یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۲
نظرات: ۰
۰
-
چاره اندیشی نکنید فاجعه‌ بزرگ اقتصادی در راه است

همۀ دلسوزان این آب و خاک تا کار از کار نگذشته و اندک فرصتی باقی مانده به چاره‌اندیشی فاجعه‌ای بپردازند که احتمال وقوع آن دور از ذهن و بعید نیست و در صورت وقوع، هیچ‌کس و هیچ جناح و گروهی از ترکش‌های انفجار آن مصون نخواهد بود.

 احمد کتابی در اطلاعات نوشت: واژۀ «تورم»2 که تا چند دهۀ پیش فقط اصطلاح آشنا و مورد استفادۀ اقتصاددانان بود، امروزه برای همگان و حتی مردم کوچه و بازار نیز، مفهومی تقریباً شناخته شده است.

طیّ سال‌های اخیر، تورم به سرعت، به مهم‌ترین مشکل اقتصادی و بزرگ‌ترین منشاء نگرانی برای اکثریت غالب و بلکه قاطبۀ هموطنان ما تبدیل شده است که زبان حال و دغدغه مشترک آنها این است: هر روز که می‌گذرد باید با جیب‌هایی پرپول‌تر به بازار برویم و با سبدهای خالی‌تر به خانه بازگردیم.

حدود 160 سال پیش، یکی از نویسندگان آمریکا، به مناسبت تورم بسیار شدید و به اصطلاح اقتصاددانان «اَبَرتورم»3 یا «فوقِ‌تورمی» که در پیِ وقوع جنگ‌های انفصال در اتازونی پدید آمد، با طنزی جالب نوشت:«سابقاً وقتی به مغازه‌ای می‌رفتیم پول را در جیب می‌بردیم و با یک سبد پر از کالا به خانه بازمی‌گشتیم. اکنون باید با یک سبد پول به بازار برویم و با مقداری غذا در جیب به خانه مراجعت کنیم...»4

اگر چه عبارت یاد شده ممکن است مبالغه‌آمیز تلقی و گفته شود که ما هنوز تا این مرحله (= فاز) از تورم فاصله داریم؛ ولی نباید از یاد ببریم که همۀ اَبَرتورم‌هایی که تاکنون در کشورهای دنیا از جمله در فرانسه (بعد از انقلاب)، شوروی (متعاقب انقلاب اکتبر)، آلمان (1919 ـ 1923)، چین (در رژیم چیانکایچک) و در سال‌های اخیر در زیمبابوه و ونزوئلا روی داده، از ابتدا اَبَرتورم نبوده‌اند بلکه در زمانی نه چندان طولانی و در مواردی حتی در کوتاه‌مدت به ابرتورم تبدیل شدند مثلاً در تورم آلمان که شدیدترین تورمی است که دنیا به خود دیده است، طیّ حداکثر یک سال، تورم از مرحله (فاز) شدید یا بسیار شدید به مرحلۀ (فاز) «اَبَرتورم» یا «تورم لجام‌گسیخته» تبدیل شد تا آنجا که به استناد آمارهای موثق، «شاخص هزینۀ زندگی» که در سال 1922 برابر با 685 واحد بود، در اواخر سال 1323 به رقم نجومی 3 میلیارد (000/000/000/3) واحد صعود کرد و رابطۀ مارک طلا با مارک کاغذی که در 15 ژانویه 1923 بر مبنای یک مارک طلا معادل 1828 مارک کاغذی بود، در 20 نوامبر همان سال (یعنی فقط طیّ 11 ماه) به یک مارک طلا معادل هزار میلیارد (000/000/000/1000) مارک کاغذی افزایش یافت. در ضمن، قیمت چند قلم از کالاها و خدمات مورد نیاز مردم (در اواخر سال 1923) به ارقام نجومی زیر رسید: یک بلیط تراموا = 150 میلیارد مارک، یک روزنامه = 200 میلیارد مارک، یک کیلو نان = 428 میلیارد مارک و یک کیلو کره = 5600 میلیارد مارک.5

بنا بر آنچه گفته شد، بر همۀ دلسوزان این آب و خاک است که تا کار از کار نگذشته و اندک فرصتی باقی مانده به چاره‌اندیشی فاجعه‌ای بپردازند که احتمال وقوع آن دور از ذهن و بعید نیست و در صورت وقوع، هیچ‌کس و هیچ جناح و گروهی از ترکش‌های انفجار آن مصون نخواهد بود کما اینکه در ونزوئلا پیش آمد و نیز جای آن دارد که مسئولان اقتصادی کشور به این گفتۀ حکیمانۀ شیخ اجل سعدی گوش جان بسپارند که:
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
---

نمایش تغییرات ارزش (= قدرت خرید) ریال طی 10 سال آینده با نرخ تورم فرضاً ثابت 46 درصد
زمان    مقدار کاهش ارزش ریال طی یک سال بر حسب واحد ارزش فرضی ریال در شهریور 1402 = 100    باقیماندۀ ارزش ریال طی سال‌های مختلف
 از 100 واحد اولیه
شهریور 1402    ـــ    100
شهریور 1403    46     54
شهریور 1404    84/24     16/29
شهریور 1405    41/13    75/15
شهریور 1406    24/7    51/8
شهریور 1407    91/30    6/4
شهریور 1408    11/2    49/2
شهریور 1409    14/1    35/1
شهریور 1410    62%    73%
شهریور 1411    34%    39%
شهریور 1412    18%    21%
جمع = 100
---
لذا وقت آن است که به بررسی خصیصه‌های تورم کنونی ایران، به‌ویژه تاثیر مخاطره‌آمیز آن بر ارزش پول ملی کشور، پرداخته شود که به نظر نگارنده روندی بس نگران‌کننده حاصل کرده و مقابلۀ با آن، از فوریت و اولویت تام برخوردار و از واجب‌ترین واجبات است.

تورم در ایران و پیامدهای مخرب آن بر واحد پول ملی

در این روزها، از زبان مقامات مسئول کشور سخنانی شنیده می‌شود حاکی از اینکه: علائم مثبت و امیدوارکننده‌ای در شاخص‌های اقتصادی کشور پدید آمده و از جمله نرخ تورم رو به کاهش گذارده و هم‌اکنون (اوائل شهریور) به 46 درصد در سال تنزل یافته است.

بی‌گمان، حصول بهبود در اوضاع اقتصادی نابسامان کشور منتهای آمال همۀ کسانی است که به این سرزمین و مردم آن عشق می‌ورزند؛ اما آیا با صرف ادعا و اعلام اینکه در نرخ سالیانۀ تورم کاهشی (هر چند بسیار اندک) حاصل شده است می‌توان از مهار تورم و روند نزولی آن در آینده سخن گفت؟ متأسفانه، در پرتو واقعیات و شرایط اقتصادی و سیاسی کنونی کشور پاسخ این سئوال نمی‌تواند مثبت باشد.

در دنبالۀ سخن، برای اینکه خوانندگان ارجمند بتوانند از بلایا و مصیبت‌هایی که تورم بر سر اقتصاد کشور و مخصوصاً بر واحد پول ملی وارد آورده است و می‌آورد، بهتر و بیشتر، آگاه شوند، به زبان گویای آمار و ارقام توسل می‌جوییم و با کمک یک جدول کوچک، به ارائه یک محاسبۀ ساده و به اصطلاح سرانگشتی می‌پردازیم:

اگر نرخ تورم کنونی کشور را، مطابق آنچه در اوایل شهریورماه جاری (در مصاحبۀ رئیس‌جمهور) رسماً اعلام شد، 46 درصد فرض کنیم و ارزش واحد پول ملی (= ریال) را در مبدا این محاسبه (شهریور 1402) معادل 100 واحد در نظر بگیریم، تغییرات ارزش ریال در 10 سال آینده، به شرط اینکه نرخ تورم را ثابت فرض کنیم، به شرح ارقام جدول مندرج؛ (ستون سوم از راست) خواهد بود.

  ارقام جدول یادشده، از واقعیات تلخ و بسیار نگران‌کننده‌ای حکایت می‌کند از آن جمله نشان می‌دهد که در فاصلۀ شهریور 1402 تا شهریور 1406 (یعنی طی فقط 4 سال) ارزش (= قدرت خرید) ریال به کمتر از 10 درصد کاهش می یابد و تا شهریور 1412 (یعنی طی 10 سال) به 2 درصد یعنی تقریباً به رقمی نزدیک به صفر تنزل خواهدنمود.

بدیهی است که اگر نرخ تورم، پس از سال پایه (1402 ـ 1403) از 46 درصد کمتر شود، به تناسب آن، ارزش (= قدرت خرید) ریال طی 10 سال یاد شده، در مقام مقایسه با ارقام جدول مندرج، بیشتر خواهد شد و در مقابل، اگر نرخ مزبور، از 46 درصد بیشتر شود، کاهش ارزش پول با سرعت بیشتری صورت خواهد گرفت و در فاصلۀ زمانی کمتری به حوالی صفر خواهد رسید.

برای تکمیل این بررسی، بی‌مناسبت نیست به یکی از جنبه‌ها و مصداق‌های تاثیر تورم بر ارزش واحد پول ملی، یعنی تاثیر آن بر ارزش موجودی‌های پولی راکِد اشخاص، بپردازیم.

در این مورد نیز، همانند مورد قبل، به یک محاسبۀ سادۀ سرانگشتی توسل می‌جوییم که مبتنی بر جدول مندرج است؛ با این تفاوت که به جای عدد 100 که معرف ارزش واحد پول ملی در بدو محاسبه است باید عدد یک میلیارد (000/000/000/1) گذارد که نمایندۀ موجودی نقدی یک فرد در آغاز محاسبه است.
فرض کنیم شخصی دارای یک موجودی نقدی یک میلیارد تومانی است که بنا به دلایل شخصی (مثلاً عدم اعتماد به اشخاص یا بانک‌ها یا به جهت رَبَوی دانستن سپرده‌پذیری بانک‌ها)، آن را به صورت راکد نزد خود (مثلاً در گاوصندوق شخصی‌اش) ذخیره کرده است.

ناگفته پیداست که در این خصوص هم، همانند مورد پیشین، به تناسب نرخ تورم، به طور مداوم، از ارزش واقعی موجودی نقدی او کاسته می‌شود. بنابراین، اگر همانند مثال قبل، نرخ تورم را 46 درصد فرض کنیم، در پایان نخستین سال نگهداری نقدینۀ مزبور به صورت راکد، 46 درصد از ارزش کل موجودی او کاسته می‌شود یا به دیگر سخن، معادل 460 میلیون تومان از موجودی او در واقع، سوخت می‌شود. حال اگر این جریان 10 سال ادامه یابد، با فرض ثابت بودن نرخ تورم، ارزش واقعی موجودی او در پایان سال دهم به بیست و یک صدم (= 21%) درصد موجودی اولیه او یعنی به 21 میلیون تومان کاهش می‌یابد که به تناسب اصل موجودی در حکم صفر است.

اکنون فرض دیگری را مطرح می‌کنیم و آن تصمیم صاحب موجودی مزبور به سپرده‌گذاری آن در حساب سپردۀ ثابت بانک‌هاست. در این صورت، اگر نرخ سود حساب‌های سپردۀ ثابت را حدود 20 درصد در سال فرض کنیم، صاحب سپرده، هر سال، به اندازۀ حاصل‌ضرب ما به‌التفاوت نرخ تورم با سود اعطایی بانک در باقیمانده ارزش موجودی‌اش متضرر خواهد شد یعنی با نرخ تورم 46 درصد، سالیانه معادل 26 درصد از ارزش موجودی سپرده‌های بانکی او کاسته خواهد شد.


پی‌نوشت:
1. نقل از کتاب آشغالدونی، ترجمۀ کریم کشاورز، انتشارات نیل، ص 73
2. معادل واژه انگلیسی و فرانسوی Inflation
3. معادل Hyper Inflation یا (Runaway  Inflation)
4. اقتصاد ساموئلسن، جلد اول، ص 481
5. نقل از کتاب تورم،‌ تألیف احمدکتابی، انتشارات اقبال، ص 40

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی