دوشنبه ۸ آبان ۱۴۰۲ - ۰۶:۱۵
نظرات: ۰
۰
-
جزئیات ماجرای گروگان‌گیری ایرانیان دیپورت‌شده از ترکیه

یک باند گروگانگیری افرادی که از ترکیه به ایران دیپورت می‌شدند را به منظور اخاذی از خانواده‌هایشان، می‌ربود.

همشهری نوشت: پلیس پایتخت در تعقیب اعضای باند گروگان‌گیری است که برای شناسایی طعمه‌هایشان در استانبول، به کمین می‌نشستند و با نقشه‌ای حساب شده، آن‌ها را پس از بازگشت به ایران گروگان می‌گرفتند تا از خانواده‌هایشان اخاذی کنند.

اواخر سال گذشته ۳ جوان تهرانی به قصد مهاجرت و ساختن زندگی‌ رویایی‌شان در اروپا به صورت قاچاقچی از ایران خارج شده و به ترکیه رفتند. آنها تصمیم داشتند مدتی در ترکیه کار کنند و بعد خود را به یکی از کشورهای اروپایی برسانند اما همه چیز آنطور که می‌خواستند پیش نرفت. چرا که یک روز از سوی پلیس ترکیه بازداشت شدند و از آنجا که غیرقانونی وارد این کشور شده بودند دیپورت شده و به ایران بازگردانده شدند و این شروع دردسر بزرگتری برای آنها بود.

۳ پسر جوان مقابل افسر پلیس تهران نشسته و می‌گویند که یک هفته در خانه‌ای زندانی بوده و شکنجه می شدند. یکی از آنها داد: من و دوستانم بچه‌محل و هم‌کلاسی قدیمی هستیم. آرزویمان این بود که به اروپا مهاجرت کنیم و در آنجا زندگی تازه‌ای بسازیم تا اینکه یکی از آشنایانمان پیشنهاد خوبی را مطرح کرد؛ او از ما خواست که قاچاقی از ایران خارج شده و به ترکیه برویم و از آنجا خودمان را به یکی از کشورهای اروپایی مانند آلمان برسانیم. پیشنهادش وسوسه انگیز بود و ما ظرف یک هفته عزممان را برای رفتن جزم کردیم. با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان، قاچاقی از ایران خارج شده و به ترکیه رفتیم. ما در آنجا از صبح تا شب کارگری می کردیم تا پول جمع کنیم و خودمان را به آلمان برسانیم تا اینکه با یک مرد پاکستانی آشنا شدیم. او را دکتر صدا می‌زدیم و می‌گفت که یک شرکت بزرگ در زمینه اخذ ویزا و مهاجرت دارد. او گفت که می‌تواند شرایط برای‌مان ویزای آلمان بگیرد و حتی کار هم برای‌مان فراهم کند. حتی مدعی بود که همه کارهای را قانونی انجام می‌دهد و هیچ مشکلی نخواهیم داشت.

پسر جوان ادامه داد: یک روز پس از آشنایی با مرد پاکستانی، فرد ناشناسی ما را لو داد و پلیس شهر استانبول دستگیرمان کرد و به این ترتیب از ترکیه دیپورت شدیم و به ایران برگشتیم. وقتی برگشتیم تصمیم گرفتیم با آن فرد پاکستانی تماس بگیریم و برای مهاجرت به آلمان کمک بخواهیم. از آنجا که شماره‌اش را از قبل گرفته بودیم، با او تماس گرفتیم. وی می‌گفت که برای انجام کارهای مشتریانش به ایران آمده است. او گفت که اگر ویزای قانونی می‌خواهیم باید همه مدارک لازم را تهیه کنیم و به شرکت آنها برویم. به این ترتیب با او قرار ملاقات گذاشتیم و همراه وی راهی خانه‌ای در جنوب تهران شدیم. اما به محض ورود، چند نفر به ما حمله کردند و  چشم‌ها و دست و پایمان را بستند و در اتاقی زندانی‌مان کردند. آنها ما را شکنجه داده و بعد با خانواده هایمان تماس گرفتند و برای آزادی ما درخواست پول کردند. آنها با زبان ترکی استانبولی صحبت کرده و می‌گفتند به خانواده‌مان می‌گفتند که ما را در خانه‌ای در ترکیه زندانی کرده‌اند و اگر به خواسته‌شان نرسند، ما را خواهند کشت. آنها با تهدید نفری ده هزار دلار از خانواده هایمان در قالب ارز دیجیتال گرفتند و آنها را تهدید کردند که اگر پای پلیس را به ماجرا بازکنند، رابطانشان در ایران، جان تک تک آنها را می گیرند و جنازه ما را هم در کشور ترکیه می سوزانند. حتی برای خانوانده‌هایمان فیلمی از شکنجه کردن ما فرستادند تا بتوانند هرچه زودتر به پول برسند. همین سبب شد تا خانواده های ما هم از ترسشان حرفی به پلیس نزدند و دلارها را پرداخت کنند.

پسر جوان در ادامه گفت: گروگانگیران بی رحم پس از گذشت یک هفته شکنجه و تهدید، ما را با دست و پای بسته در بیابان‌های جنوب تهران رها کردند و آنجا بود که فهمیدیم همه این اتفاقات زیر سر مرد پاکستانی بوده است. او پس از شناسایی ما در ترکیه، ما را فریب داد و اعتمادمان را جلب کرد. بعد خودش ما را به پلیس لو داد که از ترکیه اخراج و مجبور شویم برای مهاجرت به اروپا از او کمک بگیریم اما در حقیقت همه این ماجرا، نقشه‌ای برای اخاذی بود.

مرد پاکستانی

به دنبال اظهارات این ۳ پسر جوان، پرونده ای تشکیل شد و به دستور بازپرس جنایی، گروهی از کارآگاهان ماموریت یافتند تا هرچه زودتر اعضای این گروه را دستگیر کنند. با اطلاعات و سرنخی که پیش رویشان قرار داشت، ردپای مرد پاکستانی که خودش را دکتر معرفی کرده بود به دست آمد و ماموران وی را در جنوب پایتخت دستگیر کردند. وی هرچند در بازجویی های اولیه اصرار بر بیگناهی داشت اما وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و گفت: من با یک گروه گروگانگیری کار می کنم؛ ‌یک شبکه بین المللی در ترکیه و ایران. نقش من این است افرادی که قاچاقی در ترکیه هستند را لو بدهم و بعد از اینکه دیپورت شدند نقشه ام را عملی کنم. وی ادامه داد: تا سیکل بیشتر درس نخوانده ام اما به طعمه هایم می گفتم دکتر هستم و یک شرکت بزرگ در زمینه مهاجرت دارم. به این بهانه آنها را به محلی که اعضای باند تهیه کرده بودند برده و گروگان می‌گرفتیم تا اعضای دیگر گروه نقشه اخاذی از خانواده های آنها را اجرا کنند. معمولا از خانواده گروگان ها، دلار اخاذی می کردیم و به ازای هر شخصی که موفق به فریبش می شدم دستمزد می گرفتم.

با اعتراف این فرد، تحقیقات برای دستگیری اعضای دیگر این شبکه ادامه دارد.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی