شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۵
نظرات: ۰
۰
-
ماجرای کرامت حضرت رقیه (س) به یک مادر فرانسوی

استاد حوزه علمیه مروی گفت: یکی از بزرگان می‌فرمودند اگر بعد از اذن دخول به حرم امام حسین (ع) اشک چشمتان جاری نشد، با هر زبانی که بلد هستید چند کلمه‌ای روضه حضرت رقیه (س) را بخوانید، اشک چشمتان جاری می‌شود و امام حسین (ع) به برکت حضرت رقیه (س) به شما اجازه تشرف می‌دهند.

 

آنا نوشت: در ایام محرم، روز سوم به مصیبت حضرت رقیه (س) اختصاص یافته است و عزاداران حسینی با توسل به این نازدانه، حاجت¬های مادی و معنوی خود را می¬خواهند. به همین مناسبت با حجت‌الاسلام مصطفی حاجی ولیئی استاد حوزه علمیه مروی گفتگو کردیم که در ادامه می‌خوانیم:

ذکر نام حضرت رقیه (س) در منابع متقدم

نامی از حضرت رقیه (س) در منابع متقدم آمده است؟

«ابن فندق بیهقی» در کتاب «لباب الانساب و الألقاب و الأعقاب» که از کتاب¬¬های علم نسب‌شناسی است، به نام ایشان به عنوان دختر امام حسین علیه السلام تصریح کرده است. (۱) و مرحوم «طبری» شیعی در کتاب «کامل بهایی» به ماجرای مصیب شهادت این بزرگوار اشاره می‌کند. (۲)
«رقیه» لقبی بود که امام بر دختر کوچکش گذاشت

چرا امام حسین نام «رقیه» را برای ایشان انتخاب کردند؟

 

همانگونه که نام مبارک حضرت معصومه (س)، فاطمه است و امام رضا (س) لقب «معصومه» را به ایشان عطا فرمودند. برخی از محققان می¬گویند نام اصلی حضرت رقیه، فاطمه بوده و «رقیه» لقب ایشان است و شاید همان «فاطمه صغری» در منابع باشند.

در میان عرب، به جهت نیکویی و فال نیک زدن، لقب یا اسم افراد را انتخاب می¬کردند و «رقیه» در زبان عرب به معنای بالا رفتن و پیشرفت است که شاید به جهت پیشرفت مقام معنوی ایشان، این لقب بر ایشان گذاشته شده است.
برخی بر این باورند که «رقیه» به معنای نازک و کوچک است و از آن جهت که آن دختر کوچک‌ترین دختر اباعبداللّه الحسین (ع) بوده، چنین لقبی به او داده اند.

حضرت رقیه (س) شرط  تشرف به محضر امام حسین (ع) است

چرا اینقدر رابطه عاطفی میان حضرت رقیه با امام حسین (ع) وجود داشته است؟

مادر حضرت رقیه (س)، «ام اسحاق» بوده که بنا بر نقلی در هنگام ولادت حضرت رقیه، از دنیا می‌رود و بدون مادر به زندگی کوتاه خود ادامه می¬دهد. بر اساس منابع متأخری که ماجرای حضرت رقیه (س) را نقل کرده‌¬اند، ایشان کوچک‌ترین دختر امام حسین (ع) بوده است. شاید کوچک‌ترین دختر بودن ایشان و بی‌مادری، سبب دلبستگی و توجه بیشتر امام حسین (ع) به این دختر می¬شود.

به تعبیر یکی از اساتید، اگر کسی می‌خواهد مورد توجه و عنایت سید الشهداء (ع) قرار بگیرد، با توسل به این نازدانه و خواندن روضه و مصیبت ایشان، می¬تواند مشمول توجه ایشان قرار بگیرد و این مطلب، بار‌ها توسط متدینان تجربه شده است.

یکی از آداب تشرف به حرم مطهر امامان (ع)، اذن دخول و اجازه گرفتن جهت تشرف به محضر مبارک ایشان است. در مورد زیارت امام حسین (ع) گفته شده است بعد از خواندن اذن دخول اگر اشک چشم جاری شد، این علامتی بر صدور اجازه جهت تشرّف است. گاهی اوقات، بعد از خواندن اذن دخول اشک چشمی جاری نمی‌شود. یکی از بزرگان می‌فرمودند اگر اشک چشمتان جاری نشد، با هر زبانی که بلد هستید چند کلمه‌ای روضه حضرت رقیه (س) را بخوانید، اشک چشمتان جاری می‌شود و امام حسین (ع) به برکت حضرت رقیه (س) به شما اجازه تشرف می‌دهند. در سفر‌های مختلف به کربلا این مطلب بار‌ها تجربه شده است.

