احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت: در واقع، فروپاشی شوروی میراثی شوم از اختلافات ارضی خطرناک را در منطقۀ قفقاز و ماوراء آن بهجا گذاشت.
در این منطقه، کشورهای جداشده از امپراتوری شوروی، مرزهای خود را براساس کشمکشهای قومی دیرینه، بازتعریف کردهاند و این خود سبب بیثباتی و بروز جنگ بین آنان شده است. در این میان، بهخصوص جمهوری آذربایجان دچار گسست یکپارچگی سرزمینی است.
جمهوری خودمختار نخجوان بهعنوان بخشی از جمهوری آذربایجان از خاک اصلی آن جدا افتاده و بین ایران و ارمنستان محصور است و جغرافیای منطقۀ قرهباغ نیز به دلیل نوع آرایش جمعیت ارمنی و آذری آن، پیچیدهتر از آن است که یک فرد عادی از آن سر درآورد!
این وضعیت موضوع دالانهای ارتباطی در منطقه را به شدت حساس و به امری استراتژیک تبدیل کرده است. در واقع، منافع طرفهای درگیر بهگونهای با هم تعارض پیدا کرده که سود هر طرف، به زیان طرف دیگر محسوب میشود. نزاعهای دیرینۀ قومی و دخالت قدرتهای منطقهای و جهانی نیز مزید بر علت شده و زمینۀ بیثباتی خطرناکی را فراهم کرده است.
واقعیت این است که بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد شوروی، نیروهای ارمنی، قرهباغ کوهستانی را به اشغال خود درآوردند و با تکیه بر قدرت نظامی خود تا سالهای متمادی همان وضعیت را حفظ کردند. این شرایط اما در سالهای اخیر تغییر کرده و جمهوریآذربایجان با استفاده از پهپادهای پیشرفتۀ ساخت ترکیه و به روایتی سلاحهای دریافتی از اسرائیل، توانسته است بخش بزرگی از قرهباغ را پس بگیرد و قول عقبنشینی ارمنستان از دیگر اراضی مورد اختلاف را به دست آورد.
با این همه، آتشبس بین دو طرف به امضای توافق صلح بین آنها منجر نشده و هر کدام از دو کشور کوشیدهاند با یارگیریهای منطقهای و بینالمللی، شرایط را به نفع خود رقم بزنند. این یارگیریها در ماههای اخیر بهخصوص بسیار بغرنج و مبهم شده است.
جمهوریآذربایجان با بیاحتیاطی کامل به دولت راستگرای افراطی اسرائیل نزدیک شده و حمایت دولت اردوغان در ترکیه را نیز پشت سر خود دارد. اسرائیلیها هدفشان را از نزدیکی به جمهوریآذربایجان ایجاد دردسر و مزاحمت برای جمهوری اسلامی اعلام کردهاند. آنها در این زمینه چنان آشکار پیش رفتهاند که شماری از نمایندگان کنست، علناً به تحریکات قومی در ایران دامن زدهاند. از رفتار اسرائیلیها چنین برداشت میشود که آنها به دلایل سیاسی داخلی و منطقهای، نیاز شدیدی به شعلهور کردن جنگی بیثباتکننده در مرزهای شمال غربی ایران دارند و گویا دولت باکو را به انجام آن ترغیب میکنند.
جمهوری اسلامی از همان ابتدای جنگ قرهباغ بهطور رسمی به سود جمهوریآذربایجان موضعگیری کرده است، اما در عین حال، از روابط گرم خود با ارمنستان چشم نپوشیده است. ظاهراً تلاش تهران این بوده است که توازنی در روابط خود با جمهوریآذربایجان و ارمنستان پدید آورد اما سران باکو روابط متوازن را برنمیتابند و جمهوری اسلامی را به حمایت از ارمنستان متهم میکنند.
تهران در پشت پردۀ این اتهامها، دست اسرائیل را میبیند بهخصوص اینکه از مدتی پیش دولت الهام علیاف، در سایۀ حمایت ترکیه ضمن پیش کشیدن بحثهای مربوط به قومگرایی فرامرزی، درصدد ایجاد دالانی بین خاک آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان در داخل خاک ارمنستان با نام دالان زنگزور است که در صورت موفقیت، عملاً راه ارتباطی ایران به قفقاز و دریای سیاه و اروپا را از مسیر تاریخی آن قطع میکند و در عوض ترکیه و آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی را بدون نیاز به عبور از خاک کشورهای دیگر به هم متصل میکند.
ایران با ساخت این دالان به شدت مخالف است و به همین دلیل، پای ایران به مناقشۀ تاریخی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بهطور ناخواسته و بیسابقهای باز شده است.
این در حالی است که ارمنستان نیز در روزهای اخیر، در یارگیری بینالمللی خود تغییر جهتی معنادار داده است. ارمنستان پیش از این، علاوه بر ایران به روسیه نیز نزدیک بود و میکوشید تا از قدرت آن برای خنثی کردن فشارهای جمهوری آذربایجان علیه خود استفاده کند. درگیری روسها در جنگ اوکراین و بیتأثیری آنها در مهار باکو اما ظاهراً ایروان را از قدرت بازیگری آنها در قفقاز ناامید کرده است. به همین علت ارمنیها به سمت آمریکا چرخیدهاند و مانور مشترکی با ارتش آنها در خاک خود برگزار کردهاند. این اتفاق روسها را بهشدت خشمگین کرده و به واکنش منفی در برابر ایروان وا داشته است.
در واقع دولت ارمنستان امیدوار است که با تکیه بر کمک آمریکا و برخی کشورهای اروپایی بهخصوص فرانسه و آلمان، الهام علیاف را از آغاز جنگی دوباره بازدارد.
چرخش ارمنستان به سوی آمریکا، طبعاً شرایط را از هر حیث برای جمهوری اسلامی پیچیده و دشوار میکند، مگر آنکه در پشتپرده، تهران خود را برای توافقی حداقل در مورد وضعیت قفقاز با آمریکا آماده کرده باشد.
در واقع، ورود آمریکا به مناقشۀ قفقاز اگر منجر به پیشگیری از ایجاد دالان زنگزور شود، آشکارا به نفع ایران است و بهخصوص توطئۀ دولت افراطی اسرائیل برای ایجاد بیثباتی خطرناک در مرزهای شمال غربی کشور را خنثی میکند. اما اگر آمریکا نقش خود در منطقه را بهصورت دیگری تعریف کرده باشد، اوضاع بهخصوص در مورد آنچه به ایران مربوط میشود، فوقالعاده خطرناک خواهد شد.
قاعدتاً اگر جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و تحریک اسرائیل، درصدد قطع راه زمینی ایران به ارمنستان برآید و آمریکا هم بهعنوان متحد جدید ارمنستان، چشم بر این ماجرا ببندد، ایران چارهای جز توسل به زور در این زمینه پیش روی خود نخواهد دید. به نظر میرسد، اسرائیلیها از مدتها قبل خود را برای چنین سناریویی آماده کردهاند تا از طریق جمهوری آذربایجان و برخی تحریکات قومی، ایران را بیثبات سازند. در این سناریوی مخوف همه چیز توطئهآمیز به نظر میرسد. این سناریو بیش از آنکه علیه جمهوری اسلامی باشد علیه سرزمین ایران است و بنابراین همۀ ایرانیها باید نسبت به ابعاد خطرناک آن کاملاً هوشیار باشند.