بهناز عسکری در گزارش امروز روزنامه اطلاعات درباره زندگی عشایر و مشقتهای آن ها نوشت: هرچند زندگی عشایر برای مردم شهرنشین پر از هیجان است ولی بدون شک، تحمل مشقتهای این زندگی فقط از عهده شیرزنان و غیورمردان عشایر بر میآید که با تحمل تمام کمبودها در راستای رونق تولید تلاش میکنند.
بازدید خبرنگاران از عشایر شهرستان ابرکوه با هدف آشنایی با شیوه زندگی و بررسی مسائل و مشکلات آنها به همت رئیس اداره امور عشایری یزد در دستور کار قرار گرفت.
برای رسیدن به منطقه موردنظر و دیدن جلوههای دلنشین زندگی عشایر- یعنی زمانی که با صدای زنگوله گوسفندها، بوی دلنشین غذاهای سنتی، صدای کودکان قدونیم قد در بازیهای بومی و محلی، پوشش گیاهی رنگارنگ، لباسهای محلی و هوای مطبوع مناطق عشایری همراه شویم- مقرر شد رأس ساعت چهارونیم صبح، همگی با یک دستگاه مینیبوس و یک دستگاه اتومبیل مخصوص جادههای ایلرو به سمت مقصد حرکت کنیم.
دیدن این زندگی ساده ولی دلنشین و توأم با آرامش و خوردن نان و ماست و کره (مسکه) و پنیر محلی در چادر عشایر و روی گلیم دستبافت قرمزرنگ، دل خیلی از شهرنشینان را میبرد اما وجود این همه زیبایی در زندگی عشایری، چیزی از سختیهای زندگی آنها نمیکاهد. کمبود امکانات از جمله آب شرب و حمام، بخشی از مشکلات این مسافران طبیعت است. عشایر این منطقه با امکانات محدود، نقش برجسته و مهمی در تولید گوشت استان و کشور دارند.
زمان کوچ
کوچ، بارزترین نشانه زندگی عشایر است و آنها همه ساله در فصل بهار از منطقه قشلاقی خود به سمت نواحی بلند ییلاقی هجرت میکنند.
وضع آب و هوا و میزان بارندگی و وضعیت مراتع بر زمان کوچشان تأثیر دارد، به طوری که از سالی به سال دیگر، زمان عزیمت را در حدود چند روز تغییر میدهد.
عبور عشایر به همراه خانواده و اثاث منزل و دامهایشان به صورت جمعی از میان دشتها و گردنههای صعبالعبور، تنگهها و مراتع سرسبز، جذابیت و ویژگیهای خاصی به کوچ داده است. آنها به واسطه توسعه راهها و وسایل ارتباط جمعی، بخشی از دامهای خود را با وسایل نقلیه، کامیونت و تراکتور انتقال میدهند.
زندگی عشایری یکی از ظرفیتهای بالقوه صنعت گردشگری است و پیشرفت و توسعه در این صنعت میتواند کمک شایانی در شناسایی و ساماندهی این ظرفیتها و زمینهساز رونق و جهش تولید این قشر مولد باشد. آشنایی با آداب و رسوم، صنایع دستی و غذاهای سنتی و محلی عشایر از مهمترین عوامل جذب گردشگران داخلی و خارجی است.
مشکلات عشایر
در ادامه راه، وقتی وارد جاده خاکی (ایلرو) شدیم همگی از مینیبوس پیاده شدیم و خانمها در دوکابین وانت و آقایان پشت وانت سوار شدند و تجربه جدیدی در سفرمان رقم خورد.
مسیر خاکی و پر از سنگلاخ که به دلیل جاری شدن روان آب پر از پستی و بلندی شده بود حرکت را برایمان سخت میکرد و همراه با تکانهای شدید ماشین، ما هم بالا و پایین میپریدیم.
بالاخره به جایی که یک چشمه آب و تعدادی کپر و سرپناه وجود داشت رسیدیم و در بدو ورود خانواده های آقای سعیدیفر و شبانی به استقبالمان آمدند. پس از سلام و احوالپرسی وارد مکانی شدیم که با سیاهچادر مسقف شده بود و در کنار ورودی، منقلی پر از آتش و یک کتری آبجوش و دو قوری چای به ما چشمک میزد.
میزبانان بلافاصله سفره صبحانه را پهن کردند و ما با پنیر محلی، مسکه و نان تازه دلی از عزا درآوردیم. حال زمان آن رسیده بود که پای درد دل این قشر زحمتکش بنشینیم.
رضا شبانی، یکی از عشایر ده عرب شهرستان ابرکوه میگوید: «در چند سال گذشته و مخصوصا دو سال اخیر، طبیعت قهر خودش را نشان داده و آسمان بخیل شده بود. ما فقط توانستیم خود و دامهایمان را زنده نگه داریم و تقریبا سود و عوایدی نصیبمان نشد.»
خانمی به نام سمیرا وارد بحث میشود: «یک گوسفند میفروختیم و یک کیسه جو میخریدیم و به بقیه هم میدادیم تا زنده بمانند و همین که تمام میشد یکی دیگر را میفروختیم. اینگونه سال را به سر بردیم.»
آقای شبانی میافزاید: «خدا را شکر امسال به دلیل بارش خوبی که در این منطقه داشتیم، مشکلات آذوقه نسبت به قبل بهتر شده است. اصولا دامها از طریق چرا تغذیه میشوند و پیشبینی میکنیم تا اواخر پائیز بتوانیم در این منطقه بمانیم.
در آن سالهای تنگدستی، دولت به عشایر دامدار کارت داد تا از سختیهایمان بکاهد و حال که زمان بازپرداخت رسیده، توان پرداخت این دامدارکارتها را نداریم. از مسئولان درخواست میکنیم یا آنها را تمدید کنند یا وام دیگری در اختیارمان بگذارند تا بتوانیم آنها را تسویه کنیم.
از دیگر مشکلاتمان سهمیه آرد است که فقط در زمستان به ما تعلق میگیرد، خواهشمندیم در صورت امکان در طول سال هم سهمیه آرد تخصیص بدهند تا زمانی که در ییلاق هستیم مجبور نشویم به خاطر تهیه نان، مسافت طولانی و سخت تا شهر را طی کنیم. از دیگر مشکلاتمان، نهادههای دامی (توزیع خوراک مدتدار دام) میباشد که بسیار کم و ناچیز است و همه مایحتاج دامهای ما را برآورده نمیکند.»
آقای سعیدیفر ضمن تشکر و قدردانی از دلسوزیهای مدیر امور عشایر استان که خودش بزرگشده عشایر است، میگوید: «او درد ما را میفهمد و لمس میکند، سازمان امور عشایر کشور باید به او کمک کند تا بتواند از ما حمایت کند. همگی می دانیم چنانچه سازمان عشایر کشور کمک نکند انجام برخی از کارها از دستش خارج است.»
وقتی از آنها پرسیدم آیا بچه هایتان شما را همراهی میکنند و شغل شما را دوست دارند، چند نفر همزمان پاسخ دادند: «نه خودشان دوست دارند و نه ما دوست داریم که آنها این کار را ادامه بدهند. سختیهای زندگی عشایری در پس این لحظات گل و بلبلی که شما میبینید پنهان شده و نمیخواهیم فرزندانمان درگیر این زندگی سخت و پررنج شوند.»
به همین ترتیب در آن مجموعه از لباسهای محلی زنانه هم خبری نبود و وقتی علت را جویا شدیم گرانی پارچه ها و هزینه دوخت ودوز این نوع لباس را عنوان کردند که مقرون به صرفه نیست.
دامگاه
حدود ساعت ۱۱صبح، صدای زنگولههای پیدرپی گلهها و پارس سگهای گله، خبر از بازگشت گوسفندان به همراه چوپانان برای استراحت و آب خوردن میداد. همکاران عکاس برای ثبت لحظات ورود دامها به محل استراحت و آبشخور دست بهکار شدند. ما نیز برای این که تماشای این صحنههای زیبا را از دست ندهیم بیرون آمدیم.
به گفته آقای شبانی، دامگاه جایی بود که دامهایی که شیر داشتند وارد آن میشدند؛ یک آغل یا طویله که یک ورودی پهن و یک خروجی باریک داشت. زمانی که بزها آب میخوردند، آنهایی که شیر داشتند برحسب عادت وارد دامگاه میشدند و آنهایی که شیر نداشتند در گوشهای استراحت میکردند.
جلوی خروجی دامگاه یک یورت کوچک قرار داشت که در اطراف آن چند بلوک گذاشته بودند و مردانی که مسئول دوشیدن شیر بودند روی آن ها مینشستند. با گفتن کلمه «دام»، یک بز وارد محوطه یورت میشد و بعد از این که شیر آن دوشیده میشد به دامهایی که در حال استراحت بودند میپیوست.
پس از دوشیدن دامها، شیرشان را چرخ و خامه را از آن جدا میکنند. همسر آقای شبانی میگوید: «خامه ها را میجوشانیم و مقداری مایه ماست میزنیم و بعد از این که به ماست تبدیل شد در مشک از آن کره یا همان مسکه میگیریم. شیرهای صاف و بدون چربی را نیز ماست میکنیم و بعد به دوغ تبدیل کرده و در نهایت از آنها کشک و قرهقوروت درست میکنیم.»
جمعیت اندک و تولید بسیار
مسئول امور عشایر استان ضمن تشکر از خبرنگارانی که وی را در این سفر سخت اما پرهیجان همراهی کردند اذعان میکند: «جامعه عشایر زحمتکش، کمتوقع، مولد و سختکوش هستند و با کمترین هزینه بهترین تولید را برای دولت و کشور دارند. دولت باید توجه ویژهای به این قشر داشته باشد، زیرا اگر از دام مرتعی حمایت شود کاهش وابستگی را به دنبال دارد.»
جواد شمس با اشاره به این که جامعه عشایری بهعنوان سومین جامعه کشور با ۲۵۲ هزار خانوار، نقش مؤثری در پیشبرد زمینههای مختلف کشور دارند میافزاید: «جمعیت عشایر کشور در حال حاضر حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است که کمتر از دو درصد جمعیت کشور را شکل میدهد اما همین جمعیت اندک حدود ۳۵ درصد تولید گوشت قرمز کشور و حدود ۲۵ درصد تولیدات صنایع دستی کشور را به خود اختصاص دادهاند. عشایر استان یزد شامل هزار و ۴۲۳ خانوار در سه شهرستان هرات، مروست، ابرکوه و بخش ندوشن مستقر هستند و جمعیتشان حدود چهارهزار و ۸۰۰ نفر است. این جمعیت اندک در حال حاضر دارای ۲۵۰ هزار رأس دام سبک هستند که حدود ۲۰ درصد گوشت قرمز تولیدی استان، حاصل زحمات این قشر است.»
شمس یادآور میشود: «خدا را شکر در دولت فعلی به عشایر توجه ویژهای شده و امیدواریم که این حمایتها تداوم داشته باشد اما اکتشافات معادن و بهرهبرداری از آنها، احداث بزرگراه و راه آهن از مشکلات اصلی عشایر و مراتع آنهاست که باید دولت تدبیری کند و سهم اجتماعی عشایر در این مجموعه ها دیده شود.»