اعتماد نوشت: اين موضوع را ميتوان اوج تنش در روابط ايران و اسراييل و همچنين نمايانگر وضعيت پيچيده در منطقه دانست. چنين شرايطي، اين پرسش كه مرحله بعدي تنش در منطقه چگونه خواهد بود را به مسالهاي حائز اهميت تبديل كرده است.
به منظور پاسخگويي به اين پرسش، بررسي ويژگيهاي پاسخ نظامي ايران حائز اهميت است. مهمترين مشخصه اقدام ايران عليه اسراييل اين بود كه اين اقدام با تلفات يا ويراني جدي در اسراييل همراه نبود. حتي در بيانيه كاخ سفيد نيز به اين موضوع اشاره شده كه ايران، تاسيسات نظامي اسراييل را هدف قرار داده است. ويژگي ديگر اقدام نظامي ايران، نمايش ظرفيتهاي پهپادي و موشكي خود بود تا طرف مقابل را نسبت به واكنشهاي آتي آگاه سازد. بنابراين، اين حمله را ميتوان پاسخي حساب شده تلقي كرد؛ به اين معنا كه همچنان ابهامهايي نسبت به اقدام بعدي ايران در صورت واكنش اسراييل را نيز حفظ ميكند.
اين ويژگيها امريكا را متقاعد ميسازد كه تلاش براي مديريت گزينههاي پيش روي اسراييل را در دستوركار قرار دهد. همانطور كه گزارشهاي منتشر شده نيز اذعان ميكنند جو بايدن، رييسجمهور امريكا در تماس با بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل، اعلام داشته كه واشنگتن در هيچ عمليات تهاجمي عليه جمهوري اسلامي ايران شركت نخواهد كرد.
البته اين موضوع نيز قابل ذكر است كه ميتوان كمك كشورهاي غربي به اسراييل در رهگيري پهپادها و موشكهاي ايران را در راستاي كاهش انگيزههاي تلآويو براي اقدام تهاجمي ديگر تحليل و ارزيابي كرد. به عبارت ديگر، اين كمكها بتواند اسراييل را متقاعد كند كه در آينده در صورت هرگونه حمله مورد حمايت قرار خواهد گرفت. از اظهارات رييسجمهوري امريكا در گفتوگو با نتانياهو در شب حمله كه ادعا كرده اسراييل بايد امشب را جشن پيروزي بگيرد، چنين ارزيابي قابل استنتاج است. يوسي كوهن، رييس سابق موساد، نيز گزينه عدم واكنش را توصيه كرده، چراكه به ادعاي وي اسراييل نبايد اين اتحاد شكل گرفته را از دست بدهد.
اگر به پيش از حمله نيز نگاه بيندازيم ميتوان گفت كه با وجود نگراني كشورهاي منطقهاي و فرامنطقهاي از روند تحولات، احتمالا آنها نيز نگران اقدامي از جانب ايران كه بتواند تنشها را گسترش دهد، نبودند. به عنوان مثال، چين اگرچه از عدم قطعيتهاي پيش روي امريكا در منطقه رضايت دارد، اما خواهان يك درگيري گسترده و تمام عيار در منطقه نيست. به همين دليل در پاسخ به درخواست وزير خارجه امريكا براي ممانعت از اقدام ايران، بيشتر به سرزنش اسراييل در هدف قرار دادن كنسولگري ايران و اقدامات امريكا پرداخت تا اينكه بخواهد ايران را متقاعد به عدم اقدام نمايد.
اما، ارزيابي اقدام اسراييل در واكنش به اقدام ايران كمي دشوار به نظر ميرسد. نتانياهو با چالشهاي داخلي و بينالمللي (از جمله فشار افكار عمومي) مواجه است كه با حملات گسترده عليه غزه افزايش يافته است. همين امر نيز احتمالا وي را متقاعد به تشديد سطح درگيري با جمهوري اسلامي ايران و كشاندن پاي امريكا به اين درگيري كرده است. در چنين شرايطي، كاهش تنش با تهران، وي را به خواستههايش نخواهد رساند. همچنان كه، به دنبال اقدام نظامي ايران، برخي مقامات اسراييلي نيز از واكنش قطعي اسراييل سخن گفتهاند.
با اين حال، دو موضوع مهم قابل ذكر است: از يك سو اينكه تا چه ميزان امريكا بتواند اسراييل را متقاعد به عدم اقدام يا اقدامي متناسب نمايد، بسيار حائز اهميت است. امريكا با عدم تمايل به شكلگيري يك جنگ تمام عيار، انگيزهاي جدي در متقاعد كردن نتانياهو به دنبال كردن چنين مسيري دارد. در همين راستا، ايالات متحده ميتواند به طرق مختلف از جمله واكنش ديپلماتيك گسترده عليه تهران، آنگونه كه بايدن ادعا كرده، يا ارايه تضمين نسبت به توسعه حمايتها از اسراييل، مانع اقدام بيپرواي اسراييل شود.
موضوع مهم ديگر اين است كه با توجه به ويژگيهاي پاسخ نظامي تهران، خواست غرب اين است كه اسراييل پاسخي به حمله جمهوري اسلامي ايران ندهد. اما اگر اسراييل تحت فشارهاي داخلي ناگزير به پاسخ شد در آن صورت ممكن است اسراييل تحت فشار قرار گيرد تا پاسخ متناسب انجام دهد به گونهاي كه به شكلگيري چرخهاي از اقدام متقابل منجر نگردد، چراكه احتمال از كنترل خارج شدن آن زياد خواهد بود. در نهايت ميتوان گفت يكي از مهمترين اقدامات جمهوري اسلامي ايران در شرايط كنوني، ارسال پيام به امريكا و شركاي آن است تا آنها ضمن فشار بر نتانياهو، گزينههاي پيش روي وي را تحت تاثير قرار دهند. اين نكته نيز شايان ذكر است كه حفظ كانالهاي ارتباطي موضوعي مهم در مديريت تنشها خواهد بود.