اعتماد نوشت: آنچه از رويدادي چون نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران انتظار ميرود محلي است براي همگرايي و گردهمايي تمامي اقشاري كه به شكلي با كتاب، اين محصول فرهنگي مهجور مانده جامعه ما، ارتباط و نزديكي دارند. از خوانندگان نوپا تا خوانندگان حرفهاي، همه كساني كه با توجه به ذائقه مطالعاتي خود دنبال محصولات مورد نظر خود هستند. همچنين ديدار و همصحبتي با مولفين و مترجمين محبوب و ديدن غرفه ناشراني كه كتابهايي متناسب با ذائقه مطالعاتي مخاطب دارند، از ديگر امكانهايي است كه نمايشگاه كتاب به مخاطبان و بازديدكنندگان خود ميدهد. ناشران نتايج زحمات يكساله خود را به نمايش ميگذارند و مترجمين و صاحبين اثري كه براي ديدار تازه كردن با همصنفيهاي خود و دوستان كهنه و مخاطبانشان پا به نمايشگاه ميگذارند. كمترين انتظاري كه از چنين رويدادي ميتوان داشت، به وجود آوردن بستري است براي نمايش فرهنگ مكتوب در قالب تاليفات و ترجمهها. در سطوح بعدي عايديهاي اقتصادي از محل فروش كتاب مطرح است. به راستي نمايشگاه كتاب تهران به عنوان رويدادي كه صفت «بينالمللي» را به همراه دارد، تا چه اندازه در برآورده كردن اين توقعات توفيق داشته است؟
بحران انقطاع نسلي در ادبيات
يك داستاننويس در گفتوگویی رسيدن اثر به دست خواننده را به هر شكلي كه باشد اولويت ميداند و در باب اهميت رويدادهايي مثل نمايشگاه ميگويد: «به حضور مردم در كتابفروشيها، نفسبهنفس شدن مردم با نويسنده، تيراژ، رونمايي، معرفي و نقد در مطبوعات و... اعتقاد دارم. اينكه ما اين زمين را ول كنيم و برويم به چاپهاي صدتايي، در نهايت خاليكردن زميني است كه زمين ماست. روشنفكري قبلا در كجا اجتماع ميكرد؟ در اتاقكهاي مستقر در چاپخانهها دور هم مينشستند، چاي ميخوردند و سيگار ميكشيدند و راجع به آثار حرف ميزدند. بعد به دوران كافهها رسيديم، براي امثال هدايت در كافه فردوسي جمع ميشدند. بعد توي كتابفروشيها جمع شده و با مخاطبان تصادفي مواجه ميشدند. خب اينها زمينهاي ماست، چرا بايد به چندصد تيراژ بسنده كنيم؟ آن را بايد يك امكان در نظر گرفت اما نه يك نهايت.»
كيهان خانجاني انقطاع نسلي را ريشه كمرنگ شدن ارتباط مخاطبان و صاحبان اثر و نيز مولفين و مترجمين ميداند: «از سال 78 بزرگترهاي ما در حوزه ادبيات مستقل خلاقه و انتقادي يا فوت شدند يا مهاجرت كردند. حال از جواناني كه بر سر كار ميآيند، دستهاي ادامه نسل قبلي هستند و بسياري نه، ميخواهند ساختن هواپيما را از ساختن گاري آغاز كنند. انگار نه انگار صدسال سنت روشنفكري پيش از آنها وجود داشته! انقطاع تاريخي به انقطاع نسلي در ادبيات هم رسيده. » نويسنده رمان «بند محكومين» تبديل شدن اهل قلم به «جزاير كوچك و منفرد» را سبب سردرگمي و بيدفاعي هر چه بيشتر نويسندگان ميداند و ميگويد: «با گروههاي 5 تا 25 نفره، ديگر نميتوان شبهاي شعر گوته را رقم زد. ديگر از آن نمايشگاههاي كتاب كه انتظار داريم خبري نيست. تمامشان بدل به گروههاي كوچك و جزاير منفرد شدهاند. اگر پشتمان محكم بود، خوانندگان دورمان بودند، به اين راحتي نميشد هر بلايي سر هر كتاب و نويسندهاي آورد.»
كجسليقگي و تبعيض
مدير نشر افراز كه امسال در بخش حضوري نمايشگاه شركت كرده بود، از «كجسليقگي» و «تبعيض» برگزاركنندگان در چينش و اهداي غرفهها گلايه ميكند.
