سایت جنایی نوشت: اوایل پاییز امسال پسر 20 سالهای به دادسرای جنایی تهران رفت و از افرادی که او را ربوده بودند شکایت کرد.
پسر جوان پس از ارجاع پرونده به شعبه یازدهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران و شروع تحقیقات در تشریح شکایت خود گفت: قرار بود آخر هفته با دوستانم شمال بروم برای همین آن روز از خانه بیرون زدم و به سمت محل قرار با دوستانم بروم. از خانه که بیرون آمدم دو مرد جوان از ماشین پژو پیاده شدند و سمتم آمدند. یکی از آنها اول نشانی خانهای را پرسید و بعد هم اسم خودم را سوال کرد و گفت قیافهام برایش آشنا است؛ اما بعدا فهمیدم برای اینکه مطمئن شود سراغ فرد مورد نظر آمده، اسمم پرسید. آن شخص وقتی مطمئن شد خودم هستم مرا کتک زدند و دست و پاهایم را بستند و داخل ماشین انداختند و با خودشان بردند. وقتی مرا در ماشین انداختند یکی از آنها با چاقو زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد اگر سر و صدا کنم همانجا مرا خواهد کشت. هر چه التماس کردم رهایم کنند بیفایده بود. در همان ماشین آنقدر کتکم زدند که بیهوش شدم. وقتی بهوش آمدم مرا به جایی برده بودند که اصلا نمیدانستم کجا است.
پسر جوان ادامه داد: در آن ناکجا آباد گفتند تو را ربودهایم و خانوادهات باید برای آزادی تو پول بدهند، در غیر این صورت تو را برای کار اجباری به قاچاقبرها میفروشیم تا از کشور خارج میکنند. این درحالی بود که مدام مرا شکنجه میدادند و کتک میزدند. برای غذا و خورد و خوراک هم فقط تکهای نان و یک بطری آب به من دادند که همان شب اول خوردم. غذای درستی به من نمیدادند و مجموعا در شرایط بدی به سر میبردم. آنها مرا دو هفته شکنجه دادند. در این مدت هیچ چیز از جایی که مرا در آن حبس کرده بودند نفهمیدم و فقط حدس میزنم مرا در یک خانهباغ اطراف تهران نگه داشته بودند. دست آخر به من گفتند حالا که خانوادهات یک میلیارد تومانی را که میخواستیم را به ما ندادند و حتی سر مبلغ کمتری نتوانستیم با آنها به توافق برسیم مجبوریم تو را با خودمان ببریم . برای همین مرا بیهوش کردند. بعد از آن چیزی یادم نیامد تا اینکه وقتی بهوش آمدم در یک ساختمان متروکه بودم که به نظرم آن هم اطراف تهران بود. آن موقع بود که فهمیدم مرا به خارج از کشور نبردند. مدتی همانجا تنها بودم و بعد داد و فریاد کردم تا اینکه چند تا کارگر ساختمانی که در همان حوالی بودند مرا پیدا کردند. آن کارگران دست و پاهایم را بازکردند و نجاتم دادند. از همان کارگرها پول گرفتم و به خانه برگشتم. ماجرا را به خانوادهام گفتم و تازه آن موقع بود که فهمیدم اصلا آدمرباها با خانوادهام تماس نگرفتهاند و همه چیزهایی که در مورد تماس با خانوادهام گفتهاند و اینکه خانواده برای آزادیام پول ندادهاند دروغ بوده است. خانواده گفتند فکر میکردند من با دوستام شمال هستم.
با شکایت این پسر به دستور بازپرس جنایی تحقیقات پلیس آغاز و سرانجام چند روز پیش از طریق تصاویر بدست آمده از دوربینهای مدار بسته یکی از متهمان شناسایی شد و همینطور ماموران محل زندانی شدن پسر جوان را پیدا کردند. سرانجام راننده خودروی پژو دستگیر و در بازجوییها معلوم شد او و دوستش هر دو خلافکارانی با سابقه سرقت هستند که به مواد مخدر شیشه هم اعتیاد دارند.
ماموران بعد از دستگیری متهم دوم پی بردند مشخصات مردی که آنها را اجیر کرده با مشخصات پدر شاکی همخوانی دارد. آنها نیز با دیدن تصویر پدر پسر 20 ساله گفتند او بود که آنها را اجیر کرده تا پسرش را بربایند و یک آدمربایی واقعی را رقم بزنند اما به آنها نگفته که هدفش از این کار چیست.
این در حالی بود که پدر شاکی به مجرمانی این کار را کرده بودند نفری 10 میلیون تومان پول داده بود. با بدست آمدن این نتایج شاکی پرونده همراه پدرش به اداره پلیس آگاهی تهران احضار شدند. با تحقیقات از پدر و پسر معلوم شد پسر جوان سودای رفتن به کشور آلمان را داشته و خانواده مایل به رفتن او نبودد و حاضر بودند هر امکاناتی را برایش فراهم کنند تا در تهران بماند و همینجا درس بخواند. به این ترتیب با افشای نقشه پدر برای ربودن فرزند خودش، پسر به متهمان رضایت داد و همینطور گفت از پدرش شکایت ندارد؛ اما برای دو آدمربا که نقشه پدر را اجرا کرده بودند، قرار قانونی صادر شد.
در حال حاضر تحقیقات در شعبه یازدهم دادسرای جنایی از سوس بازپرس موسی رضازاده ادامه دارد و به زودی قرار نهایی پرونده صادر خواهد شد.