در کاروان اسرا، چه کسی بیش‌ترین توجه را به کودکان داشت؟

در بین اسرای کربلا حضرت زینب (س) توجه ویژه‌ای به اسرا و به ویژه کودکان و خردسالان کاروان داشتند و برای کم شدن شدت مصیبت‌ها تلاش فراوان می‌کردند، ولی با توجه به شرایطی که قاتلین سیدالشهداء (ع) برای اسرای کربلا فراهم کرده بودند و به دنبال اذیت و آزار فراوان این خاندان بودند، پنهان کردن مصیبت‌ها و کاستن شدت غم‌ها از این کودک امکان نداشته است و در کنار سایر اسیران کربلا، در تمامی مصایب شریک بودند.

هنوز که هنوز است پیام رقیه (س) می‌آید

حضرت رقیه (س) در قیام حسینی چه تأثیری داشتند؟

با وجود کمی سن و سال حضرت رقیه (س)، ولی ایشان با وجودشان نقش بسزایی در پیشبرد اهداف قیام سیدالشهداء (ع) داشتند. هدف امام حسین (ع) از همراه کردن زنان و فرزندان خود در حرکت به سوی کربلا، رساندن اهداف و آرمان‌های قیام خود به عالَم اسلام و بیدار کردن جان¬های مرده و وجدان خفته مردم بود. همراهی حضرت رقیه با کاروان اسرای کربلا و نحوه رفتار دشمنان و قاتلان بی‌رحم با این کودک، چهره پلید دستگاه اموی را برای همگان بیش از پیش آشکار کرد.

انسان‌های آزاده وقتی دختر یتیمی را می‌بینند که رنج‌های مختلف سفر و اسارات را بر جان خریده و بهانه پدر خود را می‌گیرد، از راهی به دنبال آرام کردن و پرت کردن حواس او هستند. اما اوج رذالت و پستی قاتلان سیدالشهداء (ع) در مواجهه با این کودک به همگان نشان داده می¬شود و به جای آرام کردن او، سر بریده پدرش را برای او هدیه می‌آورند. در کدام مکتب و مرام و منشی چنین وحشی‌گری روا شمرده شده است؟ همین مطلب و شهادت حضرت رقیه (س) و دفن ایشان در خرابه‌ای نزدیک کاخ یزید، خط بطلانی بر دستگاه ظلم و جور اموی بود و در روشنگری مردم نقشی بی بدیل ایفاء کرد؛ و با گذشتن سال‌های متمادی هنوز این حرم مطهر در سوریه، سند مظلومیت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و دلیل روشن و واضحی بر خوی وحشی گری دستگاه اموی و پیروان آنها است که به دنبال تخریب قبر‌های مطهر این بزرگواران هستند.

برقراری ارتباط عاطفی با دختر

زندگی حضرت رقیه (س) چه درس‌هایی برای امروز ما دارد؟

مرور زندگی حضرت رقیه (س) و نحوه تعامل امام حسین (ع) با این کودک، درس‌های آموزنده‌ای را برای زندگی امروز ما نشان می‌دهد. یکی از این درس ¬ها چگونگی برخورد با دختر است.

در دین مبین اسلام، نسبت به دختران سفارش‌های مختلف و متعددی شده است و به خوشحال کردن دختر دستور ویژه‌ای داده اند و از دختر به عنوان «ریحانه» به معنای گل خوشبو یاد کرده‌اند. به هر میزان که گل ظرافت و زیبایی دارد، مراقبت از آن حساسیت و ظرافت‌های خاص خود را دارد و برای طراوت و شادابی آن باید تلاش فراوانی شود. عنصر اساسی، طراوت و شادابی دختر، توجه به احساسات و عواطف اوست.

یکی از نکات زندگی حضرت رقیه (س)، ارتباط عاطفی و عمیق پدر با فرزند دختر خود است. نکته‌ای که شاید در اثر مشکلات و گرفتاری‌های زندگی امروزی، مورد غفلت بسیاری از خانواده‌ها قرار گرفته باشد. محور اصلی ترتیب در دین مبین اسلام محبت است که در سایه آن زندگی گرم و اساس و بنیان خانواده مستحکم می¬شود. برقراری رابطه عاطفی پدر با اعضای خانواده خود به ویژه دختران که مظهر عاطفه و مهربانی و محبت هستند، آنچنان اثر تربیتی و نقش سازنده‌ای در جهت دهی و تربیت ایفاء می‌کند که هیچ عاملی همچون محبت در تعیین مسیر زندگی، نقش‌آفرینی نمی‌کند.

توجه به صحبت‌های فرزندان، واکنش مناسب به حالت‌های روحی و روانی ایشان، هم کلامی و گفتگو با اعضای خانواده به جهت تزریق آرامش و معنویت گوشه‌هایی از رفتار سیدالشهداء (ع) در کربلا بوده است که مناسب پدران از این رفتار سیدالشهداء (ع) الگو برداری کنند و در این ایام عزای ایشان، محیط خانه خود را با رنگ و بوی حسینی، عطرآگین کنند.

ماجرای کرامت حضرت رقیه (س) به یک مادر فرانسوی

کراماتی از حضرت رقیه (س) برایمان تعریف می‌کنید؟

مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ محمدمهدی تاج لنگرودی (واعظ) که از شاگردان مرحوم امام خمینی (ره) بودند و تألیفات فراوانی داشتند، در یکی از آثار خود کرامتی از حضرت رقیه از قول یکی از دوستان اهل منبر خود می‌آورند:

زنی فرانسوی و مسیحی، ۲ قالیچه گران قیمت، به حرم حضرت رقیه (س) هدیه می دهد. علت این کار را از او می‌پرسند اینگونه پاسخ می‌دهد: من برای مأموریت کاری به سوریه آمدم و در منزلی نزدیک حرم، ساکن شدم. در اولین شب، صدای گریه و ناله از حرم می‌آمد. به من گفتند: این صدا از کنار قبر دختری است که در این نزدیکی مدفون است. فکر کردم این دختر تازه دفن شده است و خانواده‌اش این چنین گریه می‌کنند، ولی به من گفتند بیش از هزار سال از مرگ او گذشته است و من خیلی تعجب کردم که چگونه بعد از این همه سال، هنوز برای او گریه می‌کردند و به او ارادت دارند؟ با گذشت زمان فهمیدم او یک دختر عادی نبوده و دختر پیشوای شهید شیعیان، حسین بن علی است که پدرش را ظالمانه کشته‌اند و او را به اسیری آورده‌اند و مظلومانه همین جا به شهادت رسیده و دفن شده است. محبت او در دلم نشست.

بعد از مدتی مشکلی برایم پیش آمد. من باردار بودم و به من گفتند کودک تو غیر طبیعی به دنیا می‌آید. از این حرف متوجه شدم جان خود و فرزندم در خطر است و دیدم چاره‌ای جز امور معنوی ندارم. به همین خاطر دست به دامن این دختر شدم و گفتم: خدایا، به حق این دختری که در اسارت کتک و تازیانه خورده است و به حق پدرش، که امام برحق و نماینده رسولت بوده است و او را ازطریق ظلم کشته‌اند، قسم می‌دهم، مرا نجات دهی. رو به حضرت رقیه کردم و گفتم اگر خود و فرزندم زنده بمانیم ۲ قالیچه قیمتی به آستانه‌ات هدیه می‌کنم.

خدا شاهد است پس از نذر کردن و متوسل شدن، طولی نکشید برخلاف انتظار اطبا و متصدیان زایمان، ناگهان فرزند به طور طبیعی متولد شد و از مرگ نجات یافتم و امروز برای وفای به نذرم این قالیچه‌ها را آورده‌ام. (۳)

*پی‌نوشت‌ها

۱- «اما الحسینیة فهم من اولاد الحسین بن علی علیهما السلام و لم یبق من اولاده الا زین العابدین و فاطمه و سکینه ورقیه.» لباب الأنساب، ص ۳۵۵.

۲- کامل بهائی: ج ۲، ص ۱۷۹، «در حاویه آمد که زنان خاندان نبوت در حالت اسیری حال مردان که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می‌داشتند و هر کودکی را وعده‌ها می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته و باز می‌آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند، دخترکی بود چهار ساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست، این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان! زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست؛ یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحص کرد. خبر بردند که حال چنین است، آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورد و در کنار آن دختر چهار ساله نهاد، پرسید این چیست؟ ملاعین گفت: سر پدر توست، آن دختر بترسید و فریاد بر آورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد».

۳- توسلات یا راه امیدواران، ص ۱۶۱

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی