خبرورزشی نوشت: ابهامات فراوان در مورد رعایت نشدن سقف بودجه، پیوستن رامین رضاییان به استقلال، سرمربیگری خوان گاریدو در پرسپولیس و... همه اینها سوژههایی شد تا با محمد مایلی کهن صحبت کنیم. سرمربی اسبق تیم ملی که سالها بازیکن و مربی پرسپولیس نیز بوده، مثل همیشه برخلاف بعضی از اهالی فوتبال، با صراحت به سوالات ما جواب داد.
با توجه به اعدادی که در محافل به صورت غیر رسمی پیرامون رقم قرارداد بازیکنان در این روزها میشنویم، به نظر میرسد سقف بودجه امسال هم رعایت نمیشود. در چنین شرایطی واقعا چه اصراری وجود دارد که بگوییم حتماً سقف بودجه داریم؟
خیلی قوانین داریم که اجرا نمیشود. این مسئله صرفاً به فوتبال برنمیگردد و در بخشهای دیگر هم گاهی اوقات شاهد آن هستیم. به نظرم حتی در فوتبال هم قانون برای ضعیفان است. واقعا برای من جالب است در سقف بودجه تا این حد دقیق تاکید شده که باشگاهها باید زیر ۴۰۰ میلیارد تومان برای خرید بازیکن خرج کنند! از این طرف تا این حد روی مسئله با این دقت تاکید میشود ولی از طرف دیگر اعداد و ارقامی را میشنویم که... نکته عجیب اینجاست که بعضی از همین فوتبالیستها و مربیان درآمدهای کلان دارند و پول حسابی در میآورند اما سر مردم منت میگذارند و میگویند فقط به خاطر هواداران و مردم بازی میکنیم!
خود شما اولین رقم دریافتی از قراردادتان در پرسپولیس را به خاطر دارید؟
تمام بندهای آن را به طور کامل یادم میآید و فکر میکنم حتی اصل قرارداد را نیز هنوز در اختیار داشته باشم. سال ۱۳۵۴ بود. بهمن سال ۵۴. من به عنوان یک بازیکن جوان قراردادی بستم به ارزش ۱۰ هزار تومان پیش پرداخت و ماهی ۱۵۰۰ تومان هم حقوق ماهیانه. این پول در آن مقطع رقم بدی نبود. دو سال بعد بازیکنان را در پرسپولیس رتبهبندی کردند و من در جمع نفرات درجه اول قرار گرفتم به همین خاطر قراردادم شد سالی ۴۰ هزار تومان. البته حقوق ماهیانه هم داشتم ولی الان رقمش را یادم نمیآید. دقیقاً به خاطرم میآید که به مدیران باشگاه گفتم پول دو فصل را یکجا میخواهم.
دلیل خاصی داشت؟
بله. میخواستم خانه بخرم. یک آپارتمان ۷۵ متری در میدان شهید نامجو فعلی دیده بودم که آن زمان نوساز بود. قیمت آن آپارتمان ۲۷۰ هزار تومان بود. من ۳۰ هزار تومان آن را قولنامه کردم و قرار بود از بانک هم وام بگیرم چون سپرده گذاشته بودم ولی پولم جور نشد. هر کاری کردم ۲۷۰ هزار تومان جور نشد به همین خاطر پیش سازنده آن ساختمان رفتم و به ایشان گفتم: راست و حسینی، من ۲۵۰ هزار تومان بیشتر نمیتوانم جور کنم. یک بخش از آن نقد است و یک بخش هم وام بانکی. اگر به من ۲۰ هزار تومان تخفیف میدهید و این خانه را ۲۵۰ هزار تومان میفروشید در خدمتتان هستم ولی اگر نمیتوانید چنین کاری را انجام بدهید، ما را بخیر و شما را به سلامت. این ۳۰ هزار تومان پول قولنامه هم متعلق به شماست چون من دارم معامله را فسخ میکنم. خدا رحمتش کند، بنده خدا حاضر شد این تخفیف را به من بدهد و این خانه را خریدم. دلیل اینکه پیش قرارداد خودم را یکجا میخواستم به همین خاطر بود.
بعد از انقلاب چطور؟ در آن مقطع چطور از پرسپولیس پول میگرفتید؟
بعد از انقلاب در آن مقطعی که من بازی یا مربیگری میکردم پولی به آن صورت نبود. گاهی اوقات یک بودجهای فراهم میشد که علی آقا میان همه تقسیم میکرد.
در مورد بحث اقتصادی فوتبال همیشه این صحبت را شنیدهایم که سال ۱۳۷۶ وقتی برای اولین مرتبه فرهاد مجیدی توسط خودتان به تیم ملی دعوت شد، به این بازیکن توصیه کردید پولش را به جای ماشین، صرف خریدن ملک کند و این مسئله به او خیلی کمک کرد.
بارها این مسئله را گفتهام و دوباره تاکید میکنم خدا وکیلی همه بازیکنانی که با آنها کار کردهام را مثل فرزندان خودم میدانم و هیچ فرقی میان آنها و بچههای خودم نمیگذارم. این ماجرا که شما گفتید مربوط به بهار سال ۱۳۷۶ است. فرهاد را به تیم ملی دعوت کرده بودم و او در آن مقطع بازیکن تیم بهمن تهران بود. آن زمان بهمن با فرهاد قرارداد ۱۰ میلیون تومانی بسته بود که قرارداد خیلی خوبی بود. فرهاد یک اتومبیل "اپل کورسا" خریده بود یا اینکه میخواست بخرد. من به او گفتم این ماشین خیلی قشنگ است و تو هم بازیکن جوان و مستعدی هستی اما چنین اتومبیلی میتواند حاشیه برایت درست کند. ماشین باعث پیشرفت تو نمیشود. این پول را خانه یا مغازه بخر. البته فقط به فرهاد نگفتم بلکه در تیمهای باشگاهی هم همین روند را ادامه میدادم.
ظاهرا هنگامی که سرمربی سایپا بودید، با همین توصیه شما خیلی از بازیکنان آن زمان سایپا خانه دار شدند
قضیه سایپا از این قرار بود که ما با برخی بازیکنان قرارداد ۲ ساله میبستیم. من همانجا به بازیکنان گفتم هرکس با گرفتن پیش قرارداد سال اول خود، قولنامه خرید منزل بیاورد و نشان بدهد که با این پول خانه خریده است، خودم با مدیران باشگاه هماهنگ میکنم تا پیش پرداخت فصل دوم قرارداد را هم به او بدهند. همان مقطعی که مهدی امیرآبادی و حسین کاظمی جزو بازیکنان سایپا بودند.
این روزها رامین رضاییان به سوژه اول فوتبال ایران تبدیل شده است. بازیکنی که قبلاً پرسپولیسی بود ولی حالا به استقلال پیوسته است. با توجه به سابقه حضور رامین در پرسپولیس و البته بحثهایی که در مورد رقم قراردادش مطرح شده است، به نظر شما او میتواند در استقلال بر حواشی پیروز شده و نمایش موفقی ارائه کند؟
در طول تاریخ فوتبال ایران بازیکنان زیادی داشتهایم که از پرسپولیس به استقلال رفتهاند یا برعکس. این اتفاق قبلاً هم رخ داده است. به هر حال دشواریهای خاص خود را برای بازیکنی که چنین حرکتی انجام میدهد، میتوان متصور بود ولی فراموش نکنیم که فوتبال حرفهای شده است. به نظرم رامین رضاییان حتی اگر برای چنین انتقالی صرفاً مسائل مالی و اقتصادی را هم در نظر گرفته باشد، کار بدی نکرده است. همانطور که گفتم فوتبال حرفهای شده است.
برسیم به وضعیت پرسپولیس. علیرضا بیرانوند سرانجام جدا شد و هواداران نگران دروازه تیم خود در لیگ بیست و چهارم هستند
آقای بیرانوند از پرسپولیس رفت و من برایش آرزوی موفقیت میکنم ولی در مورد پرسپولیس نکته مهم اینجاست که مگر در طول فصل قبل همین آقای بیرانوند به خاطر مصدومیت چند مسابقه را از دست نداد؟ در آن مقطع پرسپولیس به یک دروازهبان جوان به نام "امیررضا رفیعی" میدان داد و از این اعتماد پاسخ خوبی هم گرفت. این جوان در آن مقطع خوب کار کرد و به نظرم الان هم پرسپولیس میتواند به او اعتماد کند. در مورد خود آقای بیرانوند هم همین داستان بود. به ایشان اعتماد کردند و او شد علیرضا بیرانوند. به هر حال چنین کاری ریسک است. من خودم در تیم ملی بازیکنانی را آوردم که بسیار جوان بودند. از فرهاد مجیدی و علی موسوی گرفته تا داریوش یزدانی، علی میرزا استواری و... فقط بحث جوانترها هم نبود. من علی اکبر استاد اسدی را هم آوردم چون واقعاً خوب بود. سیروس دین محمدی را انتخاب کردم چون واقعاً خوب بود. در مورد استاد اسدی میگفتند این بازیکن چون پسرخاله آقای فائقی است، به تیم ملی دعوت میشود ولی در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه با وجود اینکه من سرمربی نبودم بازهم ایشان انتخاب شد چون واقعاً در آن مقطع بازیکن خوبی بود. از این حرفها میزدند چون وقتی من سرمربی تیم ملی بودم برخی افراد زورشان نمیرسید یکسری کارها بکنند.
به نظرتان سرمربی اسپانیایی پرسپولیس چنین ریسکی انجام میدهد؟
بعید میدانم چنین کاری بکند. البته من به این آقای گاریدو اصلاً خوشبین نیستم و موافق حضورشان نبودم. ایشان ابتدا باید میآمد ایران و در تیمهای پایینتر مربیگری میکرد و جدا از اینکه به فوتبال ما اشراف پیدا میکرد، توانایی خود را نشان میداد تا پس از آن اگر توانمند بود، سرمربی پرسپولیس میشد ولی الان حکم هندوانه دربسته را دارد. شما پاکو خمس سرمربی تراکتور را فراموش نکنید. تراکتور در تاریخ خودش کجا ۷ گل خورده بود؟ اگر یک مربی ایرانی چنین شکستی میخورد، اعدامش میکردند.