تسنیم نوشت: مستند پنج قسمتی «پرویز ثابتی» که دو هفته قبل از شبکه سلطنتطلب منوتو پخش شد، همچنان در رسانههای کشور در حال بحث و بررسی است. پرویز نفر دوم ساواک در رژیم پهلوی، در طول 45 سال گذشته تلاش داشت در اختفای خودخواسته بهسر میبرد و حتی از انتشار تصاویر خود نیز ابا داشت اما سال گذشته که تصویر وی در اجتماع ضدانقلاب در واشنگتن منتشر شد، نام وی بر سر زبانها افتاد.
ثابتی اگرچه در این مستند 5 قسمتی مانند کتاب خاطرات خود که یک دهه قبل منتشر کرد، فرار روبه جلو انجام میدهد و با تحریف تاریخ، سابقه خود و دستگاهی که در آن خدمت میکرده را تطهیر کند اما در لایه های پنهان آن میتوان پی به نکات مهمی از دوران رژیم سابق پی برد و ثابتی هرچه تلاش کرده تا مبادا گزک به دست مورخان ندهد اما خواه ناخواه دست به اعتراف میزند.
در قسمت پنجم این مستند ثابتی خاطرهای از سفر آمریکا در ژوئن 1977 تعریف میکند و میگوید از مسئول میز ایران در آمریکا پرسیده است شما که از دور اوضاع ایران را رصد میکنید بیشترین خطر چیست؟ او پاسخ میدهد "بیشترین خطر نبود جانشینی برای شاه است!" پاسخ این مقام آمریکایی تعجب ثابتی را در پی داشت چرا که برحسب ظاهر شاه ولیعهد داشت و فرح پهلوی نیز نائبالسلطنه بهشمار میرفت.
رضا پهلوی متولد سال 1339، فرزند ارشد ذکور محمدرضاشاه بود و بصورت اتوماتیک براساس قانون اساسی رژیم سابق بهعنوان ولیعهد انتخاب میشد؛ او در زمان پیروزی انقلاب اسلامی 18 سال تمام داشت و در کنار مسئولیت ولیعهدی شاه، ریاست عالیه سازمان ورزش ایران را هم برعهده داشت.
او بعد از خروج از ایران و سقوط رژیم پهلوی یکی از اضلاع ضدانقلاب و محور سلطنتطلبها برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران بود اما اقدامات وی در طول این سالها بهویژه تحرکات او در اغتشاشات سال قبل همچون سفر به اراضی اشغالی و یا همکاری با تجزیهطلبان، نشان داد در حد و اندازه جانشینی شاه ضعیف النفسی چون پدرش هم نیست.
البته این نکته که شاه جانشین مناسب نداشت را نه تنها آمریکایی ها دریافته بودند بلکه شخص محمدرضا پهلوی هم معترف بود که فرزند وی شایستگی لازم را ندارد و رد پای آن را میتوان در خاطرات کارگزاران رژیم پهلوی مشاهده کرد.
«محمدمهدی سمیعی» رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه رژیم پهلوی در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد یکی از دغدغههای شاه در پایان عمر را مسئله جانشینی میدانست و میگوید: «از آن سال 42 [مسئله نهادسازی] در ذهن شاه ظاهراً بوده و لااقل در این مورد خاص فکرش بیشتر روی مسئله جانشینی بود، خیلی راجع به پسرش صریح است و در واقع اینجا خیلی بیرحمانه میگوید؛ علناً میگوید: «من اصلاً نمیدانم که این [ولیعهد] واقعاً میتواند و دلش میخواهد که سلطنت بکند یا نه؟ ممکن است اصلاً آن شخصیت و اراده را نداشته باشد برای این کار، بنابراین باید یک امکانات و سازمانهایی وجود داشته باشد در مملکت که جانشینی بهطور اتوماتیک و آرام انجام بگیرد.»
«محمد یگانه» وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در رژیم پهلوی هم در مصاحبه خود به این نکته اذعان میکند که رژیم سابق بسته به وجود شاه (محمدرضا پهلوی) بود و معلوم بود که با رفتن وی از صحنه این رژیم تغییر پیدا خواهد کرد و به این ترتیب نمیتواند ادامه بدهد. وی معتقد است که شاه هم در این فکر بود و این مسئله را میدانست، میدانست که بایستی در مملکت تشکیلات و نهادهایی باشد و بعد از رفتن وی پسرش نمیتواند مثل وی ادامه بدهد!