اعظم كيانافراز ميگويد: «ما انتظار داريم به نشري مثل افراز با سالها سابقه انتشار كتابهاي باكيفيت و معرفي دهها نويسنده جهاني به مخاطب فارسيزبان، غرفهاي در شأن آن داده شود. ناشريني را ميبينيم كه از سال اول حضور در نمايشگاه به غرفههاي دو نبش در بهترين نقاط نمايشگاه دسترسي دارند. امسال قرار بود چينش غرفهها بر اساس حروف الفبا باشد اما افراز را كه طبعا بايد در رديف اولين غرفههاي نمايشگاه ميبود، به انتهاي سالن منتقل كردند.»
سايتهايي كه تخفيفهاي عجيب ميدهند
او به فرصت اقتصادي نمايشگاه براي ناشرين اينطور اشاره ميكند: «به هر حال نمايشگاه فرصتي را فراهم ميكند تا ناشر بدون واسطه كتاب را به دست مخاطب برساند و اين براي ناشراني كه از كتابفروشيهاي اختصاصي برخوردار نيستند، مساله بسيار مهمي است.» اين ناشر در مورد موانع تحقق اين امكان در نمايشگاه توضيح ميدهد: « در اين چند روز بسيار ديدم مخاطبيني را كه با ذهنيت قبلي از تخفيفهاي عجيب و غريب سايتها به غرفه ما مراجعه ميكنند و وقتي با قيمت روز كتاب مواجه ميشوند، تعجب ميكنند و از خريد منصرف ميشوند. به هر حال ما درصد مشخصي براي تعيين قيمت كتابها داريم و نميدانم اين سايتها چگونه چنين تخفيفهايي را اعمال ميكنند.»
كيانافراز در پايان گفت: «با توجه به چنين شرايطي به احتمال بسيار زياد بعد از اين در نمايشگاه شركت نكنيم و اگر هم شركت كنيم، تنها به بخش مجازي آن اكتفا ميكنيم.»
از بلندگوي نهاد كتابخانهها تا مارش نظامي
ناشر ديگري كه امسال به شكل حضوري در نمايشگاه شركت كرد، حكمت كلمه است. فرياد ناصري، مدير اين انتشارات كه خود شاعر و نويسنده هم هست ميگويد: «ما سالهاست گوشزد ميكنيم كه فضاهاي نمايشگاه را بر اساس حيطههاي فعاليت نشرها اهدا كنند. براي مثال ما كه در حوزه فلسفه و تئاتر و سينما فعاليت ميكنيم، براساس چينش حروف الفبا غرفهمان ميافتد كنار غرفه ناشران حوزوي! البته كه از ديدن دوستان بسيار خوشحال ميشويم اما اين دو حيطه با هم سنخيتي ندارند و مخاطب را هم سردرگم ميكنند. در حالي كه اين مشكل ميتواند به راحتي با چينش بر اساس حيطههاي فعاليت برطرف شود و ديگر لازم نيست مخاطب تمام نمايشگاه را براي پيدا كردن حيطه مورد نظرش بگردد.»
ناصري هم نظري مشابه ناشر قبلي دارد و اين نحوه چينش را ناشي از «كجسليقگي» برگزاركنندگان ميداند. او ميگويد: «كار شگفتانگيز و عجيبوغريب ديگري كه امسال كرده بودند، اين بود كه سالنهاي نهادها را بين ناشرها چيده بودند. همانطور كه مطلع هستيد، نهادها به شكل مداوم جلسه دارند! مثلا روبهروي ما يك غرفه بزرگ را به نهاد كتابخانههاي كشور داده بودند. اين عزيزان هم از اول وقت با بلندگوهاي باز مشغول برگزاري جلساتي با سر و صداي بسيار زياد بودند. سمت ديگر سالن صداي مارش نظامي و از سوي ديگر موسيقي فلسطيني به گوش ميرسيد! اين ازدحام صداهاي جور و واجور به حدي بود كه بازديدكنندگان به ما ميگفتند چهطور در اينجا دوام ميآوريد؟ خود دوستان نهادها هم از اين شرايط ناراحت و معذب بودند و مدام از ما عذرخواهي ميكردند. منطقي اين است كه نهادهايي را كه جلسه و رفت و آمد زيادي دارند به سالنهاي جداگانه منتقل كنند تا آنها هم اذيت نشوند. علاوه بر نهادها، برنامههاي عمومي خود نمايشگاه هم به تنهايي براي آلودگي صوتي و شلوغي نمايشگاه كفايت ميكرد.» ناصري معتقد است كه نمايشگاه ماهيتا بايد «پشتيبان مالي يك سال ناشرين باشد» و توضيح ميدهد: «به دليل مشكلات پخش، مشكلات توزيع و از اين دست، با اين ذهنيت به نمايشگاه ميروند كه بتوانند اندوختهاي براي يك سال گذشته داشته باشند؛ اما آنچه اتفاق افتاده عملا اين برنامه مالي ناشران را از بين برده است. فقط هم اين برنامه نيست. يعني اينكه ما با چند برنامه به نمايشگاه ميرويم، يكي اينكه با نهادها و ارگانها آشنا بشويم، با نويسندگان و مترجمان ديداري داشته باشيم و بتوانيم قراردادهاي تازهاي ببنديم و اينها عملا چند سالي است در كنار بخش مالي از بين رفتهاند.» اين ناشر درباره استقبال از نمايشگاه هم ميگويد: «ممكن است يك ناشر ديگر با رويكردي ديگر بگويد بله، آمده بودند و استقبال خوبي هم شد و از استقبال مخاطبان كتاب شاد و خوشحال باشد؛ اما من، بهطور نمونه غرفه خودمان را عرض ميكنم، ميگويم نه، نيامده بودند. استقبال شد.» ناصري اينطور به صحبتهاي خود پايان داد: « آنچه براي ما ماند، اعصاب خردي و خستگي بود. سال ديگر هم اگر به همين منوال باشد در همان بخش مجازي شركت ميكنيم. فروش داشتيم كه داشتيم؛ اگر نداشتيم هم... توكلت عليالله.
وقتي مجوز ارشاد هم كمك نميكند
موازيكاريهاي ارشاد و نهادهاي ديگر در جريان برگزاري نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، موضوع ديگري بود كه يكي از ناشران به آن اشاره ميكند. مدير نشر كوير كه به صورت مجازي در اين رويداد شركت كرده بود، در اين باره ميگويد: «كتابي كه ما مجوزش را گرفته بوديم و در ليست ارشاد موجود بود و ما اجازه فروش آن را داشتيم، از فهرست كتابهاي ما در نمايشگاه حذف كردند. براي مثال ميتوانم از كتاب «خاطرات آقاي محمد توسلي» اولين شهردار جمهوري اسلامي در تهران نام ببرم كه امكان عرضه در نمايشگاه را پيدا نكرد...» محمدجواد مظفر درمورد موازيكاري برگزاركنندگان و ناظرين نمايشگاه با متولي صدور مجوز كتاب هم اينطور توضيح ميدهد: «اين هم يك نمود ديگر از دخالتهاي فراقانوني است. نمود ديگر آن را ميتوانيد در اختصاص بسياري از فضاهاي نمايشگاه به بعضي از نهادها ببينيد. به غرفهها كه نگاه ميكرديد ميديديد چه تعداد غرفه در اختيار چه كساني هست و...»
او ميافزايد: «يك سالهايي بود كه اتحاديه ناشران نقش بسيار پررنگي در اداره نمايشگاه كتاب داشت. معتقدم نمايشگاه كتاب بايد به اتحاديه ناشران واگذار شود.»
بررسي پس از بررسي
يكي از دستاندركاران نشر نو كه در بخش حضوري نمايشگاه شركت كرده، درباره مساله دوگانگي نظرات برگزاركنندگان نمايشگاه با ارشاد در خصوص بعضي از كتابها ميگويد: «اتفاق جديدي نيست و در سالهاي پيش هم سابقه داشته اما امسال شديدتر و سختگيرانهتر بود.» آزاد عندليبي كه خود نويسنده و اهل قلم است، درباره شكل برخورد با كتابهايي كه عليرغم داشتن مجوز از نمايشگاه حذف شدند، توضيح ميدهد: «افرادي تحت عنوان حراست نمايشگاه كتاب، گويا ميآمدند كتابهايي را از پيشخوانها برميداشتند و ميرفتند بررسي ميكردند، يعني بررسي پس از بررسي ارشاد و صدور مجوز! بعد هم به اين جمعبندي ميرسيدند كه اين كتابها در نمايشگاه عرضه بشوند يا خير! كه گويا در موارد نه چندان معدود به اين نتيجه رسيده بودند كه كتاب عرضه نشود و از روي پيشخوان جمع بشود!»
ريزش استقبال اهل ادب
او معتقد است حضور همين ميزان استقبالكنندگان «خودانگيخته» نبوده و در ميان آنها كمتر اهالي ادبيات حضور داشتند: «آنچه من ديدم، استقبال بسيار كم نويسندگان، ويراستاران و مترجمان بود. خيلي محدود بود. محدودتر از تمام سالهاي گذشته. كساني علنا به ما و همكارانمان گفته بودند كه در نمايشگاه شركت نميكنند. بسياري از آنهايي هم كه حضور پيدا كردند، به دعوت ناشران يا دوستان بوده و حضوري مشتاقانه و خودانگيخته نبوده. ميتوان گفت استقبال اهل ادب كمتر از هميشه بود.»
عندليبي در ادامه با اشاره به عنوان «بينالمللي» براي نمايشگاه ميگويد: «نمايشگاه بينالمللي قاعدتا بايد با حضور ناشران شناختهشده و فعال بينالمللي از قارهها و كشورهاي مختلف، كشورهايي كه صاحب ادبيات و صنعت نشر كتاب نيرومند هستند شكل بگيرد كه ما اين را نه امسال شاهد بوديم و نه سالهاي پيش.»
او در بيان انتظار خود از نمايشگاه بينالمللي كتاب، متذكر ميشود كه اين نمايشگاه «بايد جايي باشد براي اينكه نويسندگان، ناشرين، مترجمان و بهطور كلي اهالي كتاب، بتوانند با هم ديدار و در مورد موضوعات و مشكلات اين عرصه گفتوگو كنند. گفتوگوهايي كه منجر به توافقها و بستن قراردادهايي بشود. نمايشگاه بايد جاي ايدهپردازي و برنامهريزي باشد. بايد بتوان در آن ايدههايي براي آينده مطرح كرد. به عبارت بهتر، آخرين دغدغه بايد فروش كتاب باشد. دقيقا عكس آنچه ما در نمايشگاه كتاب ميبينيم!»
سهم چشمگير گرايشهاي خاص
او از منظري تخصصيتر به نحوه چينش غرفهها و معيارهاي آن پرداخت: «وقتي نمايشگاهي آنطور كه بايد ماهيت نمايش و گفتوگومحور بودن نداشته باشد و موضوع، موضوع فروش و عايدي نقدينگي براي ناشرها باشد، طبعا مشكلاتي به وجود ميآيد. به عقيده من بايستي چند معيار تعيينكننده وجود داشته باشد و نه فقط تعداد كتابها. مثلا تعداد كتابهاي منتشر شده در سال منتهي به نمايشگاه، اعتبار كتابها، اعتبار ناشر و... بايد مدنظر قرار بگيرد. در صورتي كه امسال هم مثل همه سالهاي پيش اينطور نبود و عمده نمايشگاه را ناشراني با گرايشهاي مشخص تشكيل ميدادند. بعضي از ناشران خصوصي شاخص در جاهايي دور از ديد با دسترسي و شرايط سخت قرار گرفته بودند. گرماي شديد، مسيرهاي بسته و سقف كوتاه و... مشكلات ديگري بود كه وجود داشت. به اين شرايط هر صفتي ميتوان داد غير از عادلانه و منصفانه و برابر و كارآمد. تصور من اين است كه نگرش [دولت] به ناشرها مبتني بر تفكيك است. يعني تفكيك ناشر خصوصي از ناشر دولتي، ناشر خصوصي از ناشر خصوصي مطلوب و... در واقع تفكيك غرفهها بر اين اساس صورت گرفته. در صورتي كه انتظار از نهاد برگزاركننده دولتي كه به بيتالمال و ماليات عمومي متكي است، اين است كه نگاه بيطرفانهاي داشته باشد و ناشران نزديك به سياست خود را به همان چشمي ببيند كه ناشران دور از سياست خود را ميبيند.» عندليبي در پايان گفت: اميدوارم شرايط به شكلي پيش برود كه نمايشگاه به ماهيت اصلي خود نزديكتر شود و مادامي كه نزديك نشده دورتر هم نشود. چون آنچه شاهدش هستيم خيلي نميشود نام نمايشگاه كتاب روي آن گذاشت.»