آن بیپناهی میکنند.زمان آن فرا رسیده است که بپذیریم سیاست های گذشته آمریکا شکست خورده است و ایالات متحده و متحدانش باید مسیر خود را تغییر دهند و متعهد به تعامل بیشتر با کابل شوند که این مهم میتواند به رسیدن به درک بهتری از واقعیات افغانستان منجر شود.
در کنار مقدار زیادی کمک های بشردوستانه که واشنگتن ارائه می کند، زمان آن فرا رسیده است که آمریکا به افغانستان و 40 میلیون نفری که در آنجا زندگی می کنند بازگردد. واشنگتن باید سفارت خود را در کابل بازگشایی کند و متعهد به تعامل با افغانها شود.
افغان ها باید بدانند که ایالات متحده و دیگران آنجا حضور دارند و می توانند به آنها دلگرم باشند.
من به عنوان یک روزنامه نگار که دهه ها در افغانستان کار کرده است، این کشور را در جنگ های متعدد آن دیده ام و شاهد نتایج سیاست های شکست خورده پی در پی بوده ام. من دیدم که بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی تلاش کردند تا برخی از باهوشترین و تحصیلکردهترین افراد افغانستان را تخلیه کنند. من آخرین هواپیمای ایالات متحده را تماشا کردم که در سال 2021 از میدان کابل خارج شد و اینگونه جنگ پایان یافت و طالبان به قدرت بازگشت.در آن زمان فکر میکردم که آیا جهان روزی میتواند افغانستان را بهخاطر اینکه کشوری مهم است ببیند و آیا روزی فرا خواهد رسید که افغانها در جامعه بین المللی دیده شوند؟
منظور من دیده شدن نه فقط نخبگان کابل نشین و مهاجران، بلکه تمامی افغانهایی است که در روستاها ، شهرها و مزارع بسیار دور دست زندگی می کنند.زمانی که طالبان از سال 1996 تا 2001ً افغانستان را کنترل میکرد، واشنگتن، سازمان ملل و سایرین سختگیری های زیادی در قبال رهبران طالبان اعمال کردند وبه آنها فهماندند که اگر آرزوی به رسمیت شناخته شدن را دارند باید استانداردها را رعایت کنند.
در آن زمان به طالبان گفته شد که دختران را آموزش و به تولید مواد مخدر پایان دهند و اسامه بن لادن را که از بهار 1996 در آنجا زندگی می کرد،اخراج کنند.اما تحریمهای ایالات متحده و سازمان ملل متحد افغانستان را به بن بست کشانده و کسانی هم که در میان طالبان میخواستند با جهان تعامل و چشماندازی برای کشور خود داشته باشند ، به حاشیه رانده شدهاند.مهمتر از همه، برخی از اعضای طالبان از حضور جنگجویان خارجی در کشورشان حمایت نکردند.
همانطور که در آن زمان گزارش دادم، معاون وقت وزارت کشور طالبان، به من گفت که در سالهای قبل از حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 به آمریکا با یک دیپلمات آمریکایی و یک عضور سازمان سیا در کشور همسایه یعنی پاکستان برای کمک به اخراج جنگجویان خارجی تماس گرفته ، اما گویا درآن زمان با مخالفت آنها مواجه شده بود.
معاون وقت کنسولگری ایالات متحده در شهر پیشاور پاکستان، بعداً در صحبت با من تأیید کرد که او با معاون وقت وزارت کشور طالبان ملاقات کرده که در آن دیدار عضو سازمان سیا هم حضور داشته است.
پیتر مک ایلوین به عنوان یک مقام رسمی نیز بعداً صحبت های معاون وقت وزارت کشور طالبان در این مورد را تایید کرد.آمریکا در سالهای پس از خروج شوروی در سال 1989، زمانی که سفارت خود را بست، بر افغانستان تمرکز نداشت.
این مهم باعث شد واشنگتن نسبت به آنچه پیش از 11 سپتامبر در آنجا در حال برنامه ریزی بود بی خبر بماند. در دو سال گذشته، واشنگتن سیاست مشابهی را دنبال کرده است و از بازگشت دیپلماتیک به کابل امتناع می کند و فکر می کند می تواند با وعده به رسمیت شناختن بین المللی طالبان، سران حکام کابل را برای آموزش دختران تحت فشار قرار دهد اما باز هم شاهدیم این انگاره در حال شکست است.در مشاهدات خود در مورد طالبان از سال 2021، متوجه شدم که محافظهکارترین رهبران طالبان اکنون قاطعتر شدهاند و حاضرند از انزوای مردم خود برای محکمتر کردن حکومتشان بهره ببرند.
البته آمریکا با طالبان در برخی موارد صحبت می کند. مقامات ایالات متحده با رهبران طالبان در قطر، دیدار کرده اند. توماس وست، فرستاده ویژه واشنگتن با طالبان در قطر دیدار کرده است تا در مورد موضوعاتی مانند آموزش برای دختران و کمکهای بشردوستانه گفتگو کند و با رهبران همسایگان افغانستان و کشورهای خاورمیانه و اروپا دیدارهایی داشته است.اما نظارت از راه دور است. این استراتژی تنها به چند افغان صدای اعتراض می دهد. این بدان معناست که مقامات ایالات متحده نمی شنوند، نمی بینند یا درک نمی کنند که چه اتفاقی در میدان در حال وقوع است.
سازمان ملل متحد از زمان به قدرت رسیدن طالبان در این کشور حضور ثابتی داشته است و نزدیک به 20 کشور از جمله ژاپن، چین، روسیه و برخی کشورهای خاورمیانه در دو سال گذشته به نوعی حضور دیپلماتیک خود را در این کشور حفظ کرده یا ایجاد کرده اند.
تا زمانی که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی این کار را انجام ندهند، مردمی در افغانستان وجود خواهند داشت که احساس تنهایی می کنند و نمی توانند تغییراتی را که فقط خودشان می توانند ایجاد کنند را ببینند.
توجه به این نکته ضروری است که طالبان از درون جامعه افغانستان آمده است. این بدان معنا نیست که همه افغانها از محدودیتهای بیامان بر دختران و زنان حمایت میکنند، اما به این معناست که پیمودن راهی به جلو نیاز به درک عمیقتر، تکبر کمتر و راهحل افغانی دارد و دوست داشته باشید یا نه، این به معنای بازگشت به افغانستان است.
نویسنده:کتی گنون منبع: نیویورک تایمز - مترجم:آرش میریخانی