سه‌شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۳۹
نظرات: ۰
۰
-

طلاق‌های عاطفی، تأثیرات روانی مخرب و خطرناکی برای زن و شوهر و فرزندان و حتی اطرافیان آن‌ها به همراه دارد، درحالی که در طلاق قانونی، دستِکم تکلیف همه مشخص و به نوعی جراحی لازم انجام شده است.

اسما پورزنگی آبادی خبرنگار اطلاعات نوشت:روند تخریب رابطه در طول زمان اتفاق می‌افتد و معمولا نشانه‌هایی دارد که اگر جدی گرفته نشود، به طلاق عاطفی می‌انجامد.

همواره در قلب هر رابطۀ عاشقانه، شعله‌ای عظیم از محبت و احساسات روشن می‌شود، اما گاهی به مرور زمان این شعله فروکش کرده و به نوری ضعیف بدل شده و دیگر قدرتی نمی‌یابد تا دل‌ها را گرم کند. تجربۀ این سرما در زندگی مشترک را طلاق عاطفی می‌خوانند. در چنین موقعیت‌هایی، زن و مردی که با وعده‌های عشق و همدلی و همراهی ابدی به زیر یک سقف رفته‌اند، چنان با هم غریبه می‌شوند که انگار هرگز آشنای هم نبوده‌اند. 

زمانی که عشق و احساسات از زندگی همسران رخت برمی‌بندد، واکنش‌ها متفاوت است. در پاره‌ای از موارد، هر دو هوشیار شده و برای نجات رابطه دست‌‌به‌‌کار می‌شوند و با نمودار شدن نخستین نشانه‌های سردی و بی‌انگیزگی، از این فرصت برای کشف و شناخت وجوه تازه‌ای از شخصیت خود و دیگری و اصلاح رابطه استفاده می‌کنند. در بسیاری از موارد اما طلاق عاطفی، زمینه‌ساز تصمیم‌گیری برای جدایی قانونی است. بماند که در برخی مواقع هم پای روابط فرازناشویی و خیانت به میان می‌آید.

شیرین امین، روان‌شناس و مشاور خانواده در گفتگو با گزارشگر روزنامۀ اطلاعات، تعریفی از طلاق عاطفی ارائه کرده و می‌گوید: طلاق عاطفی، وضعیتی است که زن و شوهر در یک رابطه از لحاظ فیزیکی در کنار هم هستند، اما از لحاظ عاطفی و روانی کاملا از هم دور شده‌اند و حرف و لذت و هدف مشترک و احساس خوشایندی بین آن‌ها وجود ندارد. در چنین وضعیتی اگر بین همسران گفتگویی باشد پیرامون مسائل سطحی و روزمره یا مثلا در بارۀ فرزندان است. آن‌ها یا اصلا رابطۀ جنسی ندارند یا اگر داشته باشند در حد رفع نیازهای فیزیولوژیک است.

وی با بیان این‌که در این وضعیت، کیفیت رابطۀ عاطفی بسیار پایین و چنین رابطه‌‌ای بسیار آسیب‌پذیر است، می‌افزاید: طلاق عاطفی از جنس روند است، نه رویداد. به این معنا که روند تخریب رابطه در طول زمان اتفاق می‌افتد و معمولا نشانه‌هایی دارد که اگر جدی گرفته نشود و برای اصلاح و رفع آن اقدامی صورت نگیرد، به طلاق عاطفی می‌انجامد.

پیش‌زمینه‌ای برای خیانت

طلاق عاطفی، یکی از مهم‌ترین زمینه‌‌های خیانت و روابط فرازناشویی و طلاق قانونی است. 

شیرین امین با بیان این مطلب اظهار می‌کند: ارزیابی شرایط بسیاری از همسران به هنگام مشاورۀ پیش از طلاق، نشان می‌دهد که آن‌ها سال‌ها از نظر عاطفی از هم فاصله گرفته و دور شده‌اند و تنها مانند دو هم‌‌خانه با هم زندگی ‌کرده‌اند.

 وی می‌افزاید: چنین افرادی بیشتر با این هدف به مشاوره مراجعه می‌کنند که وقتی درخواست طلاق قانونی می‌دهند باید فرآیند را از مرحلۀ مشاوره شروع کنند. وقتی در چنین موقعیتی که رابطۀ عاطفیشان سال‌هاست از هم پاشیده به ما مراجعه می‌کنند، در بیشتر موارد نمی‌توانیم کمک چندانی به آن‌ها بکنیم.

باور اشتباه دربارۀ ازدواج 

امین با بیان این‌که باور غلطی در فرهنگ ما وجود دارد که ازدواج را یک هدف می‌داند، می‌گوید: معمولا در دوران آشنایی و نامزدی، افراد برای رابطه بسیار وقت می‌گذارند، به کیفیت آن اهمیت می‌دهند، دربارۀ مسائل گوناگون گفتگو می کنند و در تلاش برای ایجاد جذابیت در رابطه هستند، اما همین‌که رابطه به ازدواج می‌رسد انگار به هدف رسیده‌اند و دست از تلاش برمی‌دارند؛ درحالی‌که ازدواج ،شروع داستان است و مثل نهالی حساس و ظریف، نیاز به مراقبت و رسیدگی دائمی دارد. 

موضوع دیگری که بسیار اهمیت دارد این است که اغلب ما در تربیت کودکان خود هیچ توجهی به خودشناسی و خودآگاهی هیجانی نداریم و این مسائل را به آن‌ها آموزش نمی‌دهیم. در نتیجه بچه‌ها در سنین جوانی و نوجوانی، روش شناخت و ابراز هیجانات را بلد نیستند و وقتی ازدواج می‌کنند نمی‌توانند دربارۀ انتظارات و دلخوری‌ها و خواسته‌ها و احساساتی که دارند با همسرشان صحبت کنند و به طرف مقابل آگاهی بدهند. تا زمانی که به یکدیگر آگاهی ندهیم نمی‌توانیم به درک متقابل برسیم.

این مشاور خانواده می‌گوید: هنگامی که انتظارات و نیازهای هریک از طرفین در رابطه بی‌پاسخ بماند و دلخوری‌ها برطرف نشود، به مرور این شرایط به دلزدگی و در نهایت به طلاق عاطفی می‌انجامد؛ درحالی‌‌که اگر هریک از ما به خودشناسی و خودآگاهی هیجانی درستی برسیم، برای رابطه و همسرمان وقت بگذاریم و دربارۀ چالش‌ها و دلخوری‌ها و انتظاراتمان تعامل و گفتگویی سازنده داشته باشیم، می‌توانیم از بخش زیادی از بحران‌های زندگی مشترک به سلامت عبور ‌کنیم.

تأثیر شرایط اقتصادی 

عواملی مانند سن ازدواج و شرایط اقتصادی همسران چقدر در بروز یا پیشگیری از طلاق عاطفی مؤثر است؟ شیرین امین در پاسخ به این پرسش می‌گوید: همسرانی که در سن خیلی پایین ازدواج می‌کنند معمولا انتظارات رؤیایی و ایده‌‌آل و غیرواقع‌بینانه‌ای از همسر و ازدواج دارند، ضمن این که افراد در چنین سِنی تاب‌آوری پایین‌تری هم دارند که اگر آگاهی و شناخت درستی از زندگی مشترک پیدا نکنند و به دید واقع‌بینانه‌ای نرسند، معمولا به موقعیت نارضایتی از ازدواج می‌رسند.

شرایط اقتصادی هم عامل بسیار مهمی به‌حساب می‌آید. طبیعی است همسرانی که ناچارند بیشتر اوقات شبانهروز را برای برآوردن هزینه‌های خانواده در بیرون از خانه کار کنند، وقتی به خانه برمی‌گردند معمولا خسته و کلافه‌اند؛ بنابراین، انرژی و زمان کافی برای همسر و رابطه ندارند. این وضعیت در دراز‌مدت قطعا به سردی رابطۀ عاطفی می‌انجامد.

وی اضافه می‌کند: سفر، تفریح، گرامیداشت مناسبت‌هایی مانند تولد، سالگرد ازدواج و... به کیفیت رابطه کمک می‌کند، اما چنین فعالیت‌هایی علاوه برآ نیازمند برنامه‌ریزی است به وضعیت اقتصادی افراد هم ارتباط دارد. 

رابطۀ سالم 

در همین حال، امین با تأکید بر آن‌که هیچ رابطه‌ای همیشه عالی و در اوج نیست، می‌گوید: رابطۀ سالم و پویا فاکتورهایی مانند محبت، احترام، اعتماد، درک متقابل، گفتگو، همدلی، حمایت، همکاری، تفریح و حتی اختلاف‌نظر و تعارض و بحث دارد و این تصور که یک رابطۀ خوب، بحث و تعارض و دعوا ندارد کاملا اشتباه و خیالی و رؤیایی است.

اما آنچه که اهمیت دارد فرآیند است، در واقع فرآیند تعارض از موضوع تعارض مهم‌تر است. یک موضوع ساده و کم‌اهمیت اگر به‌‌خوبی مدیریت نشود می‌تواند به رابطه آسیب وارد کند و برعکس، اگر دربارۀ موضوع مورداختلاف به‌طور جدی گفتگو و توافق حاصل شود به پویایی رابطه کمک می‌کند.

رابطۀ عاطفی و ازدواج به‌عنوان مهم‌ترین شکل روابط انسانی، چالش‌ها و فراز و فرودهایی دارد که باید به‌‌درستی مدیریت شود تا هر دو طرف از مزایای یک رابطۀ سالم برخوردار شوند.

خطرناک‌ترین نوع طلاق

بسیاری از کارشناسان، طلاق عاطفی را خطرناک‌ترین نوع طلاق می‌دانند. وحید قرایی، وکیل دادگستری و مشاور حقوقی  می‌گوید: پیوندهای احساسی و انسانی بین زن و شوهری که دچار طلاق عاطفی شده‌اند گسسته می‌شود و این عدم ارتباط احساسی و درک متقابل، زندگی را به موقعیت‌های خطرناکی می‌برد. طلاق عاطفی، تأثیر بسیار نامطلوبی بر وضعیت سلامت روان فرزندان دارد. بچه‌هایی که پدر و مادرشان دچار طلاق عاطفی هستند، به‌‌مراتب وضعیت بدتری نسبت به کسانی دارند که طلاق قانونی گرفته‌اند؛ چون شرایط روحی نامساعدی را در زمان‌‌های طولانی‌ تحمل می‌کنند. 

زمانی که طلاق عاطفی رخ می‌دهد  یا آن زندگی مشترک با طلاق قانونی به پایان می‌رسد یا طرفین به دلایلی جدایی را به تأخیر می‌اندازند. زیاد می‌شنویم که زن یا شوهر می‌گویند به‌‌خاطر بچه‌هایم ماندم و منتظرم دختر یا پسرم به سن خاصی برسند، بعد طلاق می‌گیریم یا کار مشترکی دارندو منتظرند به سرانجامی برسد و بعد طلاق قانونی بگیرند.

وقتی جراحی لازم است

قرایی می گوید:ادامۀ رابطه پس از طلاق عاطفی، در بسیاری از اوقات به شکایاتی منجر می‌شود که از جملۀ آن می‌توان به روابط نامشروع اشاره کرد، زیرا گاهی پس از طلاق عاطفی، ارتباطاتی خارج از زندگی زناشویی شکل می‌گیرد. در وضعیتی که طلاق عاطفی رخ داده، شاید اتفاق خوب این باشد که طلاق قانونی صورت گیرد تا پیامدهای حقوقی و کیفری بعدی پیش نیاید.

طلاق‌های عاطفی، تأثیرات روانی مخرب و خطرناکی برای زن و شوهر و فرزندان و حتی اطرافیان آن‌ها به همراه دارد، درحالی‌‌که در طلاق قانونی، دستِکم تکلیف همه مشخص و به نوعی جراحی لازم انجام شده است.

وقتی علائم سردی رابطه و بی‌احساسی و عدم انگیزه به‌‌وجود می‌آید زوج‌ها باید حتما وقت بگذارند و آن را درمان کنند و تصور نکنند این وضعیت به‌‌خودی‌ِ‌خود بهبود پیدا می‌کند.